این گزارش تحقیقی بر بنیاد مصاحبههای تصویری و صوتی با دختران افغانستان و استادان دانشگاه تهیه شدهاست، یافتههایی که نشان میدهند محرومیت از تحصیل تاثیرات منفی روانی عمیقی بر دختران افغانستان گذاشته و در مقیاسی گستردهتر، این ممنوعیتها پیامدهای منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گستردهای را برای افغانستان نیز به دنبال داشته است.
سقوط کابل در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ و بازگشت طالبان به قدرت تا اکنون، افغانستان را با یکی از شدیدترین بحرانهای آموزشی در جهان روبهرو ساختهاست. بعد از حاکمیت طالبان بر ساختارهای قدرت در افغانستان، بیش از ۴ میلیون دختر واجد شرایط آموزش و تحصیل در حالیکه آموزش به عنوان حق اساسی بشر شناخته میشود، از مکاتب، دانشگاهها و بسیاریاز مراکز آموزشی کنار گذاشته شدهاند و طالبان با اجرای قوانین سختگیرانه و تحمیلِ محدودیتهای گسترده، به هیچ دختری حقِ آموزش و تحصیل بالاتر از صنف ششم را نمیدهند. این محرومیتها نه تنها دسترسی دختران به آموزش را محدود کرده، بلکه آسیبهای جدی به حقوق انسانی، رشد اقتصادی، و توسعهی اجتماعی افغانستان وارد کردهاست. به عبارت دیگر، این محدودیتها جدایِ سایهافگندن به آیندهی تحصیلی و سوادِ یک بخشِ جامعهی افغانستان (زنان)، از یکسو عاملی بر تقویت فقر، افزایش نابرابری و کاهش امید به زندگی برای میلیونها تن شدهاست و از سوی دیگر، روندِ توسعهی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را شدیداً مختل کرده و افغانستان را در عصر روشنگری و مدرنیته، یگانه کشوری در جهان معرفی میکند که در آن، دختران از حقِ آموزش و تحصیل محروم اند.
بستر فکری طالبان
سیاستهای طالبان تا اینجای کار واضح ساختهاست که بسترِ فکری این گروه کماکان در قید تفکراتِ بَدویِ سنتی/محلی است. طالبان، علیرغمِ ادعای پیروی از آموزههای اسلام، تصامیمِ خود را بیشتر بر اساسِ جهانبینی فردی (نگاه رهبران) که متاثر از فرهنگهای محلیست، میگیرند. ازینرو، این گروه پس حاکم شدنِ کامل بر جغرافیای افغانستان، سایهی تاریک و سیاهی بر حقوق اساسی شهروندان گسترانید و در یک اقدامِ کاملاً مغایر با موازینِ حقوق بشری و حتی ارزشهای اسلامی، در سپتامبر ۲۰۲۱ دروازههای مکاتب را بروی دختران بالاتر از صنفِ ششم و در دسامبر ۲۰۲۱ دروازههای دانشگاهها را به روی دختران دانشجو بست که دقیقاً امروز (۱۸ نوامبر ۲۰۲۴) یکهزار و یکصدو شصتوهفتمین روزیست که دختران افغانستان، به مکتب نرفته اند و از حق آموزش و تحصیل محروم اند.
تاثیرات روانی و فردی
- زندانی بودن: یکی از واضحترین تاثیر ممنوعیتِ آموزشی و تحصیلی به دخترانی که پیشاز آن نیمیاز روز را در مکتب یا دانشگاه میگذراندند، احساسِ شدید زندانی بودن است که فقط دختران بهتر درک میتوانند.
- افسردگی و اضطراب: منع شدنِ دختران از مکتب و دانشگاه منجر به افسردگی، اضطراب و احساس ناامیدی در دختران شده است. آنان شدیداً با احساسات منفی و ویرانگر مواجه اند.
- کاهش اعتماد به نفس: محرومیت از تحصیل به تدریج منجر به کاهش اعتماد به نفس و انگیزه در دختران شده است. بنابراین دخترانِ بیشماری تن به پذیرشِ شرایطی چون ازدواج اجباری داده اند.
تاثیرات اجتماعی ممنوعیت آموزش و تحصیل دختران
- تضعیف پیشرفت و توسعهی جامعه: آموزش یکی از پایههای بنیادین پیشرفت و توسعهی جوامع است. با عدم دسترسی زنان به تحصیل، جامعه فقط از دستاوردهای علمی، اجتماعی و اقتصادی مردان برخوردار خواهند بود و یک بدنهی اجتماع را که زنان تشکیل میدهند، فلج و مرده میماند. درین صورت به افغانستانی مواجه خواهیم شد که حتی هیچ نیروی انسانی ماهر و تحصیلکردهی زن برای ارائهی خدمات به زنان وجود ندارد.
