آتشبس موقت جاری در غزه، نوار کوچکی در کرانهی شرقی دریای مدیترانه – این آمیزهی راز و رنج بشر در تاریخ – فرصتی را برای «نفس کشیدن» ساکنان این نوار فراهم کردهاست. با اینحال تراژدیهای زندگی در غزه ادامه دارد.
آتشبس جاری میان اسرائیل و حماس، فرصتی را برای خانوادههای قربانیان فراهم آوردهاست تا مردگانشان را آنچنان که شایسته است – با احترام و تکریم – بهخاک بسپارند. مردمیکه جنگ و باران بمبها آنان را مجبور به دفن عزیزانشان در «گورهای موقت» کرده بود.
این نوار کوچک در امتداد آنچه برای هزاران سال از سوی پیروان ادیان ابراهیمی «سرزمین مقدس» بودهاست، جاییست که جنگ حتا به مردگان مجال آرامش نمیدهد.
براساس گزارشهای حقوق بشری، بیش از ۱۲۰ گور دستهجمعی در غزه شناسایی شدهاست. این گورها که بهدلیل جنگ و نبود شرایط مناسب برای دفن، در حال حاضر محل دفن قربانیان بسیاری هستند، نشاندهنده بحران بزرگی است که ساکنان غزه با آن دست و پنجه نرم میکنند.
بسیاری از خانوادهها بهویژه در روزهای آتشبس به دنبال انتقال اجساد عزیزانشان به قبرستانهای رسمی در مناطق جنوبی هستند تا شاید در این شرایط اضطراری، دستکم به یک احساس آرامش دست یابند.
بربنیاد گزارشی از موندهویس؛ از جمله داستانهای تکاندهنده در این زمینه، حکایت «آدهم شاله»، ۳۵ ساله از محله شجاعیه است. او که در دوران جنگ مجبور شد پدرش را در گور موقت کنار بیمارستان اروپایی خان یونس دفن کند، حالا پس از آتشبس، از خاک بیرون آوردن جسد پدرش را توصیف میکند:
«این دقیقا همان حس روزی است که او را دفن کردیم، فقط این بار باید جسد او را از زیر خاک بیرون بیاوریم. این دردناک است، اما چه انتخاب دیگری داریم؟»
این جملات حاکی از داغی است که به قلب خانوادهها در غزه چنگ میزند؛ داغی که نه فقط از دست دادن عزیزان بلکه از بیعدالتیها و ناامنیهایی رنج میدهد که حتا مردگان را نیز رها نمیکند.
برای این خانوادهها، خاکسپاری درست و قانونی یک نیاز ضروری است، اما ترس از بلدوزرهای اسرائیل به قبرستانهای موقت، سایهای دیگر از نگرانی را بر دوششان انداخته است.
درگزارش موندهویس همچنین آمدهاست که این نگرانیها حتا برای افرادی چون «مازن عبید»، که پدرش را در همان گورستان موقت کنار بیمارستان دفن کرده است، وجود دارد. او قصد دارد پس از پایان جنگ و بازگشت به غزه، پدرش را به قبرستانی در نزدیکی خانهشان در «الشیاف» دفن کند، اما همچنان ترس از احتمال تعرض به گورهای موقت وجود دارد.
در همین حال، «بلال الحاکلی»، جوانی از غزه که پدر و برادرش در بمبارانهای شهری کشته شدند، داستانی مشابه دارد. او نیز همچنان اجساد عزیزانش را در حیاط خانه مادربزرگش نگه داشته و در انتظار روزی است که بتواند آنها را به قبرستان اصلی منتقل کند.
بلال به وضوح بیان میکند که شرایط غزه، برای مردگان هم موانعی را بهوجود آورده است. «تا زمانی که ارتش از اینجا نرود، اجساد در گورهای موقت خواهند ماند. برای ما، حتا مردگان هم در این جنگ قربانی هستند.»
در این میان، خانوادهها نهتنها با رنج ناشی از کشتهشدن عزیزانشان دست و پنجه نرم میکنند، بلکه به دلیل عدم امکان انتقال اجساد به مکانهای دائمی، با یک بحران روانی دیگر مواجهاند. در این شرایط، این سوال مطرح است که آیا غزه، تنها محل زندگی انسانهاست یا جایی است که حتا در مرگ هم باید با تبعیضها و موانع مختلف روبهرو شوند؟
حقیقت این است که مردم غزه در دنیای بیرحم امروز، با درد و رنجی بیپایان روبهرو هستند. حتا مردگانشان نیز در این سرزمین آشفته، برای رسیدن به آرامش باید با مشکلات و موانع بزرگی دست و پنجه نرم کنند. تراژدی غزه، به نظر نمیرسد به این زودیها پایان یابد، چرا که در این سرزمین حتی پس از آتشبس، امید و امنیت، همچنان در دسترس نیست.