سدریک تاسان، دوچرخهسوار و کاوشگر باتجربهی فرانسوی، پس از سالها رویاپردازی و یک سال آمادهسازی، سفری بیسابقه را به قلب کوهستانهای افغانستان انجام دادهاست. این ماجراجویی که در تابستان ۲۰۲۴ رقم خورد و حدود شش هفته به طول انجامید، نه تنها یک چالش جسمانی بزرگ بود، بلکه پنجرهای به زندگی مردم افغانستان، فرهنگ پیچیده این سرزمین و واقعیتهای پس از جنگ گشود.
از رویا تا واقعیت
به گفته تاسان، او بیش از سه دهه در آرزوی کشف افغانستان بود. او این علاقه را به انبوهی از خاطرات، تصاویر و داستانهایی نسبت میدهد که ذهنش را پر کرده بود. پس از اتمام سفرش به تاجیکستان در اگست ۲۰۲۳ و مشاهدهی مردم افغانستان از آن سوی رودخانهی پنج، تصمیمش قطعی شد: سال بعد به این کشور سفر خواهد کرد. اما این سفر نیازمند برنامهریزی دقیق بود. او ماهها صرف مطالعه، تماس با افراد محلی، و گفتوگو با کارشناسانی چون جو شفر، دوچرخهسوار بریتانیایی، و طارق سفراز، مدیر نهاد مسافرتی «تجربهی سفر به افغانستان» کرد تا مسیر خود را در مناطق مرکزی و کوهستانی این کشور ترسیم کند.
ورود به سرزمین ناشناختهها
تاسان میگوید که در مرز شیرخان با استقبالی غیرمنتظره از سوی طالبان روبهرو شد: «به افغانستان خوش آمدی!» این کلمات با لبخند و مهربانی همراه بود که او را شگفتزده کرد. همراهی صبور، راهنمای جوان و کاربلدش، ورود او را آسانتر کرد. اما او خاطرنشان میکند که از همان ابتدا، تفاوتهای فرهنگی آشکار شد. به گفتهی او، در اولین شب اقامتش در باغ زردآلوی رییس یک روستا، با واقعیتهای زندگی در کشوری مواجه شد که زنان در آن غایباند و حضور یک غریبه با دقت رصد میشود.
سفری در میان طبیعت و انسانها
تاسان مسیر خود را در درههای کوهستانی دنبال کرد، جایی که طبیعت بکر و خشن با زندگی روزمرهی مردم درهمآمیخته بود. او از میان قوم هَزاره، که به گفتهی او به مهماننوازی شهرهاند، تا تاجیکها با فرهنگ «سختگیرتر» شان عبور کرد. به گفته او، در هر روستا با دعوت به چای، نان و حتی ماهی تازه مواجه میشد. اما این سفر خالی از تنش نبود. هشدارهایی درباره مینهای بهجامانده از جنگ با روسها، برخورد با طالبان در ایستهای بازرسی، و مواجهه با کاروانهای کوچیها که او را متهم به جستوجوی گنج میکردند، لحظات پرمخاطرهای را رقم زدند.
او میگوید یکی از نقاط اوج سفرش زمانی بود که در روستایی تاجیک، طالبان او را به اتهام انقضای مجوز سفرش بازداشت کردند. در نیمهشب، همراه با دوستانش از میان شهروندان افغانستان، مجبور به دوچرخهسواری در تاریکی مطلق شدند تا به پایگاه دورافتاده طالبان منتقل شوند. پس از ساعاتی انتظار و بازجویی، سرانجام آزاد شدند، اما تاسان تاکید میکند که این تجربهی تلخ نشاندهندهی شکنندگی امنیت در این سرزمین بود.
همراهی با دوچرخهسواران افغانستان و کشف بامیان
در بامیان، تاسان با عظیم و محموت، دو دوچرخهسوار کابلی که از طریق شبکههای اجتماعی با او آشنا شده بودند، همراه شد. آنها با هم به دیدار حفرههای خالی بوداهای بامیان رفتند که در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان نابود شدند. سپس به سوی گردنهای در ارتفاع ۴۲۰۰ متری حرکت کردند؛ تاسان میگوید این صعود طاقتفرسا با دوچرخههای سنگین، با مناظر خیرهکننده و سرازیریهای نفسگیر همراه بود. او خاطرنشان میکند که در این مسیر، اولین اروپاییای بود که پای به برخی از روستاهای دورافتاده گذاشت؛ مناطقی که نه روسها و نه امریکاییها هرگز به آنها نرسیده بودند.
پایان یک ماجرا و تاملاتی عمیق
پس از هفتهها کاوش، تاسان تصمیم گرفت سفرش را پایان دهد. او میگوید از دست دادن موقت پاسپورتش، تهدید حضور داعش در منطقه، و انسداد مسیرهای شمالی، او را به بازگشت به کابل و سپس فرانسه واداشت. به گفتهی او، در فرودگاه کابل، در حالی که به سه سال پیش و فرار پرهرجومرج مردم از این مکان فکر میکرد، به شانس خود برای داشتن آزادی سفر و بازگشت به خانه آگاهتر شد.
تاسان معتقد است که این سفر نه تنها روایتی از استقامت و ماجراجویی بود، بلکه نگاهی عمیق به زندگی مردمی ارائه داد که در سایهی فقر، سنتهای سختگیرانه و حاکمیتی پیچیده روزگار میگذرانند. او میگوید که با این تجربه ثابت کرد یک ماجراجو واقعی کسی است که نه تنها از طبیعت، بلکه از فرهنگ و انسانها نیز داستانهایی برای گفتن به خانه بیاورد. او در پایان میپرسد: «آیا افغانستان روزی آرامش را خواهد یافت؟» این پرسشی است که به گفتهی تاسان، او و عظیم و محموت، دوستانش از افغانستان، همچنان پاسخی به آن ندارند.