واشنگتن پُست روز گذشته با نشر گزارشی در مورد تحولاتِ پسین افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان نوشت که پس از زنان افغانستان اینک نوبتِ رنجوری و محدودشدنِ مردان افغانستان رسیده است. تقسیمبندیای که نشریهی «نیوزویک» نیز در گزارشی که امروز نشر کرده است بر آن مُهر تایید نهاده است؛ ولی آیا بهراستی میتوان چنین گفت؟ آیا این تقسیمبندیست که معمای بحران افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان را توضیح میدهد؟ و چرا چنین تقسیمی را باید زیانبار دانست؟
قربانی حقیقی بحرانی که طالبان در افغانستان آفریده است؛ جمعیتی چهل میلیونیست که از جوان تا پیر، از مر تا زن و از کشاورز تا پزشکش در سه سال گذشته سیری نزولی و منحط را پیمودهاند. افغانستانی که طالبان آفریدهاند و در پی آفریدن آنند؛ تنها جهنمی برای زنان نیست؛ جهنمی برای بشریت است. جهنمی برای فرهنگ، هنر و دانشوری است و جهنمی برای زیستن است.
مردان افغانستان نیز همانقدری که زنان در این سه سال، و در کنار زنان در این سه سال، قربانی رنج و رنجوریهای ناشی از سیاستهای اشتباه طالبان بودهاند. آنان شغلهایشان را باختهاند؛ مورد پیگردهای بیاساس قرار گرفتهاند و باربار به حریم خصوصی آنان در مظهر عام تجاوز شده است.
آنان، اگر جوان باشند، در این سه سال هر روز بیشتر از روز پیش در تالاب یاس و بیآیندگی فروتر و فروتر رفتهاندو اگر صاحب زن و فرزند و خانوادهای بودهاند؛ سرنوشتِ سیاه و نامعلوم دخترانشان و پسرانشان و هراس شکم گرسنهی خانوادهشان خواب را از چشمشان ربوده و به ترکستان برده است.
قربانی پدیدهی طالبان، بهطور خاص جنسیتی و فردیتی و جمعیتی جدا شده از مردم نیست؛ قربانی این پدیده کلیتی به اسم مردم است و رهایی از این پدیده نهفته در همدستی از کلیت بزرگ قربانیست. نه یک جمع، نه یک تبار و نه یک جنسیت.
زخمخورده مردماند، فرودستاناند فارغ از اینکه آنان را در این فرهنگ و تاریخ «سیهسر» خوانده باشند «سپیدسر» و یا هرچیزی همچون این و اگر رویدادی روی دهد نیز از دستان همین فرودستان خواهد تراوید و نه از جنسیتی خاص و جمعی خاص.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.