English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
شنبه 24 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

آیا تمدن انسانی درحالِ انحطاط است؟‌

ایلیاد احمد

15 قوس 1402 - بروز شده در 16 قوس 1402
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
آیا تمدن انسانی درحالِ انحطاط است؟‌
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

دیدن و شنیدنِ چیزهای بسیاری در مورد جهان ام‌روز، ما را بر آن می‌دارد که درباره‌ی تمدن انسانی به‌اندیشه بیفتیم و از خود بپرسیم که آیا تمدن انسان‌ها و آنچه میراث تمدن انسانی خوانده می‌شود درحالِ انحطاط و نابودی‌ست و یا درحال توسعه و گسترش؟ آیا هم‌چنان می‌توان به اسطوره‌ی «پیشرفت» تکیه داد و رشد اقتصادی و گسترش ابزار تولید را برابر با تعالی دانست؟‌ رامین جهانبگلو، پژوهش‌گر و نویسنده‌ی ایرانی در این مورد دیدگاه تازه و خلاقی را ارائه کرده‌است.

رامین جهانبگلو، پژوهش‌گر فلسفه و نویسنده‌ی نامور ایرانی، در کتابی باعنوانِ‌ Decline of Civilization مدعی شده‌است که وضعیت تمدن بشری در زمان ما، به‌شدت نگران‌کننده و درحالِ‌ فروشد است. او در این کتاب، زندگی مدرن را از جنبه‌های گونه‌گونی مورد بررسی قرار داده‌است و در مقامِ نتیجه‌گیری آورده‌است که زندگی کنونی انسان‌ها به‌صورت مستمری درحالِ دور شدنِ از ریشه‌های تمدنی و ارزش‌هایی‌که تمدن انسان‌ها بر روی آن‌ها بنا شده بود، است. البته جهانبگلو این ادعا را در مورد کلیت تمدن انسانی طرح می‌کند و فرهنگ و تمدن خاصی – مثلاً فرهنگ‌های اروپای غربی یا امریکای شمالی – را مدنظر ندارد. و به‌همین جهت مصادیق و ادله‌های او از تمام جهان و فاکت‌های مربوط به تمام جوامع تشکیل شده‌اند.

جهانبگلو این انحطاط تمدن را در چهار وجه مورد بررسی قرار می‌دهد. وجه نخستِ آن در حقیقت همان فراگیری و گسترش بی‌معنایی‌ست. بی‌معنایی در نگاه او قرار نداشتنِ پدیده‌ها در جای‌گاه شایسته و درست آن‌هاست. به‌گونه‌ی مثال این‌که یک انسان در مقام «یک کالای» جنسی در صنعت پورنوگرافی قرار می‌گیرد، این یعنی انسان در جایی واقع شده‌است که نباید واقع شود و از جایگاه سوژگی به نازل‌ترین سطح اُبژگی تنزل یافته‌است. معنایی که جهانبگلو از بی‌معنایی مدنظر دارد را می‌توان به یک معنا «ارسطویی» دانست، زیرا ارسطو نیز غایت وجود پدیده‌ها را در تحقق ذات و بالقوگی‌های آن‌ها می‌دانست و باور داشت که دلیل وجودِ هرموجودی قرار گرفتن در همان‌ جایی‌ست که شایسته‌ی آن موجود است. جهانبگلو مثال‌های بسیاری را در این مورد طرح می‌کند، این‌که یک بازرگان – که سابقه‌ي بدکرداری اخلاقی را نیز دارد – چون ترمپ، در جایی قرار می‌گیرد که جای او نیست و برای آن‌ جای‌گاه ساخته نشده‌است؛‌ ریاستِ جمهوری امریکا.

وجه دومِ بحث جهانبگلو را امتناع از پرسش‌گری برمی‌سازد. بحث او در این قسمتِ کتاب به‌شدت متکی بر آرایِ مارتین هیدگر – فیلسوف بزرگ آلمانی – است. او می‌گوید که در جهان ام‌روز، همگان «نظر» دارند اما هیچ‌کس اندیشه ندارد و در نبودِ اندیشه، این «نظریات» که همگان دارند، تکرار مکرر چیزهایی و گفتن از پدیده‌هایی‌ست که نمی‌شناسند و به‌این معنا جهانِ ام‌روز دقیقاً توسط همان صورتی از آگاهی احاطه شده‌است که افلاطون آن را «دوکسا» یا همان دگم یا جزمیت می‌نامید.


وجهِ سوم این انحطاط را جهانبگلو «نسبیت اخلاقی» می‌داند. او به‌درستی به نسبی شدن گسترده‌ی اخلاق در اثر فرایند «جهانی‌شدن» (Globalization) اشاره می‌کند. این فرایند در اثرِ تردد و باز شدنِ مرزهای اخلاق جامعه‌ی انسانی، منتج می‌شود به نسبی شدنِ اخلاق و توجیه‌پذیریِ هرپدیده‌ای در آن. به‌عبارتی دگر می‌توان چنین گفت که در جهانِ ام‌روز، هرزشتی و هرنادرستی‌ای قابل توجیه و دفاع شده‌است، به‌گونه‌ی مثال در این جهان، «جهل» و «نادانی» دگر نه مایه‌ي شرمساری مردم،‌ بلکه حتا در بعضی از فرهنگ‌ها نقطه‌ی فخر نیز دانسته می‌شود. این پدیده را در فرهنگِ پاپِ امریکایی و فرهنگ گنگستری و رپ این جامعه می‌توان به‌روشنی دید. و در واقع همین واقعیت که کشتار بیش‌تر از هزاران غیرنظامی و بی‌گناه فلسطینی بی‌پاسخ می‌ماند، نشان می‌دهد که اخلاق تا چه حدی در جامعه‌ي انسانی به‌نسبیت رسیده‌است.

و اما وجه چهارم و نهایی‌ای که جهانبگلو از آن سخن می‌گوید، بلاموضوع شدنِ آموزش در جهان جدید است. او از انحطاط و مرگِ ایده‌ی «آکادمی» افلاطونی سخن می‌گوید. و ادعا می‌کند که در جهان ام‌روز دگر مردم نمی‌روند تا آموزش ببینند و فضیلتی کسب کنند، بلکه کل این فرایند در دلِ دغدغه‌ی پول و ثروت و فرایند فیتیشیسم و کالایی‌شدن استحاله و حل شده‌است.

این‌که ما باورهای جهانبگلو را کامل بپذیریم و یا نه سخنِ دگری‌ست، اما نکته‌ی قابل توجه این است که او به‌خوبی و به‌درستی به بزرگ‌ترین خلاهای زندگی مدرن و بی‌ارتباطی گسترده‌ی تمدن ام‌روزی با گذشته‌ي تاریخی بشر اشاره می‌کند. او متوجه بحران معنا و نهیلیسم روزافزونِ جهانی شده‌است و سعی می‌کند که توجه ما را به این پدیده جلب کند.

خبرهای مرتبط

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن
جهان

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن

25 ثور 1404
نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها
افغانستان

نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها

7 حمل 1404 - بروز شده در 11 حمل 1404
سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟
فرهنگ

سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟

11 دلو 1403
از نیچه چه می‌توان آموخت؟
فرهنگ

از نیچه چه می‌توان آموخت؟

10 دلو 1403

تلویزیون دیار، رسانه‌ای مستقل است که از سوی شماری از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این رسانه، با تمرکز بر بسترهای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند. پخش زنده‌ی اینترنتی تلویزیون دیار هم‌اکنون در سراسر جهان در دسترس است.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 202۵ تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.