ادونیس از آن شمار شاعرانِ اندکیست که شعرش بهراستی – چنانچه مارتین هیدگر میگفت – «رخداد حقیقت» است. کسیکه شعر و اندیشهی او هرچه که باشد، تکرار مکررات و توضیح واضحات نیست، دریچهی تابناکیست رو به گشودگی بینهایت. این اندیشمند و شاعرِ عرب، اندیشههای خلاقانه و نوینی – چنانچه در مورد بسا پدیدهها – در مورد تصوف اسلامی دارد.
اینکه یک شاعر، برعلیهِ جداپنداری و تمایز نهادن میان شعر و اندیشه بشورد و ادعا کند که شعر، نه برابرنهادِ اندیشه بلکه گونهی دگری از اندیشیدن است؛ باید خود گواهی بسندهای از کیفیت و چگونگی نگاه آن شاعر بدهد. شاعری که شعرش فکر اوست و فکرش، شعر او.
ادونیس بخش عمدهای از زندگی پُرماجرای خویش را در سیر و تدقیق در آثار بزرگان فرهنگ و تمدن جهان و بهطور اخص، بزرگانِ تمدن اسلامی بهسر رساندهاست. پژوهشها و مجموعههاییکه او از فرهنگ عرب و تمدن اسلامی درآوردهاست، در نوع خود بینظیرند. در این میان، یکی از موضوعاتِ دلپذیر در اندیشهی ادونیس، مسئلهی «تصوف اسلامی» بهصورت تاریخیست.
تصوف اسلامی از دیربازی بدینسو، مایهی حیرتِ پژوهشگران و اندیشمندانِ خاوری و باختری بودهاست؛ سنت غنی و پُرباری که وجودش، مثال نقضی میشود بر آن تصویر رعبآور و دهشتآفرینِ اسلامِ ارتدوکس و نهادین. سنتی که پیر خردمندی در دامان آن – شیخ ابوالحسن خرقانی – هزارسال پیشتر از امروز بر سر درِ خانقاه خویش نوشته بود «هرکه در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید» و چنین سخنی در هزار سال پیشتر از امروز، بیتردید که ستودنی و حیرتآور است. نهتنها امروزیان که همان پیشینیان نیز از منش و کنشِ متصوفان اسلامی دچار حیرت میشدند، حتا کسانی در خشیت و جدیتِ ابوحامد محمد غزالی.
روحیهی ژرف مدارا و آشتیجویی، تاکید بر فضیلتهای اخلاقی و پُرباری اندیشمندانهی این تصوف اسلامی، این سنت را برای اندیشمندان و پژوهشگران امروز، مبدل به یک پرسشنماد کردهاست. پرسشنمادیکه باید پرسید چگونه و بر چه مبنایی پدید آمدهاست.
در این میان مستشرقان و شرقیان و «هرطایفهای» در مورد این سنت «گمان» و ظنی داشتهاند، یکی از این نظریهپردازان و چهرهها، علیاحمد سعید اسبر، یا همان ادونیس، شاعر نامدارِ عرب است.
ادونیس باور دارد که تصوف اسلامی، در حقیقت گونهای «انقلاب دروندینی» بودهاست. انقلابی که اصلیترین مقصد آن «مدنیتر» کردنِ روحیهی سُلبوسختِ اسلام نهادینه بودهاست. ادونیس با اشاره بر فضای حاکم در قرون اولیهی هجری، تصوف را، تلاشی از جانب نهادِ «فرهنگ» برای مهار کردنِ روحیهی سرکشِ اسلام نهادینه میخواند. تلاشی که بهباور او نهایتاً به شکست منتهی شد و این انقلاب موفق به تراشیدنِ سویههای ناتراشیدهی تمدن اسلامی نگردید.
ادونیس برای اثبات درستی این اندیشه به آثار تمامی بزرگانِ تصوف اسلامی مراجعه میکند و در متن آثار آنها نشان میدهد که آنها چگونه برعلیه فهم غالب و رایج از «خداوند» در تمدن اسلامی شوریدهاند. تحولی که در الهیات اسلامی، ذیلِ نامِ جهش از «صفات جلالی» خداوند، که در نگاه ادونیس همان روحیهی قدرتطلب و تمامیتخواه تمدن اسلامی بودهاست، به «صفات جمالی» خداوند که در واقع گونهی جهش از «دولت» و «ساختارمندی سیاسی» به «زیباییشناسی» و سعی در متمرکز کردن دین در محدودهی «الهیات» بودهاست.
از این نظرگاه میتوان گفت که تصوف اسلامی، به یک معنا همان پروژهای را در تمدن اسلامی نمایندگی میکرد که «جنبش روشنگری» در تمدن اروپایی – مسیحی دنبال کرد. البته نقصانِ بزرگ این «انقلاب دروندینی» عنصرِ «فقر» و «زندگیستیزی» در آن بود. عناصری که بنابر باور اندیشمند و پژوهشگر مهمِ تمدن اسلامی، محمداقبال لاهوری، زمینهی «انحطاط» و فروشدِ تصوف اسلامی را مهیا کرد.
سویهی ایجابی این فهم ادونیس از تصوف اسلامی اینگونه است که ما امروز و در موقعیت کنونی، میتوانیم از این تجربهی تاریخی، استفادههای فرمال و محتوایی متعددی بکنیم. بهگونهی مثال با درسگیری از تجربهی جنبش تصوف در تمدن اسلامی، ما در عصر جدید و بهقصدِ مهار کردنِ افراطیت اسلامی، میتوانیم از «نهیلیسم» نهفته در تصوف و «زندگیستیزی» مستتر در آن کناره گیریم و سعی کنیم که عناصر و گوهرههای اصلی این سنت را بهگونهای نوین و پیشرو بازتعریف نماییم.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.