ضمیر کابلوف، نمایندهی ویژهی رئیسجمهوری روسیه برای افغانستان در گفتوگویی با خبرگزاری «تاس» گفتهاست که آنان نمایندهی ایالات متحدهی امریکا را به نشستِ «فارمت مسکو» دعوت نکردهاند. کابلوف افزودهاست که فارمت «تروئیکا» که امریکا نیز عضوی از آن بود، عملاً از میان رفته و جای آن را همکاریهای چهارجانبهی روسیه، چین، پاکستان و ایران گرفتهاست. او همچنین گفتهاست که انتظار مسکو این است که کشورهای منطقه در نشست فارمت مسکو، موضعشان در مورد ایجاد یک حکومت فراگیر، مبارزه با هراسافگنی و قاچاق مواد مخدر ابراز کنند. این درحاليست که امیرخان متفی، سرپرست وزارت امور خارجهی رژیم کابل، روز دوشنبه و بهقصدِ اشتراک در نشست فارمت مسکو، کابل را بهمقصدِ «کازان»، محل برگزاری این نشست، ترک کرد. قرار است این نشست، روز جمعه در شهر کازانِ تاتارستان روسیه برگزار گردد. اما نکتهای قابل درنگ در این گفتههای کابلوف، بهتیرگیِ گراییدنِ رابطهی مسکو-واشنگتن و عدم توافق آنها در مورد موضوع افغانستان است. این اظهارات کابلوف درحالیست که توماس وست، نمایندهی ویژهی ایالات متحده برای افغانستان، چندی پیش گفته بود که امریکا همچنان بزرگترین کمککنندهی مردم افغانستان است. اینکه جایگاه افغانستان در این بازی پیچیده چیست، آیا واقعاً ارادهی بینالمللی برای صلح و ثبات در افغانستان وجود دارد و یا نه، و اینکه تاثیر تنشهای سیاسی میان مسکو-واشنگتن و پکن-واشنگتن بر روی افغانستان چگونه خواهد بود، نگرانیهای بهجایی است که مردم افغانستان حق دارند داشته باشند و طرح کنند.
افغانستان بهکرات و باربار در تاریخ معاصر خویش، میدان نبرد مهیایی برای زورآزمایی کشورهای زورمندِ جهان بودهاست. از تنش میان روسیهی تزاری و کمپانی هند شرقی شروع تا میدان گرمی برای جنگ سردِ میان شوروری و امریکا و اخیراً و در این بیستسال نیز، میدان نبرد هند و پاکستان و امریکا و روسیه و امریکا و چین و بسیاری کشورهای دگر با کشورهایی دگر بودن. جنگهایی که به «جنگ نیابتی» شهرت یافتهاند و اشاره به جستوجوی منافع و اعمال فشار بر دشمن از طریق جنگیدن در یک زمین بیطرف و بیضرر برای هردوسوی درگیر در ماجرا دارد. این تداوم جنگهای نیابتی درحالیست که کشورهای جهان هماره از ضرورت صلح و ثبات در افغانستان سخن گفتهاند و در ظاهر از آن حمایت نیز کردهاند، ولی در عمل پیدا بود که چگونه همین کشورهایی که بر دهلِ صلح و آرامش در افغانستان میکوبیدند، مخالفان و نیروهای مسلحِ ضدنظام را تسلیح و تجهیز میکردند تا بهتر بتوانند امنیت را بههم زده و بهواسطهی ضربهزدن به رژیم حاکم، به متحدانِ رژیم حاکم نیز ضربه بزنند و با این ترفند، امتیازی برای خود در جنگ با فلان کشور دشمن و یا فلان پیمان امنیتی دشمن کسب کرده باشند. چنانیکه در بیستسال نبرد خونینِ افغانستان از زمانِ بهقدرت رسیدنِ جمهوری نئولیبرال، مکرراً نیروهای ضدنظام با سازوبرگهای نظامی دیده شده و دستگیر میشدند، که جز در دستِ قدرتهای اصلی و قدر منطقه در دست کس دگری نبوده و نیست.
از زمانیکه جمهوری نئولیبرال برافتاد و از بین رفت، باور عمومی چنین بودهاست که افغانستان دستکم وارد مرحلهای از ثبات نسبی شدهاست، ارچند با هزینهی انسانی و فرهنگی بسیار گران، و طالبان توانِ تامین امنیت در افغانستان را دارند. این باور با بهوجود آمدنِ جبهههای مخالف بهصورت روزافزونی در حال تضعیف و تحلیل رفتن است؛ زیرا حملات شبهنظامی و چریکی جبهاتِ ضدنظام افزایش یافته و از سوییدگر، ما مکرراً در مورد خطر داعش در افغانستان از سوی نهادهای امنیتی بینالمللی میشنویم. ولی نمیتوان اطمینان داشت که این پایان ماجرا است، زیرا صفبندیهای بینالمللی چنان نشان میدهند که ابرقدرتهای منطقهای و جهانی، نسخههای متفاوتی برای آیندهی افغانستان دارند و هریک نیز بهدنبال تحمیل نسخهی خود است. و همین تنشها، نشانگرِ مرحلهی تازهی از جنگ بر سرِ منافع با محوریتِ خاک سوختهی افغانستان است. آخرین مورد از این دست را میتوان همین نادیده گرفتن نقش امریکا در معادلهی قدرت افغانستان و دعوت نکردن نمایندهی آن کشور به نشست فارمت مسکو از سوی روسیه دانست.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.