بههیچرو نمیتوان منکر منازعهی بسیار مهم و سرنوشتساز قومی در افغانستان بود، منازعهای که قشر سرمدان و رهبران تبارگرا و تیکهداران قومی حداکثر استفاده را برای ثروتاندوزی و قدرتیابی از آن کردهاند. این منازعه در بیستسال گذشته تا آنجا پیش رفته بود که هر رهبر نمایندهی یک گروه قومی خاص بود و هیچیک از چهرههای نظام جمهوری مورد تایید تمامی تبارها و قومیتهای این کشور نبود و آن نظام هرگز از دایرهی محدودِ منطقهگرایی و تبارپرستی فراتر نرفت. اما طالبان که اصلیترین نیروی مخالف جمهوری بهحساب میآمدند، هماره وجود هرگونه قومگرایی در درون این تحریک را تکذیب کردهاست و بر ایدهی یگانگی و برادری مسلمانان پافشردهاند، اگرچه ساختار قومی و زبانی خاص طالبان هماره تردیدهایی را در مورد بیطرفی آنان دامن زدهاست، چنانچه اخیراً یک دادگاه طالبان در ارزگان باشندگان هزارهی محلی را در یک دعوا بر سر زمین بهپرداخت سی میلیون افغانی محکوم کرده و دعوا را بهنفع کوچیان بهپایان رساندهاست. آیا طالبان بهلحاظ قومی و تباری بیطرف بودهاند و یا میتوانند ادعای بیطرفی و نمایندگی از تمامی مردم افغانستان را کنند؟
نخستین نکته ساختار و بافت تاریخی خود جنبش طالبان است، اکثریت مطلق نیروهای طالبان – بهجز استثناهایی معدود چون رئیس ستاد ارتش رژیم آنان فصیحالدین و یا معاون ریاستالوزاری آنان – پشتونها بوده و هستند. از رهبری گرفته تا اکثریت کابینه و حتا اکثریت جنگجویان این گروه، پُر رنگی حضور پشتونها در میان طالبان هرگز بر هیچکسی پوشیده نبودهاست، نکته اما این است که طالبان ادعا میکنند که اگرچه نیروهای ما اکثراً از پشتونها تشکیل شدهاند ولی معیار برتری برای ما «تقوا» است و نه زبان و تبار و قومیت.
البته این ادعای طالبان را در تطبیقِ رویهی تاریخی آنان بهتر میتوان راستیآزمایی کرد. آنان با استفاده از واژگانی شبیه «دانشگاه» بهجای پوهنتون مشکل دارند و این واژهها را همچون ملیگرایان پشتون «بیگانه» و خارجی میدانند. از سویی دگر، وقتی اکثریت یک گروه شبهنظامی بنیادگرا از قومیتی خاص تشکیل شدهباشد ادعای بیطرفی این گروه نمیتواند ادعای چندان صحتمند و صادقی باشد.
فرهنگ قومی در میان طالبان غلبهی غلیظی داشتهاست و دارد و آنان بههیچرو نمیتوانند منکر حضور و تاثیرگذاری این پدیده شوند. بهگونهی مثال، ممنوعیت تحصیل دختران از سوی طالبان را بههیچرو نمیتوان یک پدیدهی «دینیِ محض» دانست. در حقیقت هیچ توجیه دینیای در این مورد وجود ندارد، حتا در همین قرائت بنیادگرایانه و افراطی طالبان، اصلیترین دلیل اعمال این ممنوعیت فرهنگ قومی مناطق پشتوننشین افغانستان بودهاست و اینکه طالبان در این مورد از جامعهی جهانی میخواهند تا به «فرهنگ بومی» مردم افغانستان احترام بگذارند در حقیقت از جهان میخواهند تا به «فرهنگ پشتونها» احترام بگذارند، فرهنگیکه مکتب رفتن دختران را خلاف «غیرت» و «ننگ» خود میداند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.