در این یادداشت به «تلویزیون دیار»، نویسنده لطفالله مشعل، سخنگوی پیشین ریاست عمومی امنیت ملی و والی پیشین لغمان، انتخاب دوبارهی دانلد ترمپ را دارای تاثیرات «مهمی» بر افغانستان و بهویژه روابط امریکا و طالبان ارزیابی کرده است. او پیشبینی میکند که ترمپ، با توجه به توافقنامهی دوحه، احتمالاً به تعامل مشروط با طالبان و اولویت دادن به مبارزه با تروریسم تمایل داشته باشد. مشعل توصیه میکند که امریکا سیاستهای بشردوستانه و دیپلماسی منطقهای خود را تقویت کند و طالبان نیز در مسیر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و امنیتی گام بردارند.
انتخاب مجدد دانلد ترمپ در سال ۲۰۲۴ میتواند تاثیرات قابل توجهی بر افغانستان، به ویژه در زمینهی روابط ایالات متحده و طالبان که در دورهی نخست ریاستجمهوری وی شکل گرفت، داشته باشد. دولت ترمپ در فبروری ۲۰۲۰ توافقنامهی دوحه را با طالبان امضا کرد که «نقشهی راه» برای خروج نیروهای نظامی امریکا، تعهدات ضد هراسافگنی طالبان، مذاکرات «میان افغانان»، و آشتی سیاسی ارائه داد. انتخاب مجدد ترمپ پرسشهایی را در بارهی این توافقنامه و چشماندازه آیندهی افغانستان به میان آوردهاست.
از دید من توافقنامه دوحه نقطهی عطفی در جنگ ایالات متحده و افغانستان بود. این توافقنامه خروج مرحلهای نیروهای امریکا در ازای تعهدات طالبان برای جلوگیری از تبدیلشدن افغانستان به پناهگاهی برای سازمانهای هراسافگنی را پیشبینی کرد. با این حال، تحولات بعدی، از جمله تسلط سریع طالبان در آگوست ۲۰۲۱ پس از خروج کامل نیروهای امریکایی، اجرای این توافقنامه را پیچیده کرد. بازگشت طالبان به قدرت منجر به قطع روابط با کشورهای غربی، تحریمهای اقتصادی، و تعلیق کمکهای بینالمللی شد که پیامدهای اقتصادی و بشری شدیدی برای افغانستان داشت.
انتخاب دوبارهی ترمپ میتواند تغییراتی در سیاست ایالات متحده نسبت به افغانستان ایجاد کند و اولویتهایی را احیا کند که توافقنامهی دوحه را شکل داده بود. رویکرد ترمپ احتمالاً بر موارد زیر متمرکز خواهد بود:
- کاهش دخالت نظامی ایالات متحده: ترمپ همچنان متعهد به کاهش حضور نظامی امریکا در خارج از کشور است. در حالی که بایدن خروج نیروها را تکمیل کرد، ترمپ ممکن است به دنبال مذاکره برای حفظ نیروی ضد هراسافگنی باقیمانده یا همکاری اطلاعاتی با طالبان باشد، مشروط به پابندی طالبان به چارچوب «دوحه».
- تعامل به جای انزوا: برخلاف موضع سختگیرانهی دولت بایدن در برابر به رسمیتشناسی «حکومت» طالبان، ترمپ ممکن است به تعامل مشروط روی آورد. او میتواند از اهرمهای اقتصادی، مانند لغو تحریمها یا آزادسازی داراییهای افغانستان، در ازای تعهدات ملموس از سوی طالبان در زمینهی امنیت و حقوق بشر استفاده کند.
3. تمرکز بر مبارزه با تروریسم: سیاست خارجی ترمپ منافع امنیت ملی امریکا را در اولویت قرار میدهد. او ممکن است بر تضمینهای قوی ضد هراسافگنی از سوی طالبان تاکید کند، به ویژه برای جلوگیری از ظهور مجدد گروههایی مانند داعش و القاعده.
با توجه به تأثیرات انتخاب مجدد ترامپ، هر دو طرف باید رویکردهای خود را بازبینی کنند:
برای ایالات متحده
تعامل مشروط: ایالات متحده باید در صورتی که طالبان در زمینهی مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و حکمرانی پیشرفت نشان دهند، آمادهی تعامل باشد. این میتواند شامل کاهش تحریمها یا آزادسازی داراییهای افغانستان به صورت مرحلهای و مشروط باشد.
تمرکز بر کمکهای بشردوستانه: به جای انزوای کامل، ایالات متحده باید کمکهای بشردوستانه از طریق سازمانهای غیردولتی را برای کاهش بحران اقتصادی افغانستان افزایش دهد.
دیپلماسی منطقهای: واشنگتن باید با قدرتهای منطقهای، مانند پاکستان، چین و ایران همکاری کند تا رویکردی هماهنگ برای ثبات افغانستان اتخاذ کند.
برای طالبان
پایبندی به توافقنامه دوحه: طالبان باید به طور فعال مفاد کلیدی این توافقنامه، مانند جلوگیری از فعالیتهای هراسافگنی، را اجرا کند که گامی مهم برای بازسازی اعتماد با جامعهی بینالمللی خواهد بود.
آموزش و تحصیل دختران و دسترسی زنان به کار: این موضوع از خواستههای اکثریت مطلق مردم ما است. طالبان باید به این خواست مشروع مردم جواب مثبت دهد.
حکمرانی فراگیر: برای کسب مشروعیت، طالبان باید بر ایجاد یک چارچوب سیاسی فراگیرتر تمرکز کند که زنان، اقلیتها و جناحهای سیاسی دیگر را در بر بگیرد و جایگاه بینالمللی خود را بهبود بخشند.
تنوع اقتصادی و توسعه: طالبان باید برای تنوعبخشی به اقتصاد افغانستان بر بخشهایی مانند کشاورزی، معدن و تجارت تمرکز کنند که میتواند رشد را تحریک کرده و وابستگی به کمکهای خارجی را کاهش دهد.
انتخاب دوباره دانلد ترمپ میتواند نقطهی عطفی برای آیندهی افغانستان باشد، به ویژه اگر طالبان گامهای مثبتی برای اجرای توافقنامهی دوحه بردارد. با نشان دادن پیشرفت در زمینههایی مانند امنیت، حقوق بشر، و توسعهی اقتصادی، طالبان میتواند از تعامل مجدد ایالات متحده برای تقویت ثبات و رشد در افغانستان بهرهبرداری کند. در مقابل، ناکامی در اقدام در این زمینهها میتواند منجر به ادامهی انزوا و سختیهای اقتصادی برای مردم افغانستان شود. بنابراین، هر دو طرف منافع مشترکی در تنظیم استراتژیهای خود برای تطابق با چشمانداز «ژئوپلیتیکِ در حال تحول» دارند.