روزنامهی بریتانیایی تلگراف در گزارشی تازه نوشته است که جمهوری اسلامی ایران با سیاست اخراج اجباری مهاجران افغانستان، دختران دانشآموز این کشور را عمداً به کشوری بازمیگرداند که در آن از ابتداییترین حقوق انسانیشان، از جمله آموزش، محروماند. بر بنیاد این گزارش، دخترانی که در ایران درس میخواندند و زندگی نسبتاً باثباتی داشتند، اکنون در وضعیت بحرانی و پر از اضطراب قرار دارند؛ برخی با افسردگی شدید دستوپنجه نرم میکنند و برخی دیگر، در آستانهی ازدواج اجباری قرار دارند، یا حتا «به خودکشی فکر میکنند.»
به گزارش تلگراف، مقامهای ایرانی اعلام کردهاند که آموزش آنلاین برای دختران اخراجشده فراهم خواهد شد، اما خانوادههای در معرض اخراج این ادعا را ساختگی خواندهاند و آن را تلاشی برای توجیه روند اخراج ارزیابی کردهاند. نادر یاراحمدی، رییس دفتر مهاجرت وزارت داخلهی ایران، گفته است تنها دانشآموزانی که دارای مدارک اقامتی قانونی باشند، میتوانند در مکاتب ثبتنام کنند؛ شرایطی که بسیاری از خانوادههای مهاجر فاقد آناند. گزارش یادشده تاکید میکند که این سیاستها عملاً دختران را به سرزمینی بازمیگرداند که آموزش آنان در آن ممنوع است و آیندهای برایشان وجود ندارد.
در روایتهایی که از سوی تلگراف مستند شده، دختران کمسنوسال افغانستان پس از دریافت حکم اخراج، در حالت آشکار پریشانی روانی بهسر میبرند. نفس، دختری ۹ ساله که قرار بود امسال شامل صنف سوم شود، هر روز تا دروازهی مکتبش در کرج میرود، اشک میریزد و دیگر جرات ورود به داخل ندارد. خواهر ۱۲ سالهاش ندا نیز از ادامهی تحصیل بازمانده است. پدرشان، که پس از سقوط کابل به ایران پناه آورده بود، میگوید: «دخترهایم افسردهاند، شبها با گریه میخوابند و حتی غذا نمیخورند. آنها دیگر حق آموزش ندارند و این برایشان قابل درک نیست.»
در نمونهای دیگر، مهناز، دختر ۱۷ سالهای که در ایران متولد شده و سند قانونی اقامت نیز دارد، به تلگراف گفته است که در آستانهی اخراج به افغانستان قرار دارد و «بهجای بازگشت، ترجیح میدهد خودکشی کند.» او گفته است: «مرگ، بهتر از بازگشت به کشوریست که طالبان در آن زندگی ما را نابود میکنند و حتی نمیگذارند مکتب برویم.» مهناز و مادرش پس از اعتیاد پدر خانواده و از بین رفتن اسناد اقامتشان، سالها برای بازگشت به آموزش تلاش کردهاند، اما اکنون دوباره همه چیز از دست میرود.
در بسیاری موارد، اخراج دختران افغانستان از ایران، به ازدواجهای اجباری و پایان کامل تحصیل منجر شده است. گزارش تلگراف از نمونهی «افسانه»، دختر ۱۵ سالهای یاد میکند که دو ماه پیش اخراج شده و اکنون خانوادهاش سرگرم ترتیب ازدواج او با مردی بزرگتر از خودش هستند. برادر او گفته است: «افسانه با شوق درس میخواند، اما حالا هر روز گریه میکند. پدرم میگوید اگر زود شوهرش ندهیم، مردم بد میگویند.»
در پایان این گزارش، تلگراف به نقل از امدادگران در مرز هرات مینویسد که شرایط بازگشت اجباری دختران افغانستان به کشوری که در آن آموزش برایشان ممنوع است، بیش از آنکه یک سیاست مهاجرتی باشد، به بازگرداندن آگاهانهی کودکان به فضایی از سرکوب و تباهی شباهت دارد. آنگونه که یکی از امدادگران گفته است، «دختران اخراجشده نه فقط کشور، که آیندهی شان را از دست میدهند.»