Farsi
LIVE
Tuesday, August 5, 2025
Deeyar TV
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast
No Result
View All Result
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast
No Result
View All Result
Deeyar TV
LIVE

«زن، زندگی، آزادی» و نسبت‌اش با جنبش زنان در افغانستان

ایلیاد احمد

September 18, 2023
Reading Time: 1 min read
0 0
«زن، زندگی، آزادی» و نسبت‌اش با جنبش زنان در افغانستان
Share via QR CodeShare on FacebookShare on X

یک‌سال از مرگ مهسا امینی و آغاز اعتراضات گسترده‌ی ضدِ رژیم در ایران می‌گذرد. اعتراضاتی که تحت عنوانِ «قیامِ زن، زندگی، آزادی» جمع بسته می‌شوند و بی‌شک وجوه «حماسی» و «زیباشناختی» آن تاثیر فراوانی در سراسر جهان برجا نهاده‌است؛ تصویر جوانانی که در قلب جهان اسلام به‌اعتراض برخاسته‌اند و آشکارا خواهان لغو قانون حجاب اجباری هستند و این «آزادی‌خواهان» دگر و پس از قرن‌های بسیار در مقام «اقلیت» و «حاشیه‌ی» جامعه نیست که برای اعتراض آمده‌اند، بلکه این‌بار «بی‌شماران» شده‌اند و این «اسلام‌گرا» و «ارزشی» است که تحت فشار و «نکوهیده‌ی چشم جامعه» است و نه آزادی‌خواه. اعتراضاتی که به‌جای کوبیدن بر دهُلِ «آسمان» و آسمانیان، بر زمین پای می‌کوبد و زندگی و زمین را بزرگ می‌دارد. هم‌دلی‌های بسیاری با این جنبش از جای‌جای دنیا صورت گرفت و تاثیر و شورانگیزی آن‌ چنان بود که مردان و زنان بسیاری در خارج از ایران نیز به خیابان‌های نامربوطی در پاریس و نیویورک و برلین جمع شدند و با هم «زن، زندگی، آزادی» را صدا زدند. اما در کنار این هم‌دلی‌ها و پشتیبانی‌ها، شماری از فعالان حقوق زنان در افغانستان که به‌شدت تحت تاثیر وجه زیباشناختی جنبش «ژینا» قرار گرفته بودند؛ مدعی شدند که این جنبش، «فریاد مشترک» زنان افغانستان و ایران است. البته در این‌که رژیم حاکم بر افغانستان تمامی حقوق اولیه و انسانی زنان را در افغانستان نقض کرده‌است، جای تردیدی نیست. و بی‌شک که ایستادگی‌های زنان و اعتراض آنان به کردار این رژیم نیز بایسته‌ی بزرگ‌داشت و ستایش است. ولی گذشته از «جوگیری‌های» چند دقیقه‌ای و «مفتونِ» جنبش «زن، زندگی، آزادی» شدن، نسبتِ جنبش زنان در ایران با جنبش زنان در افغانستان، پرسیدن دارد. این‌که چه چیزی آن جنبش را توان و نایِ ایستادگی در برابر یکی از بزرگ‌ترین دست‌گاه‌های آدم‌کشی در تاریخ، جمهوری اسلامی، را داد و زنان در ایران چه راهی را پیموده‌ بودند که اکنون رژیمی به این بی‌رحمی را وادار به کرنش و نرمش می‌کنند. و آیا زنان در افغانستان این مسیر بلند را رفته‌اند یا نه، اگر نرفته‌اند آیا با این‌همان کردن‌هایی از این جنس، می‌توان جنبش زنان در ایران را با جنبش زنان افغانستان «هم‌ارز»‌ کرد و اگر زنان افغانستان این راه بلند را هنوز نپیموده‌اند، «زن، زندگی، آزادی»‌ چه آموختنی‌هایی برای آن‌ها دارد.

