افغانستان اینک بهدست گروهی اداره میشود که در دورهی نخست حاکمیت خویش، به شکستن دستگاههای ضبط صدا و تلویزیونها شهرت داشتند. آنان عکاسی و تصویربرداری را – البته این مورد تاکنون بههمان شیوه است – شدیداً حرام دانسته و ممنوع کردند. ولی چه شد که شکنندگان دستگاههای ضبط صدا اینک ترانههای مضحکی چونان ترانهی معروف «Congratulations» بیرون میدهند، با ویدیویی که از خودِ ترانه هم مضحکتر است. قصه این است که طالبان در برخورد با اینترنت نیز هماره «مقلد» و تکرارکنندهی برخورد دگر گروههای جهادگرا و هراسافگن بودهاند.
در دور نخستِ حاکمیت، بالاترین استفادهی ممکنی که طالبان از فنآوری تازه و دستآوردهای خیرهکنندهی تمدن مدرن داشتند؛ اعلامِ احکام و فرامین دینی از طریق رادیو بود. آنان موسیقی را شدیداً حرام دانسته و با کسی که نزد او نواری از احمدظاهر یا دگر خوانندگان وقت افغانستان را پیدا میکردند برخوردی تند داشتند. نه موسیقی، نه تصویر و نه فیلم، هیچچیزی از این میان بهمذاق ملاهایی که از قندهار و هلمند و خوست بهسمت کابل و بهقصد حکمرانی گسیل شده بودند خوش نمیآمد.
برخورد طالبان با اینترنت و تمدن مدرن یک برخورد یکسویه و متجزا نیست؛ این برخورد را باید در متن سنتی از جنبشهای تندرو و خشونتگرای اسلام سیاسی خواند که شهیرترین و شناختهشدهترینِ آنان، دوستانِ دیرین طالبان، القاعده و گروههای وابسته به آن است. آنان نیز در ابتدا اینترنت را «وسیلهای» میدیدند که صرفاً باید در راه «دعوت» استفاده شود؛ و البته دعوت نزد طالبان، القاعده و دگر همراهان و رفقایشان بهمعنای آمادگی برای کشتن و کشتهشدن در راهِ محدود کردن حقوق زنان و اعمار مجدد هنجار متوحش هزارهونیمِ پیش است.
با اینحال طالبان اگرچه مقلدانِ القاعده در استفاده از اینترنت بودند – آنان در همهچیز مقلد هستند و یگانه ابتکارشان شدت و حدت بخشیدن به خشونت و زورگویی و واپسگرایی است – با این وجود آنان در نقش «کاتولیکتر از پاپ» داخل شده و چندگامی را در توحش از دگران سبقت گرفته و برخوردشان با تمدن مدرن را کاملاً بدوی کردند.
این دور نخست حاکمیت آنان بود، درسگیری از القاعده و شیفتگی آنچنانی به این گروه خونریز و جانی که حتا دستِ آخر، وفاداری به همین گروه و رهبر آن گلیم قصهی تاریک حاکمیت پنجسالهی آنان را در افغانستان برچید.
ولی دور دوم چه؟ طالبان در دور دوم نیز مقلداناند و مسلم است که کسانی چون ملاحسن آخند و سراج حقانی حرفی از خویشتن برای گفتن ندارند؛ آنان در این دور مقلدِ گروهِ اسلامگرا و بهدقیقترین معنای کلمه «هراسافگن» دگری هستند، مقلدانِ استفادهی «داعش» از اینترنت.
داعش اما که ظاهراً نسخهی نئولیبرالتر القاعده و در نتیجه بسیار خشنتر و وحشیتر آن بود؛ سربازگیری قابل ملاحظهای از جمع جوانان نهیلیستشده و بیهدف غربی کرد. همین آماج قرار دادنِ اجتماعِ گستردهی بیمعنایان در غرب بود که راه را برای این گروه باز کرد تا شهرهای اروپایی را مکرراً با موفقیت به آتش بکشد. داعش برخلاف طالبان در تکنیک و فنآوری جدید نهتنها بالقوگی عظیمی میدید؛ بلکه در عمل خواستار بهخدمتگیری کسانی بود که همانقدر که وحشیاند، با کار تکنیکی و فنآورانه نیز آشنا باشند.
فرهنگِ نئولیبرال جهانِ کنونی، فرهنگ «نمایش» است. فرهنگِ موجودیتی قوی و ساحِر در اینستاگرام و فیلترهایی که جلوهای دراماتیک به «بُشکههای انتحاری» طالبان داده و گونهای هالهای حماسی دور این واپسگرایی شکنجهگر میآفریند. کشفِ این تاثیر عمیق «جلوه» و «بازتاب» و «نمایش» در فرهنگ مدرن کارِ طالبان نبود؛ در میان اسلامگرایان افراطی داعش بود که این نقطهی ضعف بشر قرن بیستویکمی را در یافت و از آن بهره کشید و کماکان میکشد؛ ولی طالبان نیز ظاهراً از آنان یاد گرفتهاند.
واقعیت دگر خودِ آن صحنهی حیات روزینهای که میلیونها گرسنه را در افغانستان نشان بدهد نیست، واقعیت مستندکهای مضحکیست که حسابهای مزدبگیر طالبان در ایکس منتشر کرده و دم از «آبادی افغانستان» بهدست طالبان میزنند.
قصد طالبان از نگهداشت و بهاصطلاح «اصلاح اینترنت» در حقیقت همین بازنمایی وارونهی واقعیتِ تلخ و دردناک زندگی در سایهی حاکمیت آنان است.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.