Farsi
LIVE
Sunday, August 3, 2025
Deeyar TV
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast
No Result
View All Result
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast
No Result
View All Result
Deeyar TV
LIVE

مقاومت و انحصار آن

ایلیاد احمد

August 24, 2023 - Updated on August 27, 2023
Reading Time: 1 min read
0 0
مقاومت و انحصار آن
Share via QR CodeShare on FacebookShare on X

از دهه‌ی نود میلادی و پس از آن‌که جنبشی در شمال افغانستان برابر استیلای رژیم طالبان ایستادگی کرد، واژه‌ی «مقاومت» و یا دقیق‌تر؛ «جبهه‌ی مقاومت» برای جنگ‌جویان آن جبهه به‌کار رفت. این نام در کنار نام‌هایی چون «اتحاد شمال» و «جبهه‌ی متحد» تا پایان‌ِ دوره‌ی نخستِ حاکمیت گروه طالبان بر سرِ جا ماند. با حمله‌ی ناتو و تقسیم قدرت میان تکنوکرات‌های برگشته از اروپا و آمریکا و نیروهای ضدطالبان، این ترکیب‌ها بیش‌تر جای‌شان را با ترکیبِ «حوزه‌ی مقاومت» عوض کردند. ترکیبی که دلالتی مستقیم به نیروهای وابسته و مربوط به حزبِ «جمعیت اسلامی افغانستان» داشت، حزبی که بیش‌ترین نفوذش در آن زمان برمی‌گشت به استان‌های شمالی و شمالِ شرقی کشور؛ بدخشان، تخار، بلخ، کاپیسا، پروان و به‌طور اخص پنجشیر. این نام با دایره‌ی معنایی تبارمحوری که حمل می‌کرد، بیش‌ترین و بهترین جلوه‌ی عینی خود را همه‌ساله در سال‌گردِ مرگِ احمدشاه مسعود، رهبر نام‌آور این جبهه در هژدهمین روز شهریور/سنبله می‌یافت. پرچم‌های «دولت اسلامی افغانستان» یا همان «دولت مجاهدان»، نحوه‌ي پوشاکی خاص، کلاه‌هایی که به‌واسطه‌ی طرف‌دارانِ این جبهه «نماد مقاومت» دانسته می‌شد، ولی کیست که نداند که همین کلاه‌ها در دو دهه‌ی حاکمیت جمهوری نئولیبرال، بر سرِ کسانی بود که قصه‌های فسادهای‌ گونه‌گون آن‌ها، حکایت‌های دزدی‌های آن‌ها، زورگویی‌های آن‌ها و چه چیزهای دگر آن‌ها، دسته به ساطورِ گروه طالبان هدیه می‌کرد. زبان‌های آن‌ها را در تاختن به این جمهوری ناکاره و نکوهش هرچه درون آنست- حتا عناصر مُلکی و نامربوط به نظام- بلندتر و بلندتر می‌کرد و این کلاه را در نگاهِ فرودست و کسی که به‌صورت روزینه از دستِ دارندگان این کلاه کشیده‌های محکم می‌خورد و بر او از نشانی همان دایره‌ی معنایی زورگویی می‌شد، این کلاه را نه نماد «مقاومت» بلکه نمادِ «زورگویی» و «دزدی» آن هم زورگویی بر ضعیف‌تر از خود، می‌دانست؛ به این دلیل که همین زورمندان و زورفرمایان، نایی در برابر ناتو و متحدان خارجی خود نداشتند و پول‌های هنگفتی که از این و آن‌جای دنیا دریافت می‌کردند، جبین گشاده‌شان را فرارویِ آن‌ها می‌خرید. صحنه‌ی رادی و دلیری آن‌ها همانا خیابان‌های کابل بود تا خاکِ بی‌چارگی‌اش بر زیرِ چرخ‌های پُرتوانِ خودروهای «خارجی» و تیزرفتار آن‌ها، برخیزد.

پس از آن‌که جمهوری پوشالی نئولیبرال به زشت‌ترین صورتی رهسپارِ وادیِ نیستی شد، احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود بر فرازِ جبهه‌ی جدیدی که تا حد قابل توجهی متشکل از همان نیروهای قدیمی بود، تصریح کرد که برضدِ طالبان خواهد رزمید و راهیِ راهِ پدر خواهد شد. این جبهه از نخستین روزِ بودن- که آغازی «پُراستقبال» از سوی مردمِ هراسیده‌ی این کشور از موبلندانِ سرمه به‌چشمِ طالبان و بازتابی گسترده به‌دستِ رسانه‌های محلی و بین‌المللی را به هم‌راه داشت- در اعلامیه‌ها و نشاني‌های گونه‌گون خود را «جبهه‌ی مقاومت ملی» معرفی کرده‌است. تغییری در نشانه‌های‌اش نیاورده و از تصویرهایی که در شبکه‌های مجازی از این جبهه منتشر می‌شود کماکان گواه همان پرچم و همان کلاه و همان رفتارشناسی آن‌چه آن‌ها «مقاومت اول» می‌خوانند، هستیم. نام این جبهه به اختصار در میان عامه‌ی مردمِ افغانستان و حتا رژیم طالبان «مقاومت» است.

نکته‌ای قابل درنگ در این میان، فروکاهشِ همه‌ی تلاش‌هایِ مقاومتِ برضدِ طالبان، در هر ردایی، به این جبهه است. این‌که در صحنه‌ی فکری-سیاسی افغانستان، هرگاه نامِ «مقاومت» می‌آید، بی‌تاخیر ما یادِ «جبهه‌ی مقاومت ملی» می‌افتیم و خاطرمان از همان نمادها و گفتارها و پندارها لبریز می‌شوند. در حدی‌که مقاومت برای عده‌ی قابل توجهی از مردم شمال و شمالِ شرق کشور، مبدل به یک «ارزشِ تباری» شده‌است. و گره خورده به تباری خاص با تاریخی مشخص و زبانی معین.

