میدانی وطن چیست؟
وطن یعنی اینکه نباید همهی این اتفاقها میافتاد.
اینها کلماتی از کتاب «بازگشت به حیفا» از غسان کنفانی، شاعر، مبارز، روزنامهنگار و نویسندهی مارکسیست فلسطینی است که دیروز، هشتم جولای، پنجاهودومین سالگرد ترور او به دست «موساد» یا سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل بود. او که از چهرههای شاخص «ادبیات مقاومت» دانسته میشود، در گاهِ مرگ فقط ۳۶ سال عُمر داشت.
کنفانی در کنارِ محمود درویش از چهرههای ادبی و فکری شاخص جنبشهای آزادیخواه فلسطینی و از شاعرانِ توانگر شعر عربی بهشمار میآمد. این نویسنده و شاعرِ جوانمرگ شده در همان سنِ کم آثار بلندی از خود برجای نهاد و نام خود را از رهگذارِ سطرهایی که نوشت و گامهای آمیخته با تهوری که برداشت جاودانه کرد.
کنفانی تاکیدی خاص روی فلسطینی بودن خود داشت و بهتکرار خاطرنشان میکرد که «فلسطینی» است؛ تو گویی گونهای کشش رمانتیک و عاطفی عمیق به این واژه و به این نسبت در خویشتن حس میکرد.
کنفانی که در کنار رزمندگی و شورِ انقلابی خویش، برای ماجرای عاشقانهای که با غاده السمان، شاعر زنِ سوری داشت نیز بهخوبی شناختهشده است؛ رمانهای شیرین و خوبی همچون «بازگشت به حیفا» و «مردانی در آفتاب» را قلم زده است.
اما هرقدری که «کنفانیِ شاعر» روحی لطیف و مهربان داشت و این در نامههایی که به سمان نوشته است پیداست – او در نامهای به سمان نوشته است «ترسویی… میخواهی میانه باشی نه دوستم داری و نه نبودم را میخواهی.اندوه من و تو این است که آنقدر دوستت دارم که توانِ پنهان کردنش را ندارم و آنچنان عمیق که نتوانی مدفونش کنی…» – کنفانی جانی ستیزهگر و سرکش داشت؛ او در جریان فعالیت سیاسی به مقام سخنگویی «جبههی مردمی آزادیبخش فلسطین» نیز رسید.
کنفانی مبارز باور داشت که در شرایطی که فلسطینیها هیچچیزی ندارند و تاریخ و بشریت دستِ کمکی به آنها دراز نکرده و مثلِ سطر معروفی از ترانهی «دمیدن در باد» باب دیلن گزیده است که «سر بگرداند و وانمود کند که ندیده است» و ارتش اسرائیل را حامیانش هرروز قدرتر و خشابهاش را پُرتر میکند؛ گفتوگو و مذاکره با اسرائیل معنایی ندارد و «گفتوگو» با شمشیر است.
کنفانی که روحی مبارز داشت و از نوجوانی به تدریس و روشنگری پرداخته بود و درسخواندهی ادبیات دانشگاه دمشق بود؛ اینک در خانههای عرب و عجم آزادگان و مبارزان در عدادِ نامهای بلند تاریخ جا خوش کرده و خورشیدی از الهام و زندگی بزرگوارانه در جهانیست که بزرگی و عزت را دیر روزگارانیست که به آب چشمه داده است.
کنفانی زنده نیست که چشمانش روزگاری را بنگرد که بر «غزهی بازیافتهی» او آوردهاند؛ به نوارِ تیغگونی که در «مردانی در آفتاب» کنفانی توصیفاتی دقیق و ساحرانه از آن دارد.
ولی روح سرگردان کنفانی، که روح سرگردان آزادی و آزادگی و تمنای چشیدن طعم باد بر صورت آزادهی آدمیانِ رها شده است هنوز و همچنان غزه را، و کابل را و همهجایی را که بویِ ناخوش ستمگری در آن شنیده میشود، رژه میرود، تا مگر سرفرازان روزی کبوترهایشان را بازیابند، و مهربانی دست آزادی را بگیرد و انجیربُنان بر سردی سایهی خویش در تابستانهای تابآزمان بخندند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.