کریکت از چند سال گذشته بدینسو در افغانستان تبدیل به ورزشی محبوب شده است که مردم از اقشار و اصناف متفاوت به آن علاقه نشان میدهند. پیروزیهای پسین تیم ملی کریکت در برابر آسترالیا و بنگلهدیش و نخستین راهیابی این تیم به دور نیمهنهایی جام جهانی در کنار مردم افغانستان، حاکمان کشور و مقامات بلندپایهی طالبان را نیز خشنود کرد؛ تماس تصویری متقی با راشد خان و تبریکگوییهای مکرر مقامات دگر طالبان را میتوان گواهی بر اهمیت این ورزش و نگاه «ابزاری» طالبان نسبت به این ورزش دانست. آیا کریکت همانگونه که برای طالبان یک «ابزار» در جهت کسب محبوبیت و مشروعیت بوده است، نمیتواند «ابزاری» برای فشار آوردن بر طالبان در راستای حقوق بشر و خصوصاً حقوق اولیهی زنان افغانستان باشد؟
در اینکه استفادهی ابزاری از هر ورزشی – چه فوتبال چه کریکت و چه ورزشهای دگر – به لحاظ اخلاقی عمل درستی نیست، جای تردیدی نمیتوان یافت. خودِ متقی در تماس تصویری خود با راشد خان بهگونهی طنزآمیزی به لزوم غیرسیاسی بودن ورزش تاکید کرد. اما طالبان با برنامهای واضح و پیگیر سعی کردهاند که کریکت سکوی پرتاب آنها به دل عامهی مردم افغانستان باشد، یا دستکم یکی از سکوهای پرتاب آنان.
واشنگتن پُست پیشتر از این در گزارشی مفصل دلیل سرمایهگذاری و موافقت طالبان با ادامهی کار منظم بورد کریکت افغانستان را بررسی کرده است. در گزارش پُست آمده است که طالبان نگاهی ابزاری به این ورزش داشته و میخواهند که از آن به عنوان وسیلهای در جهت کسب مشروعیت و گره زدن خود با افتخارات این تیم موفق در عرصهی بینالمللی استفاده کنند. برنامهای که سنجش میزان موفقیت یا عدم موفقیت آن خود بحثی مجزا و مهم است.
ولی بههر تقدیر آنچه روشن است این است که این رژیم سختگیر، بدون دیدن منفعت خود در چنین پدیدهای؛ اینقدر با آن «مداراگرانه» و خویشتندارانه برخورد نمیکرد؛ چنانچه طالبان با بسیاری از ورزشهای دگر برخوردی خویشتندارانه نکردند. کلید حل معمای اینکه رژیم طالبان چرا در کار بورد کریکت مداخلهی وسیعی نمیکند در همین نکته نهفته است که آنان میخواهند از این ورزش بهرهکشی سیاسی کرده و با استفاده از آن رضایت مردم افغانستان بهصورت عمومی و قبایل پشتون – که کریکت در میان آنان پدیدهی بسیار مهمیست – به صورت اخص را فراهم آورند.
ولی این بهرهکشی سیاسی از سوی طالبان یک نقطهی مقابلی نیز دارد؛ و این نقطه میتواند استفادهی جهان از این ورزش مهم برای فشار آوردن بر رژیم طالبان باشد. اگرچه شورای جهانی کریکت یا «ایسیسی» تاکنون هیچ تحریم و یا حتا محکومیتی در مورد بستهماندن مکاتب دختران در افغانستان – به عنوان یک عضو جوان و مهم این شورا – و یا نقض دگر حقوق زنان صادر نکرده است؛ ولی آیا فشار آوردن بهوسیلهی این ورزش نمیتواند بسیار بیشتر از بخش وسیعی از تحریمهای جاری بر طالبان موثر باشد؟
آیا پاسخ استفادهی طالبان از کریکت به عنوان ورزشی که آنان را «نیکنام» کرده و بین مردم افغانستان به «حامیان قهرمانان کریکت» مشهور سازد، نمیتواند تحریم این ورزش و ایجاد فشار اجتماعی از سوی مردم و حتا فشار درون – گروهی میان جناحهای متفاوت رژیم این گروه باشد؟ ممکن است کس یا کسانی چنین پاسخی را در منافات با روحیهی ورزش بدانند که در آن قسمت واضح است که طالبان خود بازی سیاسی با این ورزش را آغاز کردهاند و یا کسی بگوید که چنین فرایندی ممکن است بر رشد ورزش کشور تاثیر منفی بگذارد که در مورد پاسخ میتوان این باشد که آیا بربادی زندگی میلیونها انسان و بیسواد ماندن نسلی از مادران آیندهی این سرزمین مهمتر است یا پیروزی در تورهای جهانی کریکت؟
القصه کریکت را نیز میتوان به فهرست بلندی از گزینههایی که جهان برای آوردن فشار دیپلماتیک بر روی طالبان در راستای تحقق حقوق اولیه و انسانی زنان افغانستان دارد، افزود. گزینههایی که جهان در استفاده از آنان بیمیلی نشان داده و در چند سال گذشته «تن دادن» به طالبان و باختن به یک گروه افراطی در میدان دیپلماسی را بر کمک به میلیونها انسان بیپناهی که چارهای جز زندگی زیر سایهی سیاه این رژیم ندارند ترجیح داده است.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.