English
پخش زنده
پنج‌شنبه 27 سنبله 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • روایت فرجام: صندوق نامه‌های شما
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • روایت فرجام: صندوق نامه‌های شما
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
پخش زنده

روز مادر؛ مادر و مادرانگی یک گام دور از احساسات

ایلیاد احمد

24 جوزا 1403
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
روز مادر؛ مادر و مادرانگی یک گام دور از احساسات
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

اگرچه در بسیاری از کشورهای جهان از روز مادر هرساله در دومین یک‌شنبه‌ی ماه می بزرگ‌داشت می‌شود؛ اما در افغانستان بیست‌وچهارم جوزا برابر است با روز ملی تجلیل از مقام و جایگاه مادر. در این روز همه‌ساله طبقه‌ی متوسطی که نوایی – حتا ناچیز – مالی دارد با گرفتن هدیه و یا کیکی مادران را برای مادرانگی سپاس می‌گویند و در هرگوشه و کنار شهر می‌توان آوازهایی چون «مه قربان سر و پایت مادرم، مادر خوبم» را شنید که بی‌شک در جای خود خوب و محترم است؛ ولی آیا مادر و مادرانگی را در بافت جامعه‌ی افغانستان می‌توان به این «احساسات یک‌روزه» فروکاست؟ اگر یک گام از عاطفه و غریزه و مهر آنی به مادر دوری گزینیم؛ عینیت و واقعیت مقام مادر در افغانستان از چه قرار است؟

مادر در جامعه و بافت افغانستانِ کنونی، یعنی افغانستان تحت سیطره‌ی طالبان؛ فیگوری متناقض از قدرت و ضعفِ پیچیده در هم است؛ به این معنا که مادر قوی‌ست؛ چون ملاها و بچه‌ملاهایی را بارآورده و بزرگ کرده است که دختران و مادران آینده‌ی این سرزمین را اینک بی‌سواد نگه می‌دارند و در عین حال مادر ضعیف است؛ زیرا نمی‌تواند این ملا و بچه‌ملایی را که بار آورده است و اینک آنان خود را در ردای پُر دبدبه‌ی «مرد» بلند و بهتر از فیگور «مادر» می‌دانند قانع کند که زن، که مادر و دختر نیز انسانی‌ست برابر این مردان.

تجلیل از مقام مادر در افغانستان به‌گونه‌ای آلوده با احساس شرم است؛ خصوصاً از سوی فرزندان مذکر و مرد؛ آنان می‌دانند که حق مادر را به «درستی» بجا نیاورده‌اند و این به درستی یعنی مادر را آنچنان که عقل سلیم حکم می‌کند آزادی و قدرت و اختیار نداده‌اند؛ آنان می‌دانند که تصمیم‌هایی را که در آن باید صدای کم‌سوی تعقل را که همان آواز مادر است در نظر می‌گرفتند نگرفته‌اند.

این شرم ناشی از عاطفه و سانتیمانتالیسم خام نیست؛ این نیست که آنان برای مادرشان به قدر کافی چادر و لباس نخریده‌اند یا کیکی که در روز مادر گرفته‌اند به‌اندازه‌ی کافی بزرگ نبوده است؛ چه بسا مادر به حکم مادر بودن خویش از سهم خود کاسته و به حق فرزند می‌افزاید. این شرمِ ژرف ناشی از فهمیدن این نکته است که حتا فرزند در بسیاری موارد مادر را «انسان برابر» حساب نمی‌کند و حرف او را گوش نمی‌دهد؛ به او پیدا و پنهان می‌گوید که «تو نمی‌دانی!» و یا «این موضوع کاری مردانه است.»

این چرخه هم که نهایتاً به تولید و بازتولید مادرانی می‌انجامد که جایگاه آنان پستوهای تاریک خانه است؛ مادرانی که به راستی نمی‌دانند در آن بیرون، در آن «دنیای مردان» و در «کارهای مردان» چه اتفاقی می‌افتد و هماره‌ی خدا، در این تاریخ نحس فروکاسته شده‌اند به «دنیای زنانه»، به همان «دنیای احساس» و دنیایی‌که می‌گوید مادر هیچ کاری جز «دعا» نمی‌تواند و تصویر جا افتاده‌ی سنتی از این فیگور نازنین، تصویر زنی‌ست که بر روی جا نمازی نشسته و «زنی با خداست» که دعا می‌کند و یگانه کاری که می‌تواند همان دعا کردن و زور او و دانش محدود او هرگز به چیزی بیشتر از دعا کردن نمی‌انجامد.



البته این مادرانگی «پرهیزگارانه» – که به صورت مستقل هیچ ایرادی ندارد و حتا متضمین فضائلی نیز است و اگر کلیشه‌ای و مردسالارانه نباشد نمی‌توان به آن ایرادی گرفت – نیز دومین مرحله‌ی چرخه‌ی ضعف زنانه است. زن در این بافت گندیده تا زمانی‌که جوان است باید در «دنیای عشوه» و «غیبت» و حسادت‌های کودکانه شنا کند و زندگی‌ و دنیایش آن‌قدر کوچک باشد که مرد هر از گاهی به آن خندیده و با تفاخر بگوید «مرا با کارهای زنانه غرض نیست.» و فقط وقتی زن پیر می‌شود می‌رسد به مرحله‌ای که دگر کمی – و بسیار بسیار کم – خردمندتر و از آن مهم‌تر «فرشته‌ی دعاکننده» می‌شود که باید برای مردان مجاهدی که در میدان نبرد و به قصد بربادی می‌روند «بخت خوب» آرزو کند.

