یکسالگی مرگ حزنانگیز مهسا امینی به دست گشت ارشاد جمهوری اسلامی ایران در حالی از راه میرسد که اعتراضات و خیزشهای گستردهی مردم ایران در واکنش به مرگ او، تبدیل به یکی از داغترین تیترهای اخبار جهان شد و خبر از ظهور ملتی «نوگرا»، «مترقی» و «آزادیخواه» بهاسم ایران را میداد که حتا همین قوانینِ دینی نیمبندِ جمهوری اسلامی را برتابیدنی نیست. آنچه را جهان آزاد میخوانیم از این اعتراضات – تحت تاثیر انگیزههای سیاسی و ژئوپولیتیک – حمایتی گسترده کرد و حتا کسانی چون راجر واترز (از هنرمندان مهم و بزرگ زندهی موسیقی غرب) از این اعتراضات حمایت کردند. ولی آیا بهراستی همین است؟ ما، بهعنوان همسایگان و در جمعی بزرگ پناهجویان در ایران از این مردم «آزادیخواه» و «مترقیبودن» دیدهایم؟ چندی پیش نواری از یک کودک کارگر افغانستان در ایران بهنشر رسید که بهجرم پناهنده بود بایست پایِ کثیفی را بر گلوی خویش تحمل کند. کدام روی مردم ایران حقیقی است؟ آیا راجع به آزادیخواهی سخن میگوییم یا نژادپرستی؟
تصویری که از چند روز پیش در شبکات اجتماعی منتشر شده و بازخوردهای فراوان یافته است یک دکه را در ایران نشان میدهد که بر پشتِ در خویش نوشته است که «از ارائهی خدمات به اتباع افغان معذوریم». این آگهی بیدرنگ تبارش را میرساند به یکی از زنندهترین دقایق زندگی بشر بهعنوان یک نژاد.
دقیقهای که سفیدپوستانِ «برتر» امریکایی در پشت در مغازههاشان مینوشتد «ورود سگ و سیاهپوست ممنوع» و یا فاشیستهای ضد یهود اروپایی که در پشت مغازههاشان مینوشتد «ورود یهودی ممنوع» و دقیقاً همان ماجرا و سنت راهش را تا سرنوشت تلخ مردمی که بینانی و بیجانی پایشان را به مشهد و تهران و اصفهان کشیده است باز میکند.
مسئله اینجا نباید به دوگانهای اخلاقی و گزینشی فروکاسته شود و چنین گمان رود که مردم ایران در واقع همین تودهی بیهمهچیز ریاکارِ نفهمِ مغرورِ نژادپرستاند که یک بازیگریای نیز بلدند و با اتکا به همان خود را «آزادیخواه» جلوه میدهند. ولی این آزادی را صرفاً برای خویشتن دوست دارند و تا سخن بر سر پناهجو و «دگری» میشود «قلاده» بر گردن ایشان میخواهند و با آنان همانسان رفتار میکنند که بشرِ بیشرم پیشتر از این بردگان سیاه چنین میکرد.
قصه بسیار ژرفتر از این است. در میان ایران آزادیخواه و ایرانِ نژادپرست، بهواقع، آنچه حقیقت و اصالت دارد؛ ایرانِ آشفته است. ملتی است که نئولیبرالیسمِ حاکم در ترکیب با ارتجاع مقاوم تضادهایش را درحدِ بهچشم آمدن علنی کرده است.
نه فقط در ماجرای برخورد با حجاب و پناهجو، بلکه در ذرهذرهای چنین زندگی آشفتهای میتوان همکاری و یا دستکم تلاش برای بهکار انداختنِ همزمان ارتجاعیتی همچون «فخر ملی» و «کوروش کبیر» و امثالهم را با نوینی و مدرنیسم از جنس «دوست پسر» داشتن و دوست دختر داشتن نظاره کرد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.