پنجسال از ترور جنرال عبدالرازق اچکزی، فرمانده پیشین پولیس قندهار میگذرد. او پس از ملاقات با جنرال اسکات میلر، فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان، در مقر ولایت قندهار و توسط یک فرد نفوذی طالبان ترور شد. جنرال رازق از چهرههای شهیر ضدطالبان در میان پشتونهای افغانستان بود؛ کمتر کسی از پشتونهای سیاستگر در دو دههی اخیر در افغانستان – حتا رئیسجمهوری دولتِ درگیر جنگ با طالبان، حامد کرزی- بهاندازهی جنرال رازق در برابر طالبان ضدیت و حتا به یک معنا خصومت نشان داده بود. او نهتنها برعلیه طالبان، بلکه برعلیه پاکستان بهعنوان حامی اصلی طالبان نیز بهتندی و صراحت سخن میگفت. به این معنا، میتوان او را نمونهای از این واقعیت انگاشت که جنگ افغانستان، بهرغم ظاهر تباری و مبتنی بر قومیت خود، در حقیقت امر؛ جدالیست بر سر قدرت و ثروت. جدالی که اگر ضرورت و اقتضای کشتن همتبار نیز در آن پدید آید، بهراحتی محقق و عملی خواهد شد.
«شورای عالی مقاومت ملی» که متشکل از پسماندهای جمهوری نئولیبرال در افغانستان است، جلسهای بهمناسبت یادبود از شخصیت جنرال رازق برگزار کرده بود و اکثریت چهرههای مرکزی و اصلی آن در این جلسه سخن راندند. از عطامحمد نور تا یونس قانونی و محمد محقق. جالبترین نکتهی این مجلس یادبود، ادعایی بود که محمد محقق مبتنی بر دست داشتن امریکاییها در ترور جنرال رازق طرح کرد، ادعایی که بیشتر از امریکا یا طالبان؛ بدخیمی خود این چهرهها را بهرخ میکشد. اینکه باید کسی از محمد محقق بپرسد که اگر او میدانستهاست که امریکاییها در ترور جنرال رازق دست دارند، چرا در تمامی سالهایی که در کرسیهای قدرت کابل بود، چنین چیزی را نگفت؟ آیا آسایش ناشی از مشاوریت و وزارت و پولهای رایگان و بیحساب امریکایی، سرخرویتر از آن بود که به محقق اجازه دهد در مورد چنین چیزی سخن بگوید؟ و اینک که او دگر به همان مقام شایستهاش در سیاست افغانستان، یعنی کسی نبودن و ناکسی، رسیدهاست، این ادعاها چه سود و فایدهای برای مردم ستمکش داخل افغانستان دارد؟
باقی این اعضا نیز سخنان همیشگیشان در مورد تروریست بودن طالبان و گلایه از جهان بخاطر تعامل با طالبان را تکرار کردند؛ آنان به این در خواهند کوفت، به امید آنکه باز دوباره ابرقدرتی در جهان از آنان خوشش آید و باری دگر با راندن طالبان آنان را بر گردههای مردم این کشور سوار کند.
سخنان زیادی پیرامون کارنامهی شخصیت جنرال عبدالرازق گفته میشود، عدهای او را جنرال خائنی میخوانند که با سلاح خارجیان و پابهپای خارجیان برادراناش را بهصورتی بیرحمانه کشتهاست و عدهی دگر قهرمانی که تا آخرین روز زندگی در برابر طالبان ایستادگی کردهاست، این که او خائن بود یا قهرمان را تاریخ داوری خواهد کرد، ولی قدر مسلم این است که ترور او، یک نمونه از هزاران نمونهای است که نشان میدهد، قومیت و تبار، در تمامی این سالها، وسیلهی دست الیگارشی برای ابقای خود بودهاست.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.