در چند روز گذشته، باشندگان نواحی شمالی افغانستان – ولایت پنجشیر و مردم روستاهای شمال کابل – شاهد بارش برف در میانهی ماه ثور بودند؛ رویدادی که اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را «معجزه» یا دستکم پدیدهای بسیار نادر خواندهاند. اما به یقین که زمستانی کم برف و بهنسبت خشک و بهاری برف خبر از تغییری جدی در اقلیم افغانستان میدهند؛ خشکسالیهای شدیدتر پیهم و تغییر الگوی بارندگی برف و باران اولین نشانهها و پیامدهای تغییرات اقلیمی در افغانستان هستند. افغانستان به عنوان کشوری آسیبپذیر درحال ورود به بحران گستردهی دگریست که رژیم طالبان تاکنون اقدامی در مورد آن نکرده و ظاهراً توانایی مدیریت آن را ندارد.
نشریهی دیپلومات در گزارشی به تغییرات و بحران اقلیمی درحال وقوع در افغانستان نیمنگاهی افکنده است. دیپلومات نوشته است که یکی از نخستین پیامدهای قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان، خروج این کشور از گفتوگوی بینالمللی در مورد چگونگی مدیریت تغییرات اقلیمی بوده است. در کنار اینکه دسترسی این کشور را به عنوان کشوری دارای رژیم دیفاکتو و غیر رسمی به منابع مالی سازمان ملل که به مدیریت تغییرات اقلیمی اختصاص داده شده است از میان بُرد.
دیپلومات به نقل از برنامهی مدیریت اقلیمی نظام پیشین افغانستان نوشته است که این کشور برای مدیریت آسیبهای ناشی از این تغییرات به دستکم ۲۰ میلیارد دالر ضرورت دارد و این مبلغ باید در بازهی زمانی ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ به افغانستان سپرده شود؛ برنامهای با وجود روی کار بودن رژیم طالبان غیرعملی و ناممکن مینماید.
این نشریه در گزارش خویش اضافه کرده است که بسیاری از کشورهای جهانی که میخواستند به برنامهی مدیریت تغییرات اقلیمی افغانستان کمک مالی کنند، اکنون از کمک به رژیم طالبان دوری گزیده و باور دارند که چنین کمکی به صورت غیر رسمی دال بر مشروع دانستن این رژیم و گونهای رسمیتبخشی به این رژیم مورد انتقاد و متهم به نقض حقوق بشر خواهد بود.
نکتهی قابل توجه اما این است که آیا کمکهای محدودی که نهادهایی چون «یواندیپی» برای مدیریت این بحران میکنند، مشکل افغانستان را حل خواهند کرد؟ آیا مردم افغانستان آمادهی این تغییرات گسترده که نظم زندگی آنها را شدیداً و عمیقاً تهدید میکند هستند؟ آیا رژیم حاکم در افغانستان، اساساً ظرفیت شناختن و بررسی همهجانبهی پیامدهای این بحران را دارد؟
بهنظر میرسد که افغانستان با این وضعیتی که هیچ خبری از مدیریت این بحران نیست به سوی یک بحران جدید و ناشناخته جلو میرود که میتواند فاجعهای بشری موجود در افغانستان را عمیقاً تشدید کرده و اقتصاد شکننده و درآستانهی فروپاشی این کشور را ضربهای جدی و فاجعهبار بزند.