از آغازین روزِ رسیدن مجدد طالبان بهقدرت در افغانستان، کنشهای دهلینو و جهتگیری آنان در برابر طالبان، بسیاری را شگفتزده کرده و حتا این مواضع «خلاف توقعاتِ» افغانستان از دولت هند خوانده شدهاست. شراکت تجاری در چابهار، حضور مشترک در نشستهای دیپلماتیک و در یکی از آخرین مورد، دعوتِ سفارت هند در امارات متحده از بدرالدین حقانی، از اعضای مهم شبکهی حقانی، برای شرکت در جشن روز جمهوری هند، نشانگر تغییر صدوهشتاد درجهای موضع دهلینو است.
پیشتر از این هند درکنار کشورهایی چون روسیه و فرانسه، یکی از محتملترین گزینهها برای حمایت از «جبههی مقاومت ملی» دانسته میشد؛ حسابهای گستردهی درمیانِ چهرههای سیاسی بیستسال گذشتهی افغانستان برای استفاده و بهرهوری از کمکهای هند در زمان جنگ باز شدهبود. اما این پوشالها نهتنها در مورد هند که در مورد بسیاری دگر از کشورهاییکه انتظار میرفت شدیداً ضدطالبان عمل کنند نیز بهسرعت فرو ریخت.
دولت روسیه ارتباطات سنتی خوبی با نیروهای سیاسی برجسته در شمال و شمال شرق افغانستان داشتهاست؛ این ارتباطات از زمانِ فروپاشی حزب دموکراتیک خلق و جنگ شوروی در افغانستان ریشه میگیرند. درکنارِ این مورد، روسیه شدیداً نگران گسترش اسلام افراطی و دهشتافکنی بهمرزهای شمالی افغانستان و کشورهای تحت نفوذ خود است. همهی اینها باعث میشد که مخالفان طالبان حدس بزنند که امکانِ بهدست آوردنِ حمایت روسیه را دارند. این اتفاق اما نیفتاد.
مورد هند نیز چندان تفاوت جوهریای با مورد روسیه ندارد. همین بدرالدین حقانی که از سوی سفارت هند در امارات مهمان شدهاست، عضویت شبکهای را داشته که بارها بر ماموریتهای دیپلماتیک هند در افغانستان حمله کردهاست. ولی بهرغم این نیز هند اینک قصدِ گشایش عقدههای کهنه را ندارد.
همانگونه که ایران ندارد؛ ایرانیکه بهعنوان کشوری فارسیزبان و ستایشگر احمدشاه مسعود و باسابقهي فرهنگی مشترک و جز اینها دانسته میشد، بسیار بیشتر از کشورهای دگری در منطقه با طالبان تعامل و تجارت و ارتباط داشتهاست و مدام پایههای نظام طالبان در افغانستان را محکمتر میکند.
این اجماع منطقهای در راستای «سازگاری با طالبان» که از چین و هند را در میگیرد تا پاکستان و ایران و روسیه و جمهوریهای آسیای میانه و حتا ترکیه؛ در گام نخست ناشی از عزمِ این کشورها بر کاهش نفوذ امریکا در منطقهاست. همان روزی در ماه اگست که امریکا کاملاً از افغانستان خارج شد؛ افغانستان جای پایِ خالیای شد که این قدرتها فرصت داشتند در آن اعمال نفوذ کنند؛ اما مشکلی وجود داشت این بود که این اعمال نفوذ جز از طریق همسازی با طالبان ممکن نمیشد.
مضاف بر اینکه بهبودی روابط ایالات متحده با طالبان خطرِ اتحاد این دو را قویتر از گذشته میکرد و کشورهای منطقه فکر میکردند که اگر آنان دولت طالبان را تحت فشار حداکثری بگذارند؛ امریکا فرصت جلبِ همپیمانی این دولت نو تاسیس و ادامهدادن به تنشزایی در منطقه را خواهد داشت. گزینهای که برای جلوگیری از آن، قدرتهای اطراف طالبان سعی کردند که در عینِ اینکه طالبان را رسمیت و حمایت کامل نمیدهند؛ اما اجازهی رفتن بهدامان ایالات متحده را نیز ندهند.
مورد دوم اما ضعفِ بسیار روشن جبهاتی بود که میخواستند نظام طالبان را براندازی کنند. یک ارزیابی ساده ظرفیت نیروهای ضدطالبان در افغانستان نشان میدهد که این نیروها دستکم چندسال دگر نیاز دارند تا تبدیل به یک «تهدید جدی» برای موجودیت رژیم طالبان در افغانستان شوند.
نهایتاً باید بهیاد آورد که اگرچه طالبان همان طالبان دههی نود میلادی هستند؛ ولی جهان، جهانِ دههی نود میلادی نیست. در این بهجز امریکا قدرتهای مهم و منطقهای بسیاری وجود دارند که هریک بهدنبال پیگیری و طرح برنامهی خود هستند. در این میان، هند نیز یکی از آن کشورهاییست که منافع خود در افغانستان و احتمالِ پیروزی خود در یک جنگ نیابتی با پاکستان در خاک افغانستان را بازنگری کردهاست و ظاهراً این سیاست دگر اعتباری در دهلی جدید ندارد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.