English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
سه‌شنبه 30 ثور 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

«و شیخ گفت»؛ ره‌نورد زریاب و تاثیر او بر جوانان

ایلیاد احمد

21 قوس 1402 - بروز شده در 22 قوس 1402
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
«و شیخ گفت»؛ ره‌نورد زریاب و تاثیر او بر جوانان
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

هیچ نویسنده و شخصیت ادبی‌ای در افغانستان به‌اندازه‌ی سرمدیاد محمداعظم ره‌نورد زریاب بر روی «جوانان» در این کشور تاثیر نداشته‌است و محبوبِ دل‌های این طبقه‌ی «سرکش» و «بی‌خیال» نبوده‌است. از یادداشت‌های فراوانی‌که در مورد قصه‌های در شبکه‌های اجتماعی می‌نگریم تا مشاهده‌ی جواناني‌که بر تربت آن «زرِ زیر خاک خفته» می‌روند و بر آرام‌گاه او – به‌رسم تجدید عهد با قلم – قصه‌هایی را که خود نوشته‌اند می‌خوانند و جوانانی‌که این نویسنده را «سرمشق» و پیشوای کار خویش قرار داده‌اند؛ همگان موید مهری به این مرد است که نصیبه‌ی هیچ نویسنده و نگارنده‌ی دگری در این خاک نبوده‌است. شیخی‌که گفتنی‌های او شنیده می‌شوند.

اگر نگوییم که مهم‌ترین قسمتِ میراثی‌که اعظم ره‌نورد زریاب برجای گذاشته‌است تاثیری‌ست که او بالای جوانان کتاب‌خوان و کتاب‌دوست افغانستان گذاشت، بی‌تردید می‌توان گفت که قسمت مهمی از این میراث همین تاثیرگذاری او بالای جوانان است. و این تاثیر حتا می‌تواند مایه‌ی شگفتی نیز باشد، در کشوری‌که «نویسنده» هماره به‌صورت ضمنی و ناگفته در نزد عوام برابر بوده‌است با «دلقک» و کسی‌که کارش به‌هیچ «دردی» نمی‌خورد، این‌که به یک نویسنده – و آن‌هم یک نویسند‌ه‌ی پیش‌کسوت و از «نسل‌ها» پیش – چنین مهری ورزیده شود، می‌تواند شگفت‌انگیز و حیرت‌آور دانسته شود. ولی این تاثیر را چگونه می‌توان «صورت‌بندی» کرد و در راستای تعمیم و گسترش آن کوشید؟

این تاثیر را بیش‌تر از هرچیزی می‌توان در کسوت «کار فکری جدی» صورت‌بندی کرد؛ چنان‌چه حسین فخری، نویسنده و پژوهش‌گر نام‌آشنای کشور به‌درستی در گفت‌وگویی با پابلیک تریبون اشاره کرده‌است «زریاب در هیچ اثری به‌ابتذال نگرایید» و این برای جامعه‌ی فرهنگی‌ای که تا گلو در ابتذال غرق است، می‌تواند نکته‌ی آموزنده و مهمی باشد. جدیت و ارزش ادبی کارهای زریاب را از مرزهای افغانستان برون بُرد و به جامعه‌ی فرهنگی ایران – که هماری جامعه‌ی فرهنگی افغانستان را در فقر فکری دانسته‌است و بی‌شک که تاحدود زیادی هم حق دارد – شناساند، نیازی نیست که من سخنان محمود دولت‌آبادی – که از او به‌عنوان بزرگ‌ترین نویسنده‌ي زنده‌ی فارسی‌زبان – یاد می‌شود را در مورد رمان «گلنار و آیینه» تکرار کنم، ولی این به‌خوبی پیداست که جدیت و کارِ روشمند و موثر، زریاب‌ را نزد جوانان از بسیارانی که نوشتن را درحدِ یک «سرگرمی» می‌دانستند، جدا کرده‌است.

نکته‌ی دوم در مورد این تاثیر، رابطه‌ی عمیقی‌ست که قلم زریاب با زندگی روزینه‌ی جوانان در افغانستان برقرار می‌کند، رابطه‌ای که نه «متبذل» شده‌است و نه در تفاخر و توهم غنامندی زیاده از حد کار نویسندگی گم شده‌است، این ارتباط اگرچه در سطح هویت فرهنگی خودش را به‌روشنی آشکار می‌کند و به‌جوان حسی از محیطی که او سال‌ها در آن زندگی کرده‌است می‌دهد، ولی در ژرفنا، گونه‌ای پرداختن به عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین مسئله‌های گونه‌ی بشر است، به‌عبارتی زریاب قدم زدن در «شور بازار» و «کوچه‌ی خرابات» را گره می‌زند با اضطراب وجودی‌ای که انسان‌ها در ژرف‌ترین مواجهه‌های‌شان با واقعیت زندگی تجربه می‌کنند. چنان‌که آن رقصِ آتشین «گلنار و آیینه» به‌خوبی روایت‌گر دور و زمانی از تاریخ ماست که موسیقی در آن نه «شرم» بود و نه «جنایت»، هم‌زمان خواننده را به ژرف‌ترین سطوح تامل دربابِ عرفان و رابطه‌ی موسیقی با امر الهی می‌برد؛ چیزی‌که بی‌شک نشان می‌دهد که کارهای زریاب تا چه پایه زیرکانه و با تیزنگری قلم خورده‌اند.

