در هفتههای پسین، حدود یک میلیون تن از ایران به کشور برگشتند که اکثر آنها بهصورت اجباری بازگردانده شدهاند. این افراد اکنون با کشوری مواجه اند که اقتصاد آن «نزدیک به فروپاشی» است و زنان از نمیتوانند مکتب و دانشگاه بروند، کار کنند و برای گذراندن اوقات فراغتشان به پارک و یا هم میله بروند.
آزیتا نژند، آموزگار و ناشری که پس از بازگشت به کابل، بهصورت پنهانی مکتبی برای دختران گشوده است. او با وجودی که به دیگر دختران امید میبخشد، در گفتوگو با رسانهی استرالیایی «ایبیسی» به آرامی گفت: «من بسیار ناامیدم. فکر نمیکنم وضعیت افغانستان یا شرایط زنان در چند سال آینده تغییر کند.»
آزیتا سال گذشته به ایران رفته بود تا بتواند آزادانه تحصیل، کار و زندگی کند، امیدهایی که پدر نویسندهاش در او و خواهرش ایجاد کرده بود. او گفت که پس از انقضای ویزایش، ناچار به بازگشت شده است. برای آزیتا، بازگشت به کابل پایان یک رویا است. او گفت: «وقتی همه چیز را در افغانستان گذاشتیم و به ایران رفتیم، آرزوها و امیدهایی را با خود داشتیم که میخواستیم در خارج تحقق بخشیم. اما اکنون سراسر ناامیدی مرا فرا گرفته است.»
طبق گزارش سازمان ملل متحد، افغانستان با «شدیدترین بحران در زمینهی حقوق زنان در جهان» روبهرو است. این قشر در ساختار ادارهی طالبان حضور ندارد.
در حالیکه بازگشت به افغانستان برای زنان به معنی محرومیت است، مردان نیز تیغ تیز آن را بر گلوی خود حس میکنند. برای آنها بازگشت به معنای «سختی، تحقیر و فقدان» است.
درویش پروانی، پس از اینکه بیمار شد و دیگر قادر به تامین خانواده نبود، هشت تن از ۱۲ عضو خانوادهاش را برای کار به ایران و ترکیه فرستاد. آنها در نجاری، مرغداری و بخشهای سخت دیگر کار کردند، اما میگویند از سوی ایرانیها «شدیداً اذیت» شدهاند.
حالا که خانوادهاش به کابل برگشته است، در فقر زندگی میکند و برای سوخت پختوپز، پلاستیک و کاغذ میسوزاند. درویش پروانی به ایبیسی گفت: «ما نزدیک کوهی زندگی میکنیم که به آب و برق دسترسی نداریم. حتی نمیتوانیم گاز بخریم.
به گزارش یونیسف، بیش از نیمی از مردم افغانستان هماکنون نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند.
میر محمد نظری که ۱۶ سال در ایران بود، به ایبیسی گفت که خانوادهاش هنگام ترک ایران «تحقیر شدند و فریب خوردند.» او سالها در بخش ساختوساز کار کرد تا اینکه درد کمر او را به نگهبانی، کار سبکتر مجبور کرد. وقتی روند اخراج مهاجران افغانستان تشدید شد، به او دستور داده شد تا ایران را ترک کند، اما کارفرمایانش از پرداخت معاش او خودداری کردند.
او گفت: «حتی پس از پرداخت هزینههای رسمی برای مجوز خروج و حملونقل، مقامات ایرانی در هر مرحلهای از مسیر پول بیشتری خواستند. عدالتی نبود. آنها میدانستند وقتی ما رفتیم، میتوانند همه چیز را برای خودشان نگه دارند.»
بیشتر بازگشتکنندگان در خانهی وابستگانشان زندگی میکنند.
سازمان ملل متحد، طالبان و فعالان افغانستان و ایران از جمهوری اسلامی خواستهاند از خویشتنداری کار گیرد.