ادونیس، شاعرِ بزرگ عرب در یکی از شهکارهای خود که شعر «راهنمای سفر در بیشههای معنا» است و بهقلم موسی اسوار به فارسی ترجمه شده است؛ میپرسد «فقر چیست؟» و سپس در پاسخ میگوید «گوری متحرک»، تعبیری بهگمان من بهترین تعبیر برای این مصیبت و خورهی همیشگی تمدن بشریست. روز جهانی «ریشهکن کردن فقر» درحالی از راه میرسد که سازمان ملل همین دو روز پیش گفت که منابع کافی برای رفع نیازهای ابتدایی همهی بشر در زمین وجود دارد (نقل بهمضمون) و با اینحال جهان بیش از یک میلیارد تن در جهان درگیر آفت فقرند.
مسئله هرگزِ کمبود منابع برای رفع گرسنگی و فقر در جهان نبوده است؛ زمین پهین است و آسمان سخاوتمند و گندم آنقدری یافت میشود که خانهای از خانوارهای بسیار بشر نیز متحاج و نیازمندِ بوی نان گرم نشود؛ آنچه مانعِ چنین رخدادی میشود، مدیریت منابع است.
بهرام بیضایی در شهکار خویش که نمایشنامهی «طومار شیخ شرزین» است نوشته است که هرچه نبرد و مقاتله در تاریخ بشر رخ داده است در حقیقت امر بیش از سه غایتِ نهایی نداشته است؛ زور، زر و زن. و البته که زورمند است که اختیارِ زر و زمین و گندم و جو را ستانده و به «آن باقی» یا آن «رعیت» یا «گوسفندان» و یا دقیقتر؛ به آن ۹۹ درصد درحدی میدهد که بخورند و نمیرند و هماره روی ریسمانِ امیدورزی دربارهی «آیندهای که شاید بهتر شود» گام بردارند.
نمیتوان آنقدر سادهلوح بود که گمان بُرد پایِ گونهای توطئه و مخفیکاری در این میان نهفته است؛ مسئله ساختار است. ساختار کنونی اقتصادی و سیاسی جهان «خونخواری» را به زورمند «تحمیل» میکند و اگر نتواند در پیمانهکشیهای خون فرودستان با آن زورمندان و قُلدران دگر برابری و همآوردی کند کارش ساخته است و خود از قلعهی امن و ناز فرادستی فرو خواهد افتاد و به مغاک کثیفی و فقر تبعید خواهد شد.
تشخیصِ کسانی چون مارکس در موردِ نقصانِ ذاتی سرمایهداری که نابرابری را در چرخشهای دوری سرمایه بهصورتی فزاینده تشدید میکند؛ اینک که بورلی هیلز و سلیکن ولی و هالیوود، بیشتر از کل جمعیت دهها کشور جهان سرمایه دارند آشکارتر نیز شده است.
واقعیت این است که سرمایهداری دگر در بندِ «اصلاحات» و «بصیرتهای» سبژکتیو ما نیست؛ گونهای واقعیتِ ابژکتیو پویاست که چون ماشینی راه افتاده است و جای اینکه آدمیان سوژگی را در آن حفظ کنند و مدیریتاش کنند، این نظم است که برای رفتارهای غولها، قدرتها و شرکتهای چندملیتی خط و نشان میکشد.
و از سویی دگر، موضوع قباحت اخلاقیِ صرف در مورد فقر نیست. بله، فقر بهلحاظ عاطفی و اخلاقی پدیدهای زشت و تاثرآور است؛ ولی آنچه منتقدان نظم سیاسی اقتصادی حاکم بر جهان روی آن تاکید میکنند، «غیرعقلانی» بودن یا «نامعقول» بودن این پدیده است. بدینمعنا که عقل حکم میکند که میتوان این پدیده را سترد و در صورت گشایش این گرهِ کور تاریخ تمدن ما، مشکلات بسیار دگری نیز رخت از میانه خواهند بُرد.
بهقولِ پرودونِ عزیز؛ انتظار اینکه سروران بشر از زورگویی و قُلدری و خفتدهی دست کشند و بردگانِ بشر از فقر و فرودستی و خفتکشی، از اولاد ابولبشر «بسیار» است و چنین نخواهد شد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.