نهمین روز اکتبر، زادروز مردیست که طالبان در کتابهایشان از او با احترام و بهعنوان «پیشوای فکری» یاد میکنند، از دگر سو اما او همانیست که مقام «شوالیه» را از امپراتوری بریتانیا بهدست آورده است. دکتر علی شریعتی او را از پیشگامان بازاندیشی دینی در اسلام میخواند. مردیکه کارل مارکس، پیشوا و چهرهی اصلی جنبش جهانی چپ و کمونیسم را «پیامبر بیجبرئیل» و از نسل «ابراهیم خلیلالله» میخواند. او را از بنیانگذاران «پاکستان» میخوانند، نهم اکتبر زادروز محمد اقبال لاهوری، مردیست که مورد ستایش همسان و همزمان طالبان و بریتانیا و خامنهای و مارکسیستها و بسبسیاری دگر است. شاعری که فارسی زبان مادری او نبود، ولی اشعارش بهفارسی در شمار گنجینههای بیمانند ادبیات زبانِ ماست.
هنگامی که اقبال در سیالکوت، در پنجابِ هند آنزمان و در سال ۱۸۷۷ زاده شد، هیچکس حدس نمیزد که این مرد ایدهی «کشوری برای مسلمانان هند» که بعدتر همان «پاکستان» شد را بپرورد و بزرگ کند و تبدیل به شاعر ملی آن کشور شود و مورد ستایش «مومن و ملحد» و «طالبان و بریتانیا» باشد. کسی نمیدانست که او با ایدههایی که در مورد «هندِ مسلمان» مینویسد، در حقیقت تاریخ را برای صدها میلیون تن مینویسد.
اقبال در خانوادهای دیندار زاده شده بود، قرآن را در سیالکوت آموخت که درکنار دگر علوم دینی همان آموزش ابتدایی اقبال بهحساب میآید. این مرد جوان سپس به کالج میسیونری در اسکاتلند رفت و آنجا به ادامهی تحصیل پرداخت.اقبال در دانشگاه لاهور تا درجهی کارشناسی ارشد به تحصیل فلسفه پرداخت و مدرک دکترای خود را از دانشگاههای معتبر کمبریج و مونیخ بهدست آورد.
در شمار محاسن شخصیت اقبال – که کم نبودند – یکی از آنان را میتوان گسترهی شگفتآور دانش او در حیطههای متفاوت دانست. بهعبارتی اقبال درس خود را بهخوبی خوانده بود؛ کتاب بازسازی فکر دینی که از مهمترین کتابهای اندیشههای نوگرایانه در تمدن اسلامیست، به زبان انگلیسی نگاشته شده است. انگلیسی استفاده شده در این کتاب تسلط استادانهی اقبال بر این زبان را نشان میدهد.
گذشته از تحصیلات ابتداییای که اقبال در لاهور از سر گذرانیده بود، او در معتبرترین و نامآورترین نهادهای آکادمیک جهان همچون دانشگاه مونیخ، دانشگاه کمبریج و کالج میسیونری چندین مدرک معتبر دانشگاهی بهدست آورد. تِز دکترای او برای دانشگاه مونیخ «پیشرفت متافزیک در ایران» بود که تحولات اندیشهی متافزیکی را از زمان زرتشت در ایران بر رسیده بود.
در کنار زندگی آکادمیک و فلسفی پُربار، اقبال زندگی سیاسی پُرتلاطم و مهمی نیز داشت. او که از اعضای مهم «مسلم لیگ»، حزب آنزمان هند بود؛ از نخستین کسانی بود که ایدهی «کشوری مستقل و جداگانه برای مسلمانان هند» را مطرح کرد و هشت سال پس از مرگ او، پاکستان تأسیس شد و اقبال «شاعر ملی»، «حکیم الامت» و «مفکر پاکستان» خوانده شد، زادروز اقبال در پاکستان یک رخصتی عمومی است.
