ریچارد بِنِت، گزارشگر ویژهی سازمان ملل متحد در نشستی در جمعهی گذشته، خواهان پیگیری و تحقیق در مورد جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت در افغانستان شدهاست. او همچنین افزودهاست که در در افغانستان، سالیان بسیاریست که جنایات جنگی، جنایات برعلیه بشریت و نقض حقوق بشر بیپاسخ و پیگیری نشده باقی مانده و راهکاری برای رسیدگی به این موارد وجود نداشتهاست. این گفتههای بِنِت از این جهت مهم است که افغانستان در چهل سال گذشته، بهشتِ جنایتکاران جنگی – و در کل همهی جنایتکاران بودهاست – و نهتنها طالبان، بلکه عدهای از همین رهبران ضدِطالبیکه ادعایِ «دموکرات» و «حقخواه» بودن را دارند – همچون عبدالرشید دوستم – به ارتکاب جنایات هولناک جنگی متهماند. اگر جنایات جنگی در افغانستان بهدرستی بررسی شوند، چه «بابا»ها و «قهرمان»ها و «مارشال»هایی که تبدیل به «دیو» و ضحاک و دژخیم خواهند شد.
جنایات جنگی در افغانستان از جهات بسیاری مهم و تعیینکننده استند و بههمینجهت در تمامی دو دهه حاکمیت آن «دموکراسی مضحک و پوشالی»، رهبران جهادی هرچه در توان داشتند کردند تا از پیگیری قضایای مرتبط با جنایت جنگی پیشگیری نمایند. بهاین دلیل که تنها یک پژوهشِ بیطرفانه و روشمند در مورد جنایات جنگی در این کشور، آبروی مشتِ پُری از رهبران این بیستسال مردم افغانستان را خواهد بُرد.
بهرغم اینکه نهاد حاکمیت، از همان نیمقرن پیش تاکنون هماره در پیِ سانسور و حذفِ روایتهای واقعی «جنایات جنگی» از خوانش رسمی تاریخ در افغانستان بودهاست، اما خوشبختانه فاصلهی ما – یعنی مردم افغانستان – تا نیمقرن قبل آنقدر نیست که نتوان تاریخ شفاهی و مردمی را در این مورد یافت و بازجست. مردم این کشور – و بهطور مثال مردم کابل – بهچشم خود شاهد وقوع جنایات وحشتناک جنگی، چه در دورهی حاکمیتِ حاکمانِ ۷ ثور/اردیبهشت و چه در زمان حاکمیت رهبرانِ ۸ ثور/اردیبهشت بودهاند. این نزدیکی تاریخی باعث میشود که مردم بهخوبی بدانند که رهبرانِ «آن گروه دگر» چه جنایات مرتکب شدهاند، حتا اگر چشم بر جنایتهای رهبران خود بربندند.
عبدالقهار عاصی، شاعر شناختهشده و مطرح کشور – و یکی از قربانیانِ بیشمار جنگ داخلی – در مجموعه یادداشتهایی بهنامِ «آغاز یک پایان» گونهای روایت شفاهی از تاریخ آن بازهی زمانی افغانستان را ارائه کردهاست. نکتهی قابل توجه این است که آن روایتها را عاصی از حدسیات و گمانههای شخصی خویش صادر نکردهاست، بلکه او همان چیزی را مکتوب کردهاست که ما بارها و بهتکرار و تواتر در مورد آن وهله از تاریخ افغانستان شنیدهایم؛ چیزهایی چون تجاوزهای وحشیانهی جنسی بهزنان، بُریدنِ اندام زنان، کشتار بیحساب و کتابِ جوانان، بیتوجهی به تلفات مُلکی در جریان درگیری، غصب اموال و املاکِ شخصی مردم و بسا چیزهای دگر.
نکته این است که تاریخ این کشور آکنده از جنایتهای جنگی متواتر و پیهم بودهاست، چه در دورهی عبدالرحمان، چه در دورهی نادر و پس از آن. اما جنایتهای جنگی تاریخ معاصر این کشور بهصورت گسترده از روز کودتای هفت ثور/اردیبهشت و رویِ کار آمدنِ حزب دموکراتیک خلق آغاز میشود. با کارنامههای ننگینی که امروز کمتر کسی دوست دارد آنها را بهخاطر آورد، و بهخودش یادآوری کند که کسی چون داکتر نجیبالله – که امروزه پوستر و عکسهای او بهعنوان وطنپرست واقعی در هرسو «میدرخشد» – در حقیقت ریاست مخوفترین نهاد دولتی آن دوره از حاکمیت حزب دموکراتیک را بهعهده داشت و در کشتار و استبداد و چنین چیزهایی، هیچ دستکمی از حفیظ الله امین نداشت.
این جنایات با بهقدرت رسیدن مجاهدان نهتنها پيگیری قضایی و نفی نشد، بلکه شدت یافت و دورهی جنگهای میانتنظیمی در کشور را میتوان پُربسامدترین وهلهی تاریخ افغانستان از حیثِ تعدد و تکثر جنایات جنگی دانست. بعد از آن میرسیم بهرژیم طالبان که نوارهای تصویری جنایتهای وحشتناک آنان از دورهی نخست حکومتشان تا همین امروز در رسانههای جهان موجود است و سپس بهدورهی جمهوری نئولیبرال که نهتنها همان جنایتکاران پیشین را در کسوت امیر و مبارز و قهرمان بهقدرت برگرداند، بلکه راه را بر تکنوکراتهایی گشود که بهنوبهی خود گونهی دگری از جنایت جنگی – و دزدیدن و قصابی بر روی تشکیلات اردو – را ابداع کردند.
بههرجهت پرداختن به جنایات جنگی در افغانستان، از این جهت مهم است که نقاب عصمت کل جریانهای سیاسی حاضر در کشور را برمیاندازد و به ما میگوید که از این جنایتکاران نباید انتظارِ پیروزی و بهروزی آرمانهای مردمی را داشت. و بدون تردید که صافشدنِ حساب جنایات جنگی، تیر خلاصی خواهد بود بر پیکرِ فرسودهی جنبش اسلام سیاسی اخوانی در افغانستان که از دههی چهل تاکنون، کارنامهی پرسشبرانگیز و پُراتهامی دارد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.