مرگ مهسا امینی را در خیزش مردم ایران، باید در ردای یک «جرقه» دید، جرقه‌ای که آتشی بسیار بزرگ به‌پا کرد، ولی خودِ آن حادثه نهایتاً یک جرقه بود. خیزش مردم ایران برای کشته‌شدنِ‌ «یک تن» – که بی‌شک مرگ یک تن نیز بخشودنی و پذیرفتنی نیست- نبود، بلکه واکنش و ایستادگی در برابر هزاران مرگ و اعدام و شکنجه‌ای بود که جمهوری اسلامی در عُمرِ‌ چهاردهه‌ای خویش مرتکب شده‌است. «زن، زندگی، آزادی»‌ امتداد آبان ۹۸ است، ادامه‌ی جنبش سبز است، ادامه‌ی همه‌ی اعتراض‌هایی است که پس از انحطاط انقلاب بهمن در ایران برپا شد. دادخواهی برای تمامی زندانیان سیاسی و اعدام‌های بی‌شمار است. نمی‌توان این جنبش را در مرگ یک تن، فروکاهید؛ این خیزش فریاد کردنِ «درد مشترکِ»‌ دهه‌ها و قرن‌هاست، چنانی‌که همه‌ی آن اعتراضات پیشین همین بودند.

البته این جنبش را یک‌سره نمی‌توان در عامل‌های فرهنگی و «روبنایی» فروکاست، بایست نگاهی نیز به تاثیر اقتصاد و مدرنیزاسیون در ایران بر رویِ این جنبش افکند. بیش‌تر کسانی‌که در خیابان‌های ایران برای لغو قانون حجاب اجباری شعار می‌دادند، از خانواده‌هایی «متدین» که تا همین یک نسل پیش، امکان عدول از حجاب در آن‌ها نبود، می‌آمدند. آن‌ها با «معرفت‌شناسی» و «فلسفه»‌ به این نتیجه نرسیده‌اند که حجاب «باطل» است و اکنون که به «کذب» این «گزاره» پی برده‌اند پس باید آن را در واقعیت نیز دور ریزند. این حمله و فشار «نئولیبرالیسم» در مقام آخرین تکانه‌ی مدرنیته بر ایران است که منطقِ زیست توده‌ها را تغییر داده و آن‌ها را همان‌گونه که «کافه‌گرد» و صاحبِ «دوست‌پسر» و «دوست‌دختر» می‌کند، معترض و «آزادی‌خواه» نیز می‌کند. و غلبه‌ی این گفتمان در ایران ممکن نمی‌گشت، مگر به مدد حد معینی از توسعه‌ی اقتصادی و صنعتی. توسعه‌ای که در حد «سیم» و «پیچ» و «لاین اتصال» و چنین چیزهایی خلاصه و فروکاسته نمی‌شود، بلکه مازاد فرهنگی آن نیز خودش را به جامعه تحمیل می‌کند و نتیجه‌ی این مازاد فرهنگی،‌ وارد آوردنِ فشاری بیش‌تر بر پیکره‌ی آخرین نهادِ‌ ضدِ مدرنیته در ایران، یعنی نهاد روحانیت است. نهادی که برخلاف نهاد چندهزارساله‌ی سلطنت، که نیم‌قرن قابل در جدال با مدرنیته در ایران فروپاشید، هنوز و هم‌چنان دوام آورده‌است و چنان‌که «زن، زندگی، آزادی» نشان داد، اگر می‌خواهد که دوام آورده و چونان نهاد سلطنت کامل از هم نپاشد، باید پا از اقتدار و استبداد در این کشور کوتاه کند.