هم‌زمان با این‌که زریاب تمثال نویسنده‌ی مدرن برای جوانان کتاب‌خوان افغانستان است؛ نویسندگی و شاعری در این کشور هماره هم‌راه بوده‌است با گونه‌ی «تقدس کاذب» و رویه‌ای از سوی نویسنده که به‌خوانندگان و شنوندگان او القا کند که او موجودی‌ست «برگزیده» و متفاوت با دگران، اما زریاب، چه در داستان‌های خویش و چه در زندگی واقعی خویش – که این دو بی‌شک فاصله‌ی چندانی از هم ندارند – همانی بود که بود و این پند بایزید بسطامی را که «چنان باش که هستی» آویزه‌ی گوش خویش کرده بود. نویسنده‌ای که جوان می‌تواند دردها و شادمانی‌های او را حس کند و دریابد، نویسنده‌ای که همه‌جا در پیِ ارائه‌ی «راه‌حل» نیست و گاه خودش اذعان می‌کند که پاسخی ندارد و تنها کاری که می‌تواند و می‌کند؛ هم‌دردی‌ست.

زریاب در چشم جوانان مردی‌ست که تا آخرین دمی که نفس میهمان ریه‌های او بود، با قلم زندگی کرد. و این فخر بزرگی‌ست در کشوری‌که «مردان نامی» در آن با تفنگ و گلوله زندگی کرده‌اند و کسی چون عطامحمد نور، به «کلکسیون تفنگ‌ها»یی که در خانه‌ی خود داشت فخر می‌فروخت. زریاب به‌جوانان امید این را می‌دهد که اگر قلم بردارند و سعی کنند بنویسند و خوب بنویسند، دیده خواهند شد و خوانده خواهند شد و تاثیر خود را بر این جامعه – ولو اندک – خواهند گذاشت. او برای این طبقه، راهبر راهی به‌نظر می‌رسد که رفتن در آن، اگرچه بسیار پُرهزینه و دردناک است، ولی ارزشمند است و زندگی و نفس‌کشیدن انسان را چنان بامعنا می‌کند که آدمی «مستانه» این بار را می‌کشد و رنج‌های ناشی از این معنا و ارزش را «خوشامد» هم می‌گوید. او به‌طبقه‌ی جوان ما ثابت کرده‌است که زندگی حکیمانه و بخردانه در این خاکِ سوخته و خوار، «افسانه» نیست و می‌توان آن را زندگی کرد و از خود میراثی برجای نهاد که راه را برای آیندگان خواهد گشود.

در پایان، می‌توان اکنون و به‌فاصله‌ی سه‌سال از درگذشت این نویسنده‌ی عزیز و بزرگ و با مشاهده‌ی تاثیر او بر روی جوانان در این جامعه‌ی «دور از کتاب» و به‌تعبیر خوبِ خود او «بی‌کتاب»،  تصدیق کرد که او به‌راستی چندگامی از زمانه‌ی خود جلوتر بوده‌است و به‌همین دلیل جوانانی‌که آنان را «دهه‌ی هشتادی» می‌خوانیم، با آثار او رابطه‌ی عمیق‌تری برقرار می‌کنند تا آنانی‌که هم‌دوره‌ی او بودند و یا یک نسل پس از او زندگی کرده بودند. گفتنی‌های «شیخ» پیر و دنیادیده‌ای چون او، که نه کسی را کشته بود و نه فتوای کشتار و تایید کشتار کسی از او صادر شده بود و زندگی جدید را و چالش‌های آن‌را به‌خوبی می‌شناخت، برای جوانان بسیار شنیدنی‌تر است تا آسمان‌ریسمان‌بافتن‌های پیرمردانِ خرفتی‌که تاکید دارند: ما نباید زن‌ها را اجازه بدهیم درس بخوانند.

خبرهای مرتبط

به‌رسمیت‌شناسی طالبان جایی در واژه‌نامه‌ی ترمپ ندارد
نگاه شما

به‌رسمیت‌شناسی طالبان جایی در واژه‌نامه‌ی ترمپ ندارد

23 حمل 1404 - بروز شده در 24 حمل 1404
«زنی در خط ایستادگی»؛ مهرنگ بلوچ کیست؟
نگاه شما

«زنی در خط ایستادگی»؛ مهرنگ بلوچ کیست؟

5 حمل 1404 - بروز شده در 24 حمل 1404
چالش انسجام در صفوف مخالفان طالبان؛ «روند ویانا» به کجا می‌رسد؟
نگاه شما

چالش انسجام در صفوف مخالفان طالبان؛ «روند ویانا» به کجا می‌رسد؟

30 دلو 1403 - بروز شده در 24 حمل 1404
از «دست‌آورد» تا اضطراب؛ چگونه سقوط قیمت افغانی پرده از رازهای طالبان برمی‌دارد؟
نگاه شما

از «دست‌آورد» تا اضطراب؛ چگونه سقوط قیمت افغانی پرده از رازهای طالبان برمی‌دارد؟

6 دلو 1403

تلویزیون دیار از سوی شماری‌از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این‌رسانه هم‌اکنون روی پا‌ی‌گاه‌های دیجیتال، روی‌دادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند و در نظر دارد تا به‌زودی پخش زنده‌ی اینترنتی و ماهواره‌ای اش را نیز آغاز کند.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 2024 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.