اکسپرس تریبون، رسانهای پاکستانی، گزارش دادهاست که در دوسال گذشته از زمان بازگشت طالبان بهقدرت در افغانستان، ۶۰۰ هزار تنِ دگر از افغانستان به پاکستان پناهنده شدهاند، این درحالیست که پاکستان پیشتر از این دوسال نیز شاهد هجومِ سیلآسای پناهجویان اهل افغانستان در مقاطع بحرانی تاریخ سیاسی- اجتماعی خود بودهاست. بنابر گزارش اکسپرس تریبون، تعداد جمعی پناهندگان اهلِ افغانستان در پاکستان، اکنون به ۳.۷ میلیون تن میرسد که در واقع چیزی نزدیک به چهار میلیون پناهنده، تنها در یکی از کشورهای همسایه است و بدون تردید که تعداد بسیار بیشتر از مردم افغانستان، در جاهایِ دور و نزدیکِ دگری پناهنده شدهاند. سازمان ملل متحد در گزارشی در ماه جون، تعداد جمعی پناهجویان پناهندگان اهل افغانستان را در پاکستان، ۳.۵ میلیون تن اعلام کرده بود که یعنی در کمتر از شش ماه گذشته، این تعداد افزایشی دوصد هزار نفری داشتهاست. عواملی پیچیده و چندلایهای در فرارهای گستردهای مردم افغانستان و خصوصاً جوانان از کشور نقشآفرین هستند، این بحران بسیار عمیقتر از آن است که رژیم نوپای طالبان در کابل بخواهد و یا بتواند آن را حل کند و بههمینجهت تاکنون بر سر راه این پناهندگان نایستاده و در آمدوشد آنها به کشورهای دگری در جهان کاری ندارد. ولی گذشته از مسئولیت و اندیشمندیِ حاکمیت در این مورد، این هجوم گسترده بهسوی هرجایی بهجز افغانستان، و حتا حاضر به پذیرش خطرهای سترگ در این راه شدن، از چه روست؟ مردم را چه چیزی در این حد از خاک و زادبومشان دلزده و فراری کردهاست؟
پانزدهم آگست که روز فروپاشی فجیع و حیرتآورِ جمهوری نئولیبرال در افغانستان بود، مبدل به قله و بزنگاه مهمی در روان شهروندان افغانستان شدهاست؛ آنان این روز را، نمادی روشن و پیدا، از بیهودگی کوشش برای ساخت و آبادانی این کشور میدانند. و در همینجاست که ما وارد بحرانِ «یاس» در میان مردم نسبت به ایدهی «کشور» و «وطن» میشویم، ایدههایی که اکنون در نگاه مردم حتا همان طنز تلخ و خندهی دردناک نیز نیستند و در واقع هیچ ارزش و هیچ اهمیتی ندارند. یاس از پرداخت هرگونه هزینهای در ازایِ «امید به رهایی»، زیرا این مردم به کرات و به تکرار شاهد بهرهکشیهای این و آنسوی معادلهی قدرت از امیدواریِ عاجزانهی خویش بودهاند و دگر حتا همین کالای امید را نیز از کاسبان بازار سیاست نمیخرند و از همینروست که دگر کلیشههای «ناسیونالیستیِ» و میهنپرستانهای چون: «ای وطن میسازمت! آخر خودم میٍسازمت!» در میان عامهی خلق نه جایی دارد و نه ارزشی. این یاس آنها را واداشتهاست تا به ابتداییترین غریزهی وجودی خویش، غریزهی بقا اعتماد کرده و رخت بربسته و یکرهه زینجا بروند. تا مگر «زندگیای» را در خارج از این جهنمِ حیاتکوب پیدا کرده و اگر توانستند، زندگی کنند. یاس آنان را مجبور کرده تا به عریانترین تجلی پراگماتیسم و عملیگرایی متوسل شوند؛ به فرار. به نبودن در موقعیتِ تراکمِ امور، در دوری گزیدن از ناحیهی اوج اتفاقات و مرکزِ خطر. و آنانیکه همه یکسر گرفتارِ گونهای «گیجی» تاریخی هستند و درک بسندهای از جایگاه و وضع خویش ندارند و خطر مرگ و از میان رفتن بیشتر از آن تهدیدشان میکند که بخواهند نشسته و در مورد این چیزها فکر کنند، راهی سفری نامعلوم و دور شدن را به ماندن در این خاک و این کشور ترجیح میدهند.
ضمن اینکه «جمع» و «مردم» و «امر جمعی» در میان عامهی مردم افغانستان دگر هیچ معنایی ندارد، تنها صورتی از ایدهی «رهایی» که در میان این مردم باقی ماندهاست و مورد توجه است، «رهایی فردی» است و این رهایی فردی نیز بهمعنای ماندن و شکفتن و رستن در داخل خاک افغانستان نیست، بلکه بیشتر اشاره «رفتن» و نماندن در این کشور دارد، یعنی اصولاً معنا ندارد که کسی در این کشور رشد کند و ببالد که «بماند» و چنین شخصی در نگاه عامهی مردم هم «نادان» دانسته میشود و هم نکوهیدنی، بدانجهت که تلوس و غایت تلاشهای و زحمتهای این مردم، دگر این نیست که «کابل» و زابل و قندهار، شهرهای آباد و پیشرفته و توسعهیافتهای باشند، بلکه این است که طرف این و آن را بهدست آورد و چنین و چنان کند تا در نهایت، از اینجا برود و چون رفت، «رها» شدهاست.
دشوار بتوان گفت که این احتضار و مرگ امر جمعی در میان مردم افغانستان را چگونه میتوان مداوا کرد و یا اصلاً میتوان مداوا کرد یا نه، ولی این قطعی است که حتا اگر رژیم هم در کابل تغییر کند، بهمعنای امیدواری و بازگشت مردم بهسوی کشورشان نخواهد بود. و ماجرای این «خندق» برای مدت طولانیای فرار کردن، بهسویِ «زمینهای هموار» خواهد بود و حتا نه قلههای بلند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.