بکتاش سیاووش، نمایندهی پیشین پارلمان افغانستان و از چهرههای رسانهای شناختهشده در میان جوانان کشور، شب گذشته در صفحهی فیسبوک خویش از مرگِ «مرموز» پدر خود، «داوود سیاووش» خبر داد. در این متن آمدهاست که داوود سیاووش از سه روز بدینسو ناپدید بود و اخیراً پولیس آلمان جسد او را یافتهاست و هنوز اطلاع دقیقی از چندوچون این ترور در دست نیست. سیاووش در ادامهی متن آوردهاست که پدرش در «دوسال و ده ماه» گذشته پیگیر قضیهی ترور «یما سیاووش» بوده و این پرونده را، به هدف تحقق عدل، به دادگاه بینالمللی نیز کشیده بود. گفتنیست که داوود سیاووش خبرنگار، پژوهشگر، شاعر و نویسندهي اهل افغانستان بود که در آلمان زندگی میکرد، او همچنین از اعضای انجمنِ «نویسندگان در تبعید» بود. مرگ او، همچو مرگ فرزند جوانش، یما سیاووش، پرسشهای بسیاری را برانگیختهاست و گمانهای فراوانی را دامن زدهاست. این حادثهی تاسفبار، ما را باری دگر بهیاد یکی از نحسترین فرهنگهای سیاسی در تاریخ این کشور میاندازد، «فرهنگِ ترور» و اندیشهی «حذف و سرکوب».
از گذشتههای نهچندان نزدیک در افغانستان، هر آنکه بخواهد و بتواند «گندیدگیهای» زیرپوستِ ظاهرِ «قدیسوار» قدرت را رو کند، باید منتظر کمین کفتارانی که از فاش شدن رازهای خود میهراسند نیز باشد؛ خصوصاً که این جستوجوگر حقیقت، خبرنگار و «ژورنالیست» باشد، زیرا چنین کسی میداند که این گندیدگی را کجا و چگونه طرح کند که شامهی همهی جامعه تعفن و آلودگی آن را بشنوند و ببینند. اینکه چه کسی و به چه قصدی یما سیاووش را ترور کرد، تاکنون روشن نیست، ولی اینکه پدر او، پس از پیگیری چندوچون ترور فرزندش، ترور میشود، خبر از عزم جزم کسانی برای فاش نشدن چندوچون مرگِ یما سیاووش میدهد. باید نگریست که تحقیقات پولیس آلمان در مورد این ترور، بهکجا خواهد رسید، زیرا نهادهای کشفی و تحقیقاتی افغانستان، چنانکه در هیچ پرونده و قضیهی دگری موفق به تحقق عدالت نشده بودند، در قضیهی یما سیاووش نیز حرفی برای گفتن نداشتند.
اما فرهنگ «حذفِ» مخالف، یا پرسشگر و یا هرکسی که با موضع ما سازگاری تام ندارد، از فرهنگهای قدیمی و جاافتاده در افغانستان است، اینکه در روز پیروزی کودتای هفت ثور، بلندپایگان حزب دموکراتیک خلق، سردار محمد داوود و کل خانوادهی او را با هم کشتند، فقط یک نمونهی پیدا و مشهور از تاریخیست که پُرشدهاست از کشتن و حذف مخالف و دگراندیش. این فرهنگ البته با بهقدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق در افغانستان تشدید شد و بیشتر معمول گردید، اینکه سران حزب دموکراتیک خلق و خصوصاً کسانی چون حفیظ الله امین و داکتر نجیبالله (در زمان ریاست «خاد») هرکسی را که بهظاهر مخالف و یا خطری برای «انقلاب ثور» میدانستند، میکشتند؛ به تمدید و تشدید این فرهنگ در میان دگر گروههای سیاسی در افغانستان نیز انجامید. سرنوشت خودِ شخص داکتر نجیبالله که در روز سقوط کابل در دورهی نخست حاکمیت طالبان، ابتدا نعشاش بر روی خیابانهای کابل کشیده شد و سپس در چهار راهِ آریانا آویخته شد، نشان میدهد که نتیجه و آخر ترویج ترور در جامعه چیست. حذف چهرههای مردمی، تاثیرگذار و مهمی در زمان حاکمیت داکتر نجیبالله و رفقایش در کابل، چهرههایی چون طاهر بدخشی، اکرم یاری و مجید کلکانی، بهروشنی نشان میدهد که یگانه معیارِ ترور و حذف، مخالفت و داشتن دیدگاهی متمایز با دستگاه قدرت بودهاست. در زمان حکومت تنظیمی نیز، بهدلیل غیبت مداوم دستگاه قضا و روشننبودن حدود قانون، هرکسی از زورمندان یکی از تنظیمها که از کسی نفرت و کینهای بهدل داشت، او را با انگی از انگهای خودساخته، ترور میکرد. البته در عصری که «کشتارهای جمعی» بیحساب و ویرانگریهای مداوم جریان داشت؛ ترورها و قتل «افراد» کمتر بهچشم میخورد. این فرهنگ از سوی طالبان نیز تایید و تکرار شد و معروفترین مثال آن را هم همان بهدار آویختن داکتر نجیبالله میتوان شمرد. اما شگفتی آنجاست که «نظام مردمسالار» و دموکراتی که امریکا و ناتو برای افغانستان ساخت نیز، از وجود و تکرار این فرهنگ تهی نبود. ترور فرماندهان نامدار و بانفوذِ اتحاد شمال، شماری از نمایندگان مجلس و چهرههای دینی موثر و بانفوذ در جامعه، مردم را هماره به دستگاه حاکمیت بیاعتماد و بدبین میکرد. ترور یما سیاووش نیز در امتداد و ادامهی همین فرهنگ بهوقوع پیوست. او در میان زنجیرهای از چهرههای رسانهای و محبوب دگر، در آخرین نفسهایی که جمهوری نئولیبرال میکشید، کشته شد و روشن نبود که اینبار کدام سویِ معادله حذف او را سِر کامیابی خویش دانستهاست.
نکوهیدن و تقبیحِ صرفِ «ترور» سودی نداشتهاست و ندارد و ظاهراً همگان در این کشور «ضدترور» و ضدِ سیاست حذف مخالفاند، راهِ چارهگر؛ برخاستن علیه این فرهنگ است، فرهنگی که حرفی برخلاف حرف خودش را تاب نمیآورد و اگر دستاش برسد، مخالف را هزارپاره میکند. فرهنگی که داوود سیاووش نیز، برشمار قربانیان بیشمار آن افزوده شد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.