در میان ابزارهای فاشیسم و ایدئولوژیهای ویرانگر سیاسی، یکی از مهمترینِ آنان «ترس» است، ارعاب و سخن گفتن از آیندهای تاریک و آخرالزمانی قریب الوقوع است. از این سخنان بسیار گفتهاند و شنیدهایم؛ از رعبافکنی گروههای اسلامگرا که سخن از «تفوق کفار» میزنند تا هشداری که اخیراً دانلد ترمپ، رئیسجمهوری امریکا در مورد آغاز جنگ جهانی سوم در صورت شکست او در انتخابات ماه نوامبر مطرح کرده است. خطر یک جنگ هستهای و جهانی تا چه حد جدی و واقعی است؟ آیا بهراستی جهان در چنان موقعیتی قرار گرفته است؟
در اینکه تاریخِ بشر، تاریخ ریختن خون همنوع، به بند کشیدن همنوع و حتا به بردگی ستاندن همنوعانش بوده است، تردیدی نیست. اینکه سرتاسر این تاریخ را خونهای ریختهشدهی بسیار و ناحق و بیگناه با سرخی خود آلوده است درست است. ولی آیا این واقعیات ما را به الزام وقوع جنگ بعدی در آیندهای نزدیک میرسانند؟
پولیتیفکت در آخرین گزارش خویش در مورد دروغهای دو نامزد اصلی انتخابات امریکا به این ادعا نیز بهصورت مختصری پرداخته بود؛ این ادعای او که شکستش مساوی با آغاز جنگ جهانی و نهایتاً نابودی کامل تمدن بشری خواهد شد.
پولیتیفکت نوشته بود که اگرچه بحرانهایی شدید و خفیف در سرتاسر جهان جاریست – و وجود انسان فینفسه به معنای وجود بحران است و لحظهی زوال بحران و تنش در حقیقت همان لحظهی پایان وجودِ تمدنِ تپندهی بشر خواهد بود – ولی نمیتوان این اوضاع را با اوضاع پیش از آغاز جنگ جهانی دوم یا اول در اروپا مقایسه کرد. این جهان، آن جهان نیست.
ترمپ البته به «ترساندن» مردم امریکا و خصوصاً ایالتهای جنوبی معروف است؛ او در مورد پناهجویان نیز از این سخنان بسیار گفته است. در آخرین مورد و در همین مناظره او گفته بود که پناهجویان سگها و گربههای مردم بومی امریکا را میخورند؛ ادعایی که از سوی همهی مقامات و مردم امریکا مسخره و واهی دانسته شد.
ولی بحرانها و تنشهایی که در خاور میانه، میان ایران و متحدانش با اسرائیل پدید آمدهاند؛ بارها نشان دادهاند که تنشهایی استراتژیکاند و هردو طرف با نظم نوین جهانی که همان اقتصاد مدغم و باجگیری دیپلماتیک است وفادار هستند؛ چه رژیم آخوندی در ایران و چه رژیم راستگرای نتانیاهو؛ هنگامیکه منافع آنان حکم نمیکرد؛ دست به مقابلهی بالمثل نزده و خاموشی و خویشتنداری را ترجیح دادهاند و یحتمل که دوباره و چندباره نیز چنین کنند.
طرفهایی که ابزارها و تواناییهای نظامیشان بهراستی باید گوشها و هوشها را از وقوع یک جنگ خطرناک نگران کند؛ ناتو و روسیه است که پوتین پیشتر از این بارها و به صراحت گفته است که هیچ قصدی برای استفاده از سلاحهای ویرانگر هستهای و یا حتا گسترش دامنهی همین جنگ متداول ندارد.
او به خبرنگاری از اشپیگل که از او در مورد امکان استفاده از سلاح هستهای پرسیده بود گفت «آیا تو احمق هستی؟ میدانی در مورد چه صحبت میکنی؟» و این خصوصیت پوتین را تجربهی رهبری دو دههای او نیز تایید میکند. آنچه البته در هالهای از ابهام قرار دارد؛ مداخلات طرف غربی در معادلهی جنگ روسیه با اوکراین است که حتا همین فاکتور و عامل نیز وقوع جنگ بزرگی را تضمین نمیکند.
این حقیقت دارد که جهان ناآرام است – و هرگز آرام نبوده است – ولی این نیز حقیقت دارد که همین جهان ناآرام، دارای یکی از کمترین میزان تنش مستقیم و نظامی در میان کشورها در کل تاریخ تمدن بشریست. نظم بینالمللی و نیروهای بازدارنده نقشی مهم و قدرتمند ایفا میکنند و مقاومت در برابر زیانی همگانی که از یک جنگ بزرگ جهانی ناشی خواهد شد به این سهولت و سادگی فرو نخواهد پاشید.
در یک کلام، نه. جهان در لبهی نابودی بهوسیلهی جنگی ویرانگر نایستاده است؛ ولی چنانچه خودِ تاریخ گواهی میدهد؛ هرگز نمیتوان سیر و مسیر آن را با قطعیتی صد درصد و کامل پیشبینی کرد؛ چه بسا امکانهایی بعید در این تاریخ محقق شدهاند و دوباره شوند؛ ولی کار بشر منفیبافتن در مورد امکانهای بعید و دور نیست؛ آنچه ما میتوانیم انجام دهیم نظاره و تحلیل وضعیت بهصورت منطقی و سنجش نتایج این تحلیل منطقی است؛ که در حال حاضر همین نتایج منطقی به ما میگویند که تهدید جنگی بزرگ و جهانی بشریت را تهدید نمیکند و امکان چنین جنگی باید از تنگناهای زیادی عبور کرده و نیروهای مقاوم بسیاری را در هم شکند که بتواند در آخرین وهله و به عنوان آخرین راه حل، بدبختیهای تمدن ما را چند چندان کند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.