English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
یکشنبه 11 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

لالایی با شیپور؛ بیست‌وچهارمین سال‌یاد مرگ احمد شاملو

ایلیاد احمد

2 اسد 1403
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
لالایی با شیپور؛ بیست‌وچهارمین سال‌یاد مرگ احمد شاملو
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

مسلم منصوری در مستند «شاعر بزرگ آزادی»‌ که گذر زمان آن را در شمار مستندهای «کلاسیک» سینمای فارسی جا داده است؛ از فرهیختگان بسیاری نظرشان را در مورد احمد شاملو، شاعر پُرآوازه‌ی فارسی می‌پرسد؛ در این میان ضیا موحد که خود شاعر و قلم‌به‌دست صاحب نامی‌ست در مورد شاملو می‌گوید که شاملو مهم‌ترین و بزرگ‌ترین شاعری‌ست که فارسی پس از خواجه حافظ به‌خود دیده است و کتابش، هوای تازه، جهانی‌ست از امکان‌های شعری برای آیندگان. بزرگی کار این شاعر در چه بود؟ فُرم و محتوای شعر متمایز و ممتاز او از چه لبریز شده بود؟

شاملو که خود را همیشه و هماره شاگرد نیما [نیما یویشیج پدر شعر نو فارسی] می‌خواند و از او با احترام و تکریم یاد می‌کرد؛ در واقع بهترینِ انبوهِ بسیار شاگردهای نیما بود. آن‌قدر شاگرد خوب که راه استاد را چند گامی جلوتر بُرده و ضرورت وزن عروضی را در شعر خویش کاملاً نفی کرد.

در شعر نیمایی، آنچه به‌هم می‌خورد و می‌شکند تساوی طولی مصراع‌هاست؛ وزن‌ همان وزن می‌ماند و تغییر نمی‌کند. ولی در راهی که شاملوی جوان در آن پا نهاد، نفی ضرورت هم‌سانی وزن عروضی در تمام شعر بود. اگرچه دگرانی پیش از او آزمایش‌هایی در تغییر اوزان سطور و مصراع در یک شعر کرده بودند؛ منتها آن‌که کار کارستانی در این مورد کرد، شاملو بود.

این شعری که شاملو آن را برساخت و یا دست‌کم به کمال رساند و بارور کرد؛‌ به‌نام‌های دگری چون «شعر سپید» و «شعر آزاد» یاد شد و به‌عبارتی از کنه کار نیما به عنوان بنیان‌گذار آن جنبش باشکوه راه خودش را جدا کرد و مسیر خود را آفرید.

شاملو وزن عروضی هزارساله‌ی شعر فارسی را نفی کرد و عوض آن گزینه‌ی جالب‌تری پیش پا نهاد؛ موسیقی طبیعی کلام. موسیقی‌ای که از یک نتیشنِ معین موسیقایی برای زیبایی‌شناسی پیروی نمی‌کند و هم‌سانی عروض را شرط شعر بودگی شعر نمی‌داند و آهنگِ سوزنده‌ی گفتارِ بی‌وزن شاعر اندُهگین است.

نمونه‌هایی از این بازی با آهنگ زمینی،‌ انسانی و نامهندسی‌شده‌ی کلام را در سرتاسر شعر شاملو می‌توان یافت:
مرا تو بی‌سببی نیستی
به‌راستی
صلت کدام قصیده‌ای ای غزل؟!

هم از آن‌گونه که آدمی بخواهد محبوبی را با کلامِ ناموزون بی‌موسیقی و تهی از تفاخرش بگوید که به راستی صلت کدام قصیده است این غزل؟

در سویی دگر زبان شعر شاملو که آمیزه‌ای از کارها و وجوه گونه‌گون زندگی و شخصیت اوست در حقیقت امر از چند جزء ناهمسان ساخته شده است. از درک و دریافتی که او از ادبیات کهن فارسی و خصوصاً نثر قرون چهار و پنج قمری داشت. از متونی هم‌چون تاریخ بیهقی. پاره‌ای دگر از آن مربوط به کاری‌ست که او بر ادبیات عامیانه در کتاب «کوچه» به‌سر رساند و ریشه‌های این ادبیات عامیانه را تا ادبیات فاخرانه‌ی هزاره‌ی پیش‌تر رسانده و ارتباط‌ها و نسبت‌های‌شان را تاحدود شکافت. و از آن گذشته، وجه جالبی که بر کار شاملو در شعر موثر افتاده و در نظر گرفته نشده است؛ کارنامه‌ی نه‌چندان کام‌یافته‌ی او در سینماپیشگی و فیلم‌نامه‌نویسی بوده است.


ادبیات سینمایی که ادبیاتی کاملاً مجزا است و عناصری هم‌چون «روی‌داد» و «دراماتیسم» و «عینیت‌گرایی تام» ذاتی آن هستند؛ بر کار شاملو بی‌تاثیر نبوده‌ است. جلوه‌های سینمایی پاره‌های از شعر شاملو که زیبایی شکارگری نیز دارند؛ ناشی از درکی‌اند که او از خصوصیت سحرآمیز یک قاب منقوش در تخیل داشت.

بر زمینه‌ی سُربی صبح سوار
خاموش ایستاده است

و یال بلند اسبش در باد پریشان می‌شود

و اما در محتوا، نوبت می‌رسد به شاملو سرکش. به آنی‌که لالایی را با شیپور می‌خواهد و بنابر ادعای خودش در نوجوانی زندانی انگلیسی‌ها شده بود. در جوانی زندانی شاه و در اواخر عمر و پیری مورد عتاب جمهوری اسلامی. شاملوی روشنفکر و کنش‌گر؛ کسی‌که رسالت‌هایی برای «داننده» قائل بود و چه تقصیری‌ست ورا که در روزگار رسالت‌مندی دانندگانی و روشنفکران چپ‌ می‌زیست.

این‌که شاملو از آغاز تا پایان برای مردم ماند و این تعهد را که روشنفکر هرگز نمی‌تواند دولتی باشد و گزینش یکی زایل‌کردن دگری‌ست نگه‌داشت و پایش ماند. او اگرچه به مردم خطاکاری‌هایشان را گاه‌وبی‌گاهی گوش‌زد می‌کرد ولی نمی‌پذیرفت که قدرت «حق» دارد که بر توده‌ی – ولو نادان – حکم‌ براند و زور بگوید و گله‌بانی‌شان کند.

این است صورت سرخی که سرخ‌رویی شاعر را در این تاریخ تضمین کرده است؛ سرخ‌رویی شاعر شیرین‌ترین و تلخ‌ترین شعرهای شعر نو فارسی را، شاعر «آه اگر آزادی سرودی می‌خواند» و شاعر «دختران دشت» و «وارطان سخن نگفت» را، شاعر «روزی ما دوباره کبوترهای‌مان را پیدا خواهیم کرد». آن بامداد خسته.




خبرهای مرتبط

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن
جهان

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن

25 ثور 1404
نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها
افغانستان

نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها

7 حمل 1404 - بروز شده در 11 حمل 1404
سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟
فرهنگ

سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟

11 دلو 1403
از نیچه چه می‌توان آموخت؟
فرهنگ

از نیچه چه می‌توان آموخت؟

10 دلو 1403

تلویزیون دیار از سوی شماری‌از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این‌رسانه هم‌اکنون روی پا‌ی‌گاه‌های دیجیتال، روی‌دادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند و در نظر دارد تا به‌زودی پخش زنده‌ی اینترنتی و ماهواره‌ای اش را نیز آغاز کند.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 2024 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.