English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
یکشنبه 11 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تحصیل و طالبان

ایلیاد احمد

25 ثور 1402 - بروز شده در 25 جوزا 1402
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
0 0
تحصیل و طالبان

عکس: REUTERS/Stringer

اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

تحصیلات دولتی و نهادمند هماره در نگاه اندیشه‌­ی انتقادی مظنون و مذموم بوده است. چنان‌که به سهولت می­‌توان دریافت که هر حاکمیتی در تلاشی اغلب ناپیدا سعی بر این دارد که فهم و قرائتی رسمی و درخور منافع خود از علوم، چه طبیعی و بیش‌تر و به طور اخص انسانی ارایه کند. قرائتی‌که در مدحت ارزش‌­ها و چهره‌­های وابسته به حاکمیت و در ذمِ مخالفان و ارزش‌های متضاد آنان باشد. تاریخ، زبان، جامعه‌­شناسی، حقوق و علوم سیاسی، فلسفه و سایر دانش‌­های انسانی به‌گونه‌­ای گسترده مورد دست‌­درازی رژیم‌­های حاکم برای چرخانیدن محتوای آن­‌ها در راستای میل خویش بوده‌اند. اما اگر رژیمی به وقاحت و صراحت طالبان ایدئولوژی­‌زده باشد چه؟ اگر این ایدئولوژی نه فقط سابقه‌­ی اجحاف، جنایت و توحش، بل‌که عزم تکرار و تحکیم آن در آینده را نیز داشته باشد چه؟‌ روی کار آمدن چنین رژیمی با تحصیلات رسمی در افغانستان چه خواهد کرد؟‌

البته در نخستین گام باید گفت که نظام تحصیلی رسمی افغانستان قبل از طالبان نیز مطلوب و محبوب نبود. ایده­‌ی «آکادمی» در افغانستان هرگز به گونه‌­ای دقیق و درستی تحقق نیافت و به استثنای تظاهرهای بروکراتیک چیزی از آن ایده در این کشور جاری نبود. پایان­‌نامه‌­ها و تزها خریدوفروش می‌­شدند،‌ سندهای فراغت از مکتب‌ها به گونه‌­ای وسیع جعل می‌­شدند و گاهی با مرکزهای علمی نیز برخوردی سیاسی و ملحوظ‌داشتِ منافع گروهی و قومی صورت می‌­گرفت. فرمانِ‌ مشهور دکتر غنی در مورد «استفاده از ادبیات اصیل افغانی» به‌جای واژه­‌های ایرانی شاهدی شهیر بر همین مدعا است. نظام تحصیلی افغانستان در طی دو دهه­‌ی پسین حتا یک‌چهره­ در علوم انسانی که کاری معیاری و اصیل کند، تولید نکرده است، چه رسد به گروه یا جنبش و حرکت. در نتیجه، نقد من بر مصیبتی که طالبان بر سر نظام تحصیلی-و ایضاً تعلیمی- این کشور آورده اند به هیچ‌روی به معنای دفاع و یا رضایت از وضع اسف‌ناک این نهادها در زمان جمهوری پوشالیِ نئولیبرال نیز نیست. این نهادها در همان زمان نیز بنابر غیبت نیروهای پیش‌­رو و مترقی لانه‌­ای تحریر و داعش و طالبان شده بودند و از هیچ حرکت موازی و متضاد با افراطیتی‌که کاری پی‌­گیر و مثمر انجام دهد در همان زمانی‌هم که آزادی بیان و این‌­طور چیزهای شهروندان به صورتی نسبی وجود داشت، خبری نبود.

