پانزدهم اکتبر زادروزِ یکی از پیشوایانِ اندیشهی بشری و از آموزگارانِ درجهیک و مهم تاریخ انسانی، فریدریش ویلهلم نیچه است. کمتر فیلسوف و اندیشمندی در این حد و ابعاد مورد ستایش گروهها و نحلههای فکری گونهگون و گاه متعارض بوده است. شناخت نیچه و اندیشههای او در عصر کنونی نهتنها مستحسن و پسندیده است، بلکه بهمعنایی نیاز است.
نیچه که زادهی روکن در سال ۱۸۴۴ در آلمان کنونی – و پروس آن روزگار – است؛ فیلسوف شورِ و اراده و قدرت و والاتباریست. این نابغهی نادرهی دهر بهتعبیر نیکوی خودش تحت تسلطِ نیروی «دیونیزوس» خداوندِ شراب و شعر و شور در یونان باستان بود. و زندگانی این بشر هرگام بیشتر از گامِ پیش مُهر تایید بر این پندار مینهاد که او از نوادرِ مانای تاریخ تفکر بشری خواهد بود.
مردی تنها، اغلب دردمند و دچار عارضههای وحشتآور و زجرناک جسمی و روانی که از ماجرای عشق او بهزنی بیمانند چون سالومه، تا دوستیهای پرآشوب و اغلب تراژیک او با کسانی چون واگنر، هیچگاه از بُرندگی تیغِ نبوغ و اندیشمندی او نکاست و برعکس؛ بهقولِ خویشتنش «آنچه او را نکُشت، قویتر کرد.»
آفریدههای او دیری را در جهان ماندهاند و بسیار بیشتر از هریک ما خواهند ماند؛ کتابهایی چون «زایش تراژدی»، «اراده به قدرت»، «حکمت شادان»، «اینک انسان!» و در صدر همه، شهکاری چون «چنین گفت زرتشت» در هرپاساژ و بخشی اندیشههایی دارند که بهتعبیر خودِ او جهان در قرن هجده آمادگی دانستن و شنیدن آنها را نداشت.
مردیکه جنگاوری و ارادهگرایی را شدیداً میستود و «به خدایی که رقص نمیدانست باور نداشت.» مردی که مرگ خدا را اعلام کرد و پزشک حاذقی شد که مهلکترین بیماری روزگار مدرن را تشخیص کرد؛ نهیلیسم.
مجنونی که ایدههای خود را در قیدِ متافزیک یونانی نمیبست و تازی فکری تا دشت اندیشههایی چون بازگشت جاودانِ پُرتکرار هستی میتاخت یا سخن از وابستگی بزرگترین رویدادهای هستی به حرکتِ ذرات میگفت.
مردیکه بیگمان پاکنهادی و راستکیشی را بزرگترینِ فضیلتهای انسانان میدانست و ارچند مسیح را محترم میدانست، گامی از گسستن ریسمان باور او پس ننهاد. مردیکه از سقراط تا کانت را با هالهی تقدسی که دورشان در فضاهای فلسفی پدید آمده بود به ریشخند میگرفت؛ خویشتن را به ریشخند میگرفت و حافظِ رند را میشناخت و میستود.
مخلص ماجرا این است که نشناختن نیچه و زندگی نکردن اندیشههای آسمانی و بینظیر او، از خسرانهایی است که گمان نمیبرم هیچ بشری در تاریخ بشریت شایستهی چنین زیانکاری عظیمی باشد. آشنایی با مردی که به تو این مژده را میدهد؛ خدا در تو جاریست.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.