- افزایش نابرابری: با محروم شدن دختران از آموزش و تحصیل، فرصتِ نقشآفرینی زنان در بخشهای اقتصادی از میان رفته، نابرابری گستردهی جنسیتی را در دراز مدت دامنگیر جامعهی افغانستان خواهد ساخت که در آن صورت؛ زنانِ عینِ روزگار حاضر، فقط به گدایی، تنفروشی و یا هم اطاعت «بردهگونه» از خانواده و شوهر تن خواهند داد و تضمینی وجود ندارد که حقوق انسانی آنان در نظر گرفته شود.
- جلوگیری از پیشرفت علمی و نوآوری: عدم تحصیل زنان و دختران به معنای از دست دادن نیمیاز ظرفیت بالقوه علمی و نوآوری در کشور است. زنان در بسیاری از جوامع سهمی قابل توجه در تحقیقات علمی، فناوری و پیشرفتهای پزشکی داشتهاند. این محدودیتها باعث میشود که جامعه از این ظرفیت عظیم محروم شود.
- افزایش سطح ناآگاهی و ترویج باورهای افراطی: مادرِ بیسواد، توان تربیتِ صحیح اولاد خود را نخواهد داشت و جامعهای که در آن زن از حقوق انسانی (حق آموزش و کار) محروم بماند، حتماً در نوعِ خود از «وحشتناکترین» جوامعی است که هر آن ممکن است، به تهدید بالقوهای به جهان تبدیل گردد.
- نابودی یک ساختار مدرن اجتماعی: حذف زنان از عرصههای مختلف جامعه مانند اقتصاد، فرهنگ و سیاست، مصداقی از رفتارهای بدوی و حتی «ماقبل تاریخ» است. وجود چنین جامعهای در زمان حاضر، خلاف تمامی ارزشهای مندرج در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد به شمار رفته و اقدامی در مسیرِ بدویت تلقی میشود.
تاثیرات اقتصادی
- کاهش توان اقتصادی خانوادهها و جامعه: جدای اینکه با بستنِ درهای مکاتب و دانشگاهها به روی دختران، بخشی از چرخهی اقتصادی جامعه متوقف شده، این ممنوعیت در دراز مدت نیروی کار ماهر را در افغانستان کاهش میدهد و توان اقتصادی جامعه را تضعیف میکند.
- افزایش فقر در میان زنان: با عدم دسترسی به تحصیل، دختران فرصت شغلی نخواهند داشت که در نتیجه، با فقر و مشکلات مالی گستردهای مواجه خواهند شد. این امر در درازمدت زنان را با فقرِ گسترده و وابستگی کامل آنان به مردان مواجه ساخته است.
تاثیرات سیاسی
- کاهش مشارکت سیاسی زنان: فقدان دسترسی به تحصیل، مانع از مشارکتِ فعال زنان در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی شده و صدای آنها را خاموش کرده است.
- تقویت دیدگاههای «نادرست» سنتیِ افراطی: با محرومیت دختران از تحصیل، نگرشهای سنتیِ افراطی نسبت به نقش زنان در جامعه تقویت میشود و باورهای سنتی مبنی بر محدود کردن زنان به نقشهای خانگی تثبیت شده است.
- لکهی سیاه به حیثیتِ بینالمللی افغانستان: محدودیت تحصیلی دختران؛ افغانستان را به کشور تاریک، فرو رفته در فقرِ ارزشهای مدرن و انسانی و جامعهای بی حیثیت مبدل نموده است و روابط بینالمللی با افغانستان یک سویه و در فضای عدمِ مشروعیت تامین میشود.
ممنوعیتِ آموزش و تحصیل دختران؛ میلیونها دخترِ افغانستان را چون پرندهی جوان در قفسِ تاریک و بیانتهایی بهنام افغانستان پسا ۲۰۲۱ به اسارت درآورد. قفسی که رؤیاهایشان در آن به اسارت گرفته شده و از آن با چشمانِ غمگین و بالهایی بسته به آیندهای مبهم و تاریک مینگرند و در حصار افسردگی و بیاعتمادی، به امید پروازی که دیگر نمیدانند به آن خواهند رسید، نفس میکشند.
آنچه بدیهیست اینست که ادامهی این محدودیتها، حذف ساختارمند زنان از عرصههای اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و سیاست را برای چندین نسل در پیداشته و حتی روند ارائهی خدمات ضروری آموزشی، بهداشتی و سایر خدماتی را که حضور زنان در آنها حیاتی است، به شدت مختل میکند و باعث میگردد که افغانستان درین عصر روشنگری، خانهای «تاریک و ترسناک» برای زنان و دختران باشد. از سوییهم، این محدودیتها سبب افزایش نابرابری جنسیتی شده و مانعی جدی بر سر راه توسعهی جامعه افغانستان به شمار میآید. با آنکه، واکنشهای بینالمللی و اقدامات خانوادهها نشاندهندهی تلاش برای مقابله با این شرایط است اما کافی نیستند و باید برای پشتیبانیاز دختران افغانستان و بیرون آمدن ازین معضل بزرگ، تلاشهای جدیتری صورت گیرد.