برای نظام ایدئولوژیکِ توتالیتر و بسته‌­ای از جنس رژیم طالبان،‌ نهادها و مرکزهای تحصیلی، حکم مرکزهای بازپروری «سرباز و فدایی» برای این ایدئولوژی را دارند. طالبان در برخی‌از مناطق در شمال، در ساختمان­‌های مکاتب دخترانه، قرارگاه و مراکز نگهداری مهمات جنگی ساخته اند. این حرکت به روشنی می‌­تواند رابطه­‌ی طالب با آموزش و پرورش را به‌گونه­‌ای نمادین هویدا کند. برای طالب مکتب و دانشگاه نیز یک قرارگاه جنگی است، جایی است که باید از آن برای تقویت خطوط و رزم­‌آوری با «کفار و مشرکان» بهره برد، چنانی‌که همان قلیلِ درس‌­خوانده در میان طالبان در مدرسه‌­هایی از همین جنس آموزش دیده‌اند، گمان می‌‌برند که درست‌­ترین صورتِ یک نهاد آموزشی همین است که از فرد «مجاهد» بسازد، او را به «استشهادی و انتحاری» قناعت بدهد. ­نهادهایی که باید در خدمتِ «خدا و رسول» باشند و هر کاری غیر از این، زائد و بی‌­معناست. چنان‌که وزیر امر به‌معروف طالبان در اظهارات معروف‌اش در مورد گشایش مکتب‌های دختران گفته بود که تعلیم و آموزش «مباح» است! از نگاه او و امثال‌اش، دیالکتیکِ مرگ (کشتن و کشته شدن) وجوب دارد و یا فرض است. چنان که وحید مژده در کتابِ ارزش‌مند خود، «افغانستان و پنج سال سلطه­‌ی طالبان» آورده است، ملاحسن آخند، رئیس‌الوزرای رژیم طالبان گفت‌­وگویی با وحید مژده داشته است که شرح آن در کتاب چنین نقل شده است: «ملاحسن آخند، به عنوان معاون صدراعظم طالبان، از این‌که پارچه­‌ها (اوراق)‌ روزنامه‌­ها بر زمین می‌­افتد و مورد بی‌­احترامی قرار می‌­گیرد به‌سختی ناراحت می‌­شد و باور داشت که این‌کار موجب تباهی کشور خواهد شد. در یکی‌از اعیاد که من به دیدن‌اش رفتم او از این ناراحت بود که هنگام پختنِ کیک از پارچه‌­های کاغذِ روزنامه‌­های هیواد و انیس استفاده شده است. وی گفت که بعد از عید که به قندهار می‌­رود با ملا محمد عمر در مورد ممنوعیت چاپ روزنامه و جراید در افغانستان صحبت خواهد کرد،‌ زیرا به قول وی اکثریت مردم از سواد بی‌­بهره­­‌اند و برای آنان رادیو «صدای شریعت» کافی است. او هم‌چنان گفت که خود من در زنده‌گی حتی یک‌مقاله­ از روزنامه­‌ای را نخوانده‌­ام، زیرا به جای این‌که وقت خود را در این‌کار ضایع کنم، چند صفحه از قرآن مجید را می­‌خوانم.» (مژده، ۱۳۸۲، ص ۴۹-۵۰)
این سطور نه‌تنها نشان­‌دهنده­‌ی گودی و ژرفای چاه جهالت و حماقت در میان بلندپایه­‌ترین‌­های طالبان، بل‌که نشان­‌گر نگاه آنان به اندیشه و تفکر به صورت کلی و تعلیم و تحصیل به صورت اخص نیز است. ملاحسن آخند و زیردستان او ترجیح‌­شان این است که همه‌­ی وقت یک دانش‌­آموز در زیر سایه‌­ی سیاه سلطه­‌ی آنان به خواندن «چند صفحه از قرآن مجید»‌ سپری شود، تا این‌که به فراگیری علم و دانشِ نوین «ضایع»‌ شود. برای طالب دانشگاه و مکتب نیز قرارگاهی است که در آن باید «مجاهد و سر به کف» تولید شود. کسانی‌که اگر به نام «خدا و رسول» از ایشان درخواست جنایت­‌کاری شود نیز ابایی نورزند.

دست‌­بردن طالبان به نصاب تحصیلی و تعلیمی چه‌معنایی جز همین می­‌تواند داشته باشد؟ مگر نه این که این نصاب پوسیده و فاسدشده، قبل از طالبان هم ناکارا و دهه‌­ها از قافله­‌ی دانش‌­های جهانی عقب بود؟ آیا این نصاب به حد کفایت دین‌­زده و ارتجاعی نبود؟ یا همین نصاب به صراحت با استناد به آیاتی از قرآن تبعیض جنسیتی را تصدیق نمی­‌کرد؟ بدون تردید که چیزی فراتر از «آموزه» مطرحِ‌ بحث است که لشکرِ مرتجعان را بر آن داشته است که نصاب باطل و فاسد تحصیلی و تعلیمی این کشور را «فاسدتر» و «باطل‌­تر» کنند. آن‌چه این­‌جا سخن بر سر آن است، بازتولید نیروی ایدئولوژیک به‌صورتی نهادمند است، رویایی که سال­‌های بسیاری است طالبان می‌­بینند. بهره­‌وری از امکانات حاکمیت در راستای تربیه‌­ی سربازانی بیش‌­تر و فدایی­‌تر. از قضا یکی‌از وجوهی که باعث بی‌­اعتنایی طالبان نسبت به مسئله‌­ی آموزش دختران و گشایش مکتی‌های آنان می­‌شود، همین حقیقت آشکار است که دختر نمی­‌تواند «مجاهد» شود!‌ نمی­‌تواند «اسشتهادی» کند. نمی­‌تواند شلاق به دست گیرد و یا محتسب شود، در نتیجه آموزش‌اش برای طالبان تهی از هر گونه اهمیتی است و به این مسئله وقعی نمی‌­نهند. در واقع کتب و نصاب درسی مراکز و نهادهای تحصیلی در افغانستان نه‌تنها که دگر ثمربخش نیستند، بل‌که خطرناک نیز هستند. از کسانی‌که در موردِ «قهرمانی‌­های» جنایت­‌کاران بخوانند و خیال کنند که منتهای توفیق و قله­‌ی تفاخر، پیوستن به همین جمع مبارزان و آدم­­‌کشی به شیوه­‌های مورد تدریس آنان خواهد بود. حتا اگر کثیری از مردم بتوانند از پیامدهای نامیمون این نصاب درسی جان بدر برند و به گونه‌­ای این «گرگِ در پوست میش» را بشناسند، عده­‌ای از مردم به این تله خواهند افتاد و مفتون قصه‌­های حماسی­ این‌­ها خواهند شد. خصوصاً مردمی‌که با طالبان دشمنی و فاصله­‌ی فرهنگی ندارند، یعنی مردم نواحی جنوبی و شرقی.