اقبال چهاربار ازدواج کرد، بار نخست در عنفوان جوانی و در هجده سالگی. ازدواج نخست اقبال که حاصل آن دو فرزند بود، بین سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۱۳ فروپاشید و او از همسرش جدا شد. اگرچه گفته میشود او تا پایان زندگی از همسر نخست خود حمایت مالی میکرد.
ازدواجهای بعدی اقبال در سالهای ۱۹۱۰، ۱۹۱۴ و ۱۹۲۴ رخ دادند که جاوید اقبال، فرزند اقبال لاهوری که دادستان کل پاکستان شد، حاصل آخرین ازدواج او بود.
اقبال بهصورت گستردهای «بزرگترین شاعر اردو زبان قرن بیستم» خوانده میشود؛ ولی جالب اینجاست که بیشتر ابیات بهجا مانده از اقبال نه به اردو، بلکه بهفارسی هستند. از دوازده هزار بیتی که اقبال لاهوری سروده است، ۷ هزار بیت آن بهفارسی است. منظومههای او همچون «اسرار خودی» و «رموز بیخودی» در میان فارسیزبانان تا به امروز خوانندگان و مخاطبانی دارد.
تسلط اقبال بر فارسی و روح سرکش و ستیزهجوی او که در این ابیات جاری شده است، مجموعهی اشعار باقیمانده از اقبال را خواندنی و ارزشمند میکند.
سحرها در گریبان شب اوست
دو گیتی را فروغ از کوکب اوست
نشان مرد حق دیگر چه گویم
چو مرگ آید تبسم بر لب اوست
اقبال اگرچه در زمرهی شیفتگان تمدن اسلامی بود، روحیهی خمودگی و انفعال این طریق را نمیپسندید. او از منتقدان «سیاستگریزی» اهل تصوف در اسلام بود و باور داشت که از بالقوگیهای عظیم این سنت میتوان استفادهی بهینه و درستی بُرد؛ میراثی که اقبال از خود بهجا نهاده است را میتوان نمونهای از این راه رفتن بر ریسمان «اعتدال» میان اسلامگرایی افراطی و آنچه او افتادن به ورطهی مغرب و غرب میخواند، دانست.
گسترهی تاثیر اقبال در جهان اسلام بهراستی حیرتزا است. خامنهای مدعیست که نظام و انقلاب ایران «راه اقبال» را پیش گرفتهاند، شاعر ملی ترکیه، محمت عاکف، بهطور مستقیم تحت تاثیر اقبال بوده است، یکی از اشعار اقبال را امکلثوم، خوانندهی افسانهای عرب خوانده است و متفکرانی چون عبدالکریم سروش و دکتر علی شریعتی پارهای از اندیشههای خود را مدیون میراث و کار فکری اقبال میدانند.
مبارزهی سیاسی پیگیر، زندگیای پُر فراز و نشیب و ارادهی قدرتمندی که در گفتار و کردار اقبال جاری بود، او را بدل به یکی از نامآورترین چهرههای تمدن اسلامی در قرن بیستم میکند. اقبال ستایشگر فیلسوفان برابریخواه – همچون مارکس – و فیلسوفان اراده و قدرت – همچون نیچه – بود و میخواست تمدن اسلامی را از «خواب غفلت» چند صد سالهشان بیدار کند.
تاریخ گوشی ناشنوا دارد، زجههای فرودستان را نمیشنود، اندیشههای آزادیخواهان را نمیشنود و به آرمانهای چند صد سالهی بشر وقعی نمینهد، ولی در این میان مردان کمی آنچنان بختیارند که تاریخ با تبسمی آمیخته به نیرنگ به آنان لبخند میزند و حرفشان را گوش میدهد، اقبال لاهوری از آن مردانیست که تاریخ سخن او را شنید، و سخن او سرنوشت صدها میلیون انسان را رقم زد. روح آن مرد بزرگ شاد باد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.