ولی ایده‌ی «مقاومت» در تاریخ اندیشه‌ی سیاسی چنین نبوده‌است. این ایده در تمامی صورت‌های ارزنده و معنادار خود در پیوندی مستقیم با ایده‌ی «رهایی» قرار دارد و این رهایی، هیچ قید تباری –و در مورد «جبهه‌ی مقاومت ملی» که در رسته‌ی جنبش‌های اسلام سیاسی از نوع اخوانی قرار دارد، دینی- نمی‌پذیرد. و در همان‌دم که قیودی از این دست بر این ایده وضع شوند، ایده ایدئولوژیک می‌شود. یعنی بدل می‌شود به خواستنِ «رهایی» برای رسیدن به چیزی «فراتر از رهایی» که می‌تواند هنجاری دینی، تباری و چه بسا گونه‌ی دگری از استبداد باشد. اگر چنین باشد، آن‌گاه ما نمی‌توانیم تفاوت زیادی میان هردو گروهِ اسلام‌گرایِ سیاست افغانستان- چه «جبهه‌ی مقاومت ملی» و چه «طالبان»، قائل باشیم. بدین‌جهت که این دو گروه، هردو حرکت‌های سیاسی اسلام‌گرایِ ایدئولوژیکی خواهند بود که خوابی را که برای افغانستان دیده‌اند همان خواب تنظیم‌های هفت‌گانه‌ی جهادی برای افغانستان و مردم آن است، همان خواب ناکام و کال. همان دولتی که سعی می‌کرد «شریعت» را پیاده کند اما با خشیتی کم‌تر. ولی آخر و عاقبت آن برای همه‌ی ما پیداست. پس چطور می‌توان ماهیت این جبهه را با اصلِ ایده‌ی «مقاومت» سازگار و منطبق دانسته و جمع بست. وگر این جبهه همان راه پیشینیان‌ِ خودش را نمی‌رود و یگانه اندیشه‌اش به‌راستی صِرفِ «رهاییِ» مردم افغانستان است، پس ما چرا هنوز هیچ نشانی از دگردیسی در این حرکت سیاسی نمی‌بینیم.

«مقاومت»، ایده‌ی «مقاومت»، آنِ حاشیه‌هاست. حاشیه‌های سرکوب‌شده و سرکوفت‌خورده، آنانی‌که ماندگاری‌ آن‌ها حتا به‌گونه‌ای روزینه و ساده و «غیرسیاسی» نیز ناممکن شده‌است. «مقاومت» مالِ کسانی‌است که رژیم طالبان از همه‌سو بر همه‌بُعدِ هستی و زندگی آن‌ها یورش بُرده‌است. مقاومت در حقیقت، نامِ صنف‌های درسی پنهان دخترانی است که نمی‌خواهند و نمی‌توانند بپذیرند که رویاهای‌شان برای همیشه مُرده‌است. مقاومت نامِ دگر «زندگی» است که در زیرِ سایه‌ی گسترده‌ی «مرگ» هم‌چنان در این شهر نفس می‌کشد. ایده نمی‌تواند «انحصاری» باشد، ایده هیچ «مالکی» ندارد. ایده از زینده و اندیشینده‌ی آنست و نه از مدعی آن.

قبل از آن‌که «جبهه‌ی مقاومت ملی» مردم افغانستان را از این‌همه سیه‌بختی «رها» کند، کسانی باید ایده‌ی «مقاومت» را از چنگالِ خود آن‌ها برهانند. «مقاومت» می‌باید به گسترده‌ترین دایره‌ی کنش‌های ضدطالب دلالت داشته باشد، به ایستادگی در «هم‌دست‌ترین» و «جمعی‌ترین» صورت آن. «مقاومت» -به تاکید منظور این‌جا «ایده‌ی مقاومت» است- حلقه‌ی اتصال سلسله‌های نامرتبط به‌هم باشد تا آن‌ها را برای دادخواهی و خواستاری حقوق‌شان دورِ هم جمع آورد. «مقاومت» نباید انحصاری باشد.

Related Stories

زنان معترض: جهان باید تصمیم «ننگین» روسیه را محکوم کند
Opinion

Under Taliban Rule, Women Are Neither Marginalized nor Excluded – They Are Erased

August 2
مکرون: راهی برای خروج از جنگ وجود دارد، مذاکرات با ایران را شتاب می‌بخشیم
Opinion

From de Gaulle to Macron: France’s Strategic Independence and the Palestinian Question

August 2
A Century of Restless Flags: Why Afghanistan’s Flags Fail to Endure
Opinion

A Century of Restless Flags: Why Afghanistan’s Flags Fail to Endure

August 2
A Century of Restless Flags: Why Afghanistan’s Flags Fail to Endure
Afghanistan

A Century of Restless Flags: Why Afghanistan’s Flags Fail to Endure

July 29 - Updated on August 2

Deeyar TV is a leading media outlet founded by Afghan journalists in exile, standing as a bold voice for freedom of speech and independent journalism. With a strong digital presence, it brings timely news and compelling stories from Afghanistan and beyond. Its live broadcast is accessible to audiences worldwide.


© 2025 Deeyar TV. All rights reserved.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist

No Result
View All Result
  • Home
  • Editorial
  • News
    • Afghanistan
    • World
  • Economy
  • Culture
  • Science
  • Opinion
  • Sports
  • Spotlights
    • Citizen Stories
    • Women
    • Human Rights
    • Refugees
  • Multimedia
    • Photo
    • Video
    • Podcast

© 2025 Deeyar TV. All rights reserved.

Farsi