مرگ ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران و بخت اول پیروزی در انتخابات سال آیندهی این کشور در اثر سقوط بالگرد حامل او و همراهانش در این دو شب بحثهای بسیاری را دامن زده است. در ابتدا پیشبینی خرابکاری خارجی و دستداشتن امریکا یا اسرائیل در این بحثبرانگیز شده بود؛ ولی پس از آنکه امریکا اعلام کرد که نشانی از خرابکاری نمیبیند و سپس مرگ رئیسی را تسلیت گفت و یک مقام اسرائیلی نیز به اورشلیم پُست گفت «این کار ما نبود»، امکان اینکه رئیسی قربانی جنگ بر سر جانشینی علی خامنهای و تنشهای سیاسی داخلی ایران بر سر قدرت شده باشد مورد توجه واقع شده است.
رئیسی یک روز پیش از انتخابات ریاست مجلس خبرگان، که به صورت قانونی همان نهادیست که رهبری ایران را «انتخاب» میکند و آنهم در شرایطی که رئیسی نامزد اصلی ریاست این مجلس بود، میتواند تلنگری باشد مبنی بر اینکه تغییرات سیاسی در اصلیترین نهاد سیاسی – دولتی ایران (بیت رهبری) ممکن است بیارتباط با سرنوشت رئيسی نباشد.
از سویی دگر واکنش علی خامنهای، مرد شماره یک سیاست و قدرت ایران به حادثهی پیشآمده برای ابراهیم رئیسی نیز جالب توجه بود. آنانی که کارنامهی رهبری و ادارهی کشور از سوی خامنهای را پیگیری کردهاند به خوبی میدانند که خامنهای در گزینش واکنشهای خود بسیار حساس و سنجیده عمل میکند و بهگونهای راه تفسیر و دریافت مطلب را از طریق گفتار خود باز میگذارد.
خاموشیهای معنادار او در جریان اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی»، سخنرانی او در نماز جمعه پس از اعتراضات جنبش سبز؛ پیام تسلیتی که او برای مرگ مادر سیداحمد خاتمی و خطاب به خواهر او نوشت – که به معنای «کنایهای بر مرد نبودن برادران خاتمی» بود، حذف قسمتی از دعا و طلب آمرزش برای هاشمی رفسنجانی و امثال این واکنشها، همه نشان میدهند که خامنهای بهحقیقت خود را «امام» میشمارد و میداند و دوست دارد راه تفسیر بر سخنان او باز باشد و مردم نگاهی «قدسی» به او به عنوان جانشین بر حق «ائمهی اطهار» داشته باشند.
خامنهای در واکنش به حادثهی بالگرد رئیسی در جمعی از نظامیان ایرانی و قبل از پیدا شدن بالگرد، واکنشی داشت که اغلب آن را «سرد» یافتهاند. او خواستار دعا برای رئیسجمهوری و همراهانش شده و حتا در این پیام از لفظ «رئيسی عزیز» استفاده کرد که تحلیلگران آن را نشانهی استاندارد برخورد سرد دانستهاند؛ اما قسمت مهمتر پس از این خواستاری دعا آمد، او سریع اصل مسئله را روشن کرد: اختلالی در امور کشور پیش نخواهد شد و این یعنی ایران با رئیسی یا بدون او همان خواهد بود که هست.
از رئیسی که چهرهای محافظهکار و با نفوذ در میان طبقهی روحانی بود، به عنوان یکی از جدیترین گزینههای تکیه زدن بر کرسی آیتالله خامنهای یاد میشد؛ البته او رقیبی نیز داشت، مجتبا خامنهای، پسر علی خامنهای. مجتبا که هماینک نیز از چهرههای مهم جمهوری اسلامی و از مردان قدرتمند بیت رهبری به حساب میآید، با حذف رئیسی بخت نخست جانشینی پدرش شده است.
در کنار این دلایلی سیاستگزارانه را در سناریوی مرگ رئيسی نمیتوان دور از نظر داشت، رئیسی اگرچه «سرباز سرسپردهی» خامنهای و همانی بود که در «اصولگرایی» و همراستایی با خامنهای گامها از حسن روحانی سبقت گرفته بود؛ رابطهی نزدیک و «مستقلی» با بعضی از متحدان خارجی ایران داشت؛ مهمترین مورد را میتوان روسیه شمرد. کشوری که واکنشی به نسبت پُر رنگ به مرگ رئيسی داشته و حتا گزارشها حاکی از اشتراک پوتین در مراسم تدفین رئيسیاند. میتوان گفت که ممکن است این رابطههای رئیسی نیز برای حلقهای از حلقات قدرت در ایران نگرانیبرانگیز بهنظر رسیده باشد.
نکتهی مورد توجه بعدی مشکوک بودن عملیاتِ بهظاهر گستردهی نجات رئیسی است. تحلیلگران روی مورد متفاوت این مشکوکیت سخن گفتهاند؛ بهگونهی مثال وقت طویلی که یافتن بالگرد رئیس دولت ایران در بر گرفت، یا گزارشهای ضدونقیض در مورد وضعیت بالگرد و حتا ادعای ارتباط گرفتن با یکی از حاضران در بالگرد و از آن فراتر اینکه از میان سه بالگردی که در این سفر رئيسجمهوری ایران را حاضر بودند فقط یکی از آنها که همان بالگرد حامل رئیسی بود دچار سانحهی هوایی شد و برای دو بالگرد دگر مشکلی پیش نیامد و یا اینکه ایران، کشوری که با شلیک صدها موشک و پهپاد به خاک اسرائیل به قول خودش «قدرتنمایی» میکند، در خاک خود توانایی یافتن یک بالگرد سرنگون شده را نداشته و از کشورهای دگر دنیا کمک میخواهد.
مسئله این است که تاکنون تمامی ابعاد این رویداد خود را باز نکردهاند و همانگونه که حوادث مشکوک رخداده در گذشته نشانهای بیشتری را در مورد چندوچون وقایع در ایران و میزان دست داشتن دولت در آنها ثابت کرده است، اینبار نیز باید منتظر نشست تا واضح شود که رهبری ایران و بازی پیچیدهی قدرت چقدر در این واقعه نقش داشته است. برای فعلاً احتمال دستداشتن دستکم عناصری از روحانیان پُرقدرت ایرانی را در این حادثه نمیتوان نادیده گرفت.
تریبون محل نشر دیدگاه نویسندگان است و نشر آنان از سوی دیار به معنای تایید یا رد آنها نمیباشد