مراد فرهادپور در نوشته‌ای ایران را، «فرانسه‌ی خاور میانه» توصیف کرده بود،‌ اگر ما حرف او را بپذیریم یا نه، می‌توانم متوجه نکته‌ی که او می‌خواهد برساند، می‌شویم. رمز این استعاره‌ی فرهادپور، «فاعلیت سیاسی»‌ است، فعالیتی که از مهم‌ترین شاخصه‌های مدرنیته در سرتاسر دنیا شمرده می‌شود. و این فاعلیت، بسیار بیش‌تر از هرکشوری در دور و نزدیکِ ایران، در میان مردم ایران دیده می‌شود. مردمی که به‌رغم زیستن در سایه‌ی نظامی چنین مستبد، بارها «سیاسی»‌ بودن خود، و شعور فعال سیاسی خود را به‌نمایش گذاشته‌اند و از خود درجه‌ای از سوژگی سیاسی نموده‌اند که در میان هیچ مردم و عوام‌الناس دگری در کشورهای چهارسوی آنان دیده نشده‌است.

از مشخصاتی که در بالا برای جنبش زنان ایران آورده شد، هیچ‌یک بر روی جنبش زنان در افغانستان صدق نمی‌کند. جنبش زنان در افغانستان، حتا به‌صورت آشکاری، «غیردینی» بودن مبارزه‌ی خود را هم تایید نکرده‌است و بسیار دیده می‌شوند فعالان حقوق زنِ اهل افغانستانی که خود را «فمینیست اسلامی»‌ می‌دانند. و البته اگر بناست – که هست- که جنبش زنان افغانستان، نماینده‌ی سیه‌روزی‌های زنان این کشور باشد، «نمی‌تواند» مطالبه‌هایی از جنس مطالبات جنبش «زن، زندگی، آزادی» داشته باشد، چه، زنان افغانستان نه‌تنها موافقتی تام و تمام با اجباری بودن حجاب دارند،‌ بلکه نگاه خوش‌بینانه‌ای هم به کسانی‌که از لغو حجاب اجباری سخن می‌گویند، ندارند. بی‌تردید جنبش زنان افغانستان، نمی‌تواند مسئله‌های آرمانی و جدا از تاریخ و تجربه‌ی انضمامی زنان افغانستان را بر آنان «تحمیل» کند، دست‌کم در زمینه‌ی کنونی‌ای که بحث برابری‌ جنسیتی در آن طرح می‌شود، موضوعاتی چون گیتی‌گرایی (Secularism) و لغو حجاب، هیچ جایی ندارند. چنین چیزهایی در میان مسئله‌های «واقعی» زنان افغانستان وجود ندارند. این زنان، حق تحصیل و حق کار می‌خواهند و نفس همین مطالبه،‌ نشان‌گر فاصله‌ی بلندی است که جنبش زنان در افغانستان با جنبش زنان در ایران دارد.

Related Stories

Afghan Women Protesters: Nowruz Message Clashes With Taliban’s Repression
Afghanistan

Afghan Women Protesters: Nowruz Message Clashes With Taliban’s Repression

March 20 - Updated on August 2
انجمن هماهنگی زنان فعال: تصمیم روسیه «خیانت» به زنان افغانستان است
Women

انجمن هماهنگی زنان فعال: تصمیم روسیه «خیانت» به زنان افغانستان است

December 11
سازمان ملل برای زنان روستایی افغانستان فرصت زنبورداری فراهم می‌کند
Women

سازمان ملل برای زنان روستایی افغانستان فرصت زنبورداری فراهم می‌کند

December 9
زنان معترض می‌گویند طالبان بزرگ‌ترین تهدید برای زنان کشور است
Women

زنان معترض می‌گویند طالبان بزرگ‌ترین تهدید برای زنان کشور است

December 1

Deeyar TV is a leading media outlet founded by Afghan journalists in exile, standing as a bold voice for freedom of speech and independent journalism. With a strong digital presence, it brings timely news and compelling stories from Afghanistan and beyond. Its live broadcast is accessible to audiences worldwide.


© 2025 Deeyar TV. All rights reserved.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist

No Result
View All Result
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast

© 2025 Deeyar TV. All rights reserved.

Farsi