در برابر این ماشینِ تازه‌­کارِ طالب‌­پروری، ما به عنوان نیروهای مدنی و ضدهژمونی می­‌توانیم به دانشِ ضدساختار متوسل شویم. به دانشی‌که از نظامی قدم‌به‌قدم پیروی نمی­‌کند. دانشی آزاد که به گونه‌­ای عریان و مستقیم به دست می‌­آید و به میانجی هیچ نظام و ساختاری و تداخل عنصر منفعیت آنان حاصل‌­شدنی نیست. تکثیر این گونه از دانش کنشی است بر ضد «استبداد شایسته‌گی» البته این پذیرفته است که نزد طالبان حتا همین عبارت «استبداد شایسته‌گی» نیز معنا ندارد و آن­‌ها به اصل شایسته‌­سالاری نیز بی­‌اعتنا هستند. ولی به باور من هسته‌ی این ایده در افغانستان نیز صادق است، این هسته که ما با استبداد گفتمانی خاص طرفیم که این گفتمان نهادهای رسمی و آکادمی را تبدیل به پای‌گاه­‌هایی با آرایش جنگی برای خودش کرده‌است. و هر صورتی از دانش را به دانش دینی فروکاسته است. در نتیجه ما،‌ باید به دنبال پی­‌گیری و ترویج دانشِ غیرآکادمیک باشیم، دانشی‌که در شکاف میانِ اندیشه­ به معنای اصیل و آکادمی به عنوان نهادی با گرفتاری‌­های تصنعی و بروکراتیک شکل می­‌گیرد. و دقیقاً از همین­‌جاست که چهره‌­های چون ژیژک و بوردیار برای ما مهم می­‌شوند. زیرا مشغولیت اینان در ساحت تفکر، نه به آن صورتِ‌ آکادمیک و متظاهرانه، بل‌که در برقراری نسبتی عمیق با معنای تفکر است. چنین دانشی را باید پراگند و خبر خوش این است که این صورت از دانش قلم‌روزُدا است و از آن‌جا که از قالب­‌های خشکِ آکادمی مایه نمی­‌گیرد،‌ آن مرزبندی­‌های آکادمیک میانِ حیطه­‌ها را نیز نمی‌­پذیرد. به این معنا که شاعری با چنین دانشی می­‌تواند به سیاست و دانش سیاسی­ دسترسی داشته باشد و حتا در آن نقش‌آفرینی کند. یا هم برعکس، یک پژوهش‌­گر علوم سیاسی می‌­تواند به شعر دست‌رسی داشته و یا هم شعر بسراید. و در نتیجه نیروی ایستاده‌گی‌­ای باشد در برابر قرائت حاکم. نیرویی‌که شاید نتواند به تنهایی رژیم را براندازد، اما به‌عنوان یک آلترنایتو وجود آن ضروری و حتمی است. صدالبته که این دانش قلم‌روزُدا نباید نفی و زدودنِ قلم‌روها را مبدل به ایجاب و پوزیتویت‌ه­ای جدید کند و تنها غایت وجودش، نابودی گردد. این دانش، به آکادمی حمله می‌کند تا آن را به ذاتِ ایده‌­­اش نزدیک‌­تر کند، نسبت‌­هایش را با آن گسترش دهد و تحکیم کند و از همه مهم‌­تر «بدیهی­‌پنداری» ایده­‌های آکادمی را زیر پرسش برد، که اگر هم راهی برای تکامل آکادمی وجود داشته باشد، بی­‌شک همین است. البته این دانش غیرآکادمیک را مبدل به «وسیله‌­ای» برای بهتر شدنِ آکادمی نمی‌­کند و چیزی از رادیکالیته­‌ی آن نمی­‌کاهد. بل خبر از رفت­‌وبرگشتی طویل و تاریخی میان این دو ساحت از دانش می‌­دهد که هزاره‌­هاست هر یک به شیوه‌­ای خود، سعی در پهناوری هر چه فزون‌­تر محدوده‌­ی دانش بشری کرده‌­اند. اگر آکادمی و دانش­‌هایی‌که در آن تدریس می­‌شود را معادل آنچه هیدگر آن را  تفکرِ حساب‌­گرانه (Calculative Thinking)‌ فرض کنیم، آنگاه دانش ساختار شکن و غیرآکادمیک را باید معادلِ تفکرِ تامل­‌گر (Meditative Thinking) بدانیم، دوگانه‌­ای که یکی‌از آن‌­ها متمرکز بر ایده‌­ای نگهداشت و آموزشِ دانش و دگری متمرکز بر نفی، تکامل و بسط دانش اند. البته این دوگانه به‌قصد تقریب به‌ذهن استفاده شده و تحلیلی می‌­باشند و نه‌چیزی فراتر از آن.