این یک‌سوی ماجرای «احساسات فیضان کرده» در روز مادر است. سوی دگر آن اگر بدتر از این سنتی‌گرایی شرم‌آور نباشد؛‌ قطعاً بهتر از آن نیست. این سوی دگر آمدن «مناسبت‌بازی» و تلاشی مذبوحانه برای پادرپای «فرهنگ مدرن» و «روشنفکرانه» رفتن است. به عبارتی دقیق‌تر؛ بازی سخیف فرهنگ نئولیبرال که خریدن کیک‌ در روز مادر را وسیله‌ای برای استوری کردن در واتسپ می‌نگرد. تا از سویی نشان داده باشد که «روشنفکر» و مدرن است و از احوال دنیا به خوبی باخبر؛ از سویی دگر به‌قول مردم کابل «غریب» نیست که نتواند ضیافتکی در شامگاه ترتیب دهد و از همه مهم‌تر این‌که «فرزند خلفی» است که قدر مادر و خانواده‌ی خود را به خوبی می‌داند.

این مورد آخر؛ به‌صورت طنزآمیز و مضحکی همان‌قدر که ادعا می‌کند تجلیل و بزرگ‌داشت از مقام مادر است؛ به‌سادگی و روانی می‌غلتد در آغوش مردسالاری معکوس. به این معنا که فرد تجلیل‌کننده از روز مادر گمان می‌کند که با نشان دادن «امتیازات ویژه» و هدایایی که در روز مادر به این «زنِ نشسته در خانه» داده است؛ از همیشه «مردتر» است و حتا در بزرگ‌داشت از مقام مادر نیز به اندیشه‌ی این است که مردانگیِ درشتی از خود برجا نهاده و نشان دهد که «بله! جایگاه این موجود وقتی شایسته‌ی بزرگ‌داشت است که من بگویم و بخواهم، منِ مرد.»

مسئله این است که هماره در برابر عاطفه مقاومت کرد؛ ولی وقتی عاطفه چنین نمایش وحشتناکی از تزویر و ضعف و گندیدگی سنت و فرهنگ نئولیبرال زیر نامی که آن را مقدس می‌خواند، یعنی مادر، تولید می‌کند؛ باید از همیشه بیشتر روبروی آن ایستاد و سعی کرد که موضوع را از غبار احساسات راه‌زن زدود و اگر بناست برای مادر و به نام مادر هم کاری کرد؛ آن کار تئاتری آلوده به صدگونه عقده‌ی مردسالارانه و شرم ناشی از آدم نپنداشتن مادر نباشد.

مادر، مثل هر پدیده‌ی مهم،‌ بزرگ و بی‌نظیر دگری، آن‌قدر حرمت و ارج دارد که در پرداخت به آن و در تلاش برای بهتر کردن وضع آن – چه به صورت فردی یا جمعی – آدمی همان کاری را کند که در قبال از هر امر مهم دگری می‌کند؛ راندن عاطفه و اندیشه‌ی واقع‌بینانه و معقول. قدردانی از مادر باید ریشه‌ای باشد؛ چه سود اگر مادری در بیست‌وچهارم جوزا چند گرام کیک و دو سه دست کالا به دست آورد اما صبح بیست‌وپنجم جوزا دوباره بی‌سرنوشت ماندن دخترانش در این ستم‌آباد مغز استخوانش را بسوزد.

خبرهای مرتبط

مهتاب‌گرفتگی و «پادشاه‌گردشی» در افغانستان؛ در یک قرن با شش خسوف کامل، شش سقوط در کشور رقم خورده است
افغانستان

مهتاب‌گرفتگی و «پادشاه‌گردشی» در افغانستان؛ در یک قرن با شش خسوف کامل، شش سقوط در کشور رقم خورده است

17 سنبله 1404
هشتادویکمین زادروز رهنورد زریاب؛ حافظه‌ای که در متن ادبیات فارسی زنده است
فرهنگ

هشتادویکمین زادروز رهنورد زریاب؛ حافظه‌ای که در متن ادبیات فارسی زنده است

3 سنبله 1404 - بروز شده در 13 سنبله 1404
اشرف غنی چگونه مسیر سقوط افغانستان را ساخت؟
نگاه شما

اشرف غنی چگونه مسیر سقوط افغانستان را ساخت؟

20 اسد 1404 - بروز شده در 13 سنبله 1404
سقوط بدون نبرد افغانستان چگونه دست به دست شد؟
نگاه شما

سقوط بدون نبرد افغانستان چگونه دست به دست شد؟

20 اسد 1404 - بروز شده در 13 سنبله 1404

تلویزیون دیار رسانه‌ای پیشرو است که به دست روزنامه‌نگاران در تبعید افغانستان بنیان‌گذاری شده و به‌عنوان صدایی جسور برای آزادی بیان و روزنامه‌نگاری مستقل شناخته می‌شود. این رسانه با حضوری پررنگ در بسترهای دیجیتال، تازه‌ترین خبرها و روایت‌های تاثیرگذار از افغانستان و فراتر از آن را به مخاطبان ارائه می‌کند. پخش زنده‌ی اینترنتی دیار هم‌اکنون در سراسر جهان در دسترس است.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • روایت فرجام: صندوق نامه‌های شما
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 202۵ تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

English