این تاکید روی دانش ساختارشکن نباید منتج به این نتیجه‌­گیری شود که زیرنام دانشِ غیرآکادمیک ما رخصت داریم که هر آن‌چه به ذهن و قلم‌­مان رسید را حصه‌­ای از این دانش دانسته و صادر کنیم. و یا این که قید و معیاری در این شکل از دانش وجود ندارد. از قضا بدان جهت که این دانش بروکراسی و نهادهای ناظر ندارد،‌ سخت­‌گیری در اصالت و سوا کردنِ سره و ناسره در آن باید بیشتر نیز باشد. خزعبلاتی که اخیراً زیر اسمِ پست­‌مدرنیسم- که چیزی جز منطق فرهنگی سرمایه‌­داری متاخر نیست- خلق‌و‌پخش می‌­شوند، نه تنها ارتباطی با این صورت از ضدیت با ساختارهای قدرت ندارند، بلکه خود معلولِ هژمونی و انبساطِ نئولیبرالیسم اند و فقط از مجرای همین نظم، که همه‌­چیز را در همه‌­چیز فرو می­‌برد و مرزِ‌ میان امر جدی با امر غیرجدی را مخدوش می­‌کند، می‌توانند وجود داشته باشند و از آن فراتر؛ به اشتهار رسند و زبان‌زد شوند. در نظمی که طویل و مفصل بودن، جدی و دقیق بودن و شوخی و مزاح نبودنِ امور، «عیب» دانسته می­‌شوند و همین شتاب و ابتذال، راه را بر ترهاتی بی­‌سر و ته زیر همین اسامی‌­ای چون پست‌­مدرنیسم باز می­‌کند.

منابع:
۱: افغانستان و پنج سال سلطه­‌ی طالبان، مژده، وحید، انتشارات نی، چاپ اول، ۱۳۸۲

دیدگاه، محل نشر اندیشه‌ها و نگرش‌های نویسنده‌گان است. بازتاب این انگاره‌ها و دیدگاه‌ها به هیچ‌روی به‌معنای تایید آن‌ها از سوی پابلیک تریبون نیست.

خبرهای مرتبط

به‌رسمیت‌شناسی طالبان جایی در واژه‌نامه‌ی ترمپ ندارد
نگاه شما

به‌رسمیت‌شناسی طالبان جایی در واژه‌نامه‌ی ترمپ ندارد

23 حمل 1404 - بروز شده در 24 حمل 1404
«زنی در خط ایستادگی»؛ مهرنگ بلوچ کیست؟
نگاه شما

«زنی در خط ایستادگی»؛ مهرنگ بلوچ کیست؟

5 حمل 1404 - بروز شده در 24 حمل 1404
چالش انسجام در صفوف مخالفان طالبان؛ «روند ویانا» به کجا می‌رسد؟
نگاه شما

چالش انسجام در صفوف مخالفان طالبان؛ «روند ویانا» به کجا می‌رسد؟

30 دلو 1403 - بروز شده در 24 حمل 1404
از «دست‌آورد» تا اضطراب؛ چگونه سقوط قیمت افغانی پرده از رازهای طالبان برمی‌دارد؟
نگاه شما

از «دست‌آورد» تا اضطراب؛ چگونه سقوط قیمت افغانی پرده از رازهای طالبان برمی‌دارد؟

6 دلو 1403

تلویزیون دیار از سوی شماری‌از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این‌رسانه هم‌اکنون روی پا‌ی‌گاه‌های دیجیتال، روی‌دادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند و در نظر دارد تا به‌زودی پخش زنده‌ی اینترنتی و ماهواره‌ای اش را نیز آغاز کند.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 2024 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.