سال ۱۴۰۲ خورشیدی درحالی رو بهپایان است که باتوجه بهگفتهها و کنشهای رژیم طالبان، امیدهای دختران افغانستان برای گشایش مجدد مکتبهایشان، برای چندمین بار محکوم بهتبدیل شدن بهیاس و نومیدیست. نهتنها دختران و زنان، که پسران و مردان جوان افغانستان نیز از آغاز حاکمیت طالبان تاکنون تکلیف روشن و آیندهی مطمئنی نداشتهاند. شماری عظیمی از این جوانان از تحصیل و درس بازماندند، شماری دگر برای دستیابی بهزندگی و منابع مالی بهتر راهی راهِ ترکستان و پناهجویی در دگر جاهای دنیا شدند و آنانیکه اینجا باقی ماندهاند نیز جز صبر و نظاره کاری نمیتوانند.
این درحالیست که بنابر آمار WPR اکثریت نفوس افغانستان را جوانان تشکیل میدهند و میانگین سنی در میان مردم افغانستان ۱۸ ساله و چهار ماه است. آماریکه نشانگر جمعیت جوان عظیمیست که حاکمیت توانایی مدیریت و برآوردهسازی نیازها و زمینهسازی برای رشد استعدادها و ارتقای ظرفیت آنانرا ندارد؛ حاکمیت کنونی افغانستان نهتنها خود نميتواند از این انبوه جوانان و جمعیتِ پُرتوان خود استفاده و بهرهای ببرد یا زندگی – حتا متوسطی – را برای آنان مهیا کند، بلکه با سیاستها و شیوهی برخورد جهانی خود راه را برای دگر کشورها و نهادهای کمککنندهی جهانی و سرمایهگذاران برای گشایشِ گره از کار این طبقه بستهاست. چنانچه عدم رسمیت و فعالیت رژیم دیفاکتوی افغانستان تاثیری نامطلوب بر تعداد بورسیههای تحصیلی و فرصتهای کاری برای جوانان افغانستان در سرتاسر جهان داشتهاست.
این گنگی و مهآلودی آینده و گم بودنِ هرگونه چشمانداز امیدی برای جوانان در افغانستان؛ آنانرا ناچار بهگزینش و رفتن بهراههایی میکند که مطمئناً هیچیک راه مطلوب و دلخواه آنان برای پیشبرد زندگانی خود نبودهاست. این جوانان – خصوصاً در اطراف و حاشیهها – چارهی دگری جز پیوستن بهنیروهای نظامی رژیم طالبان نخواهند داشت که بدون شک جز برای عدهای معدودی از خود طالبان، تبدیل شدن بهیک «مجاهد» برای هیچ جوانی نميتواند «بهترین» و «مفیدترینِ» گزینهها برای آیندهاش باشد.
تازه آنانیکه «مجاهد» و نظامی میشوند که طالع خوبی داشتهاند، عدهی کثیری از این جوانان بههرنرخی میخواهند از کشور خارج شوند. افزایش قیودات مرزی و برخورد هرچه تندتر با پناهندگان اهل افغانستان، باعث شدهاست که هزینهی خروج – چه قانونی و چه غیرقانونی – از افغانستان شدیداً افزایش پیدا کند و با پولهای اندک، صرفاً مسیرهای قاچاقیای مهیا هستند که خطر مرگ در آنان بسیار بالاست. گروهی از این جوانان نیز آخرین و بدترین تجربهی یاس را بهبر کشیده و تن به اعتیاد و یا حتا خودکشی و مرگ خودخواسته میدهند.
هیچکدام از گزینههای بالا را نمیتوان گزینهای انسانی و خوب و یا حتا قابل پذیرش دانست؛ اما جوانان افغانستان که نه کاری در داخل کشور منتظر آنهاست و نه تحصیلی و نه فرصت تحصیل و کار در جایی دگر جهان بهآنان داده میشود و همگان آرزوی زندگی کردن مثل «یک انسان» را دارند، چارهای جز برگیری یکی از این گزینهها و یا گزینههای دگری باز با همین درجه از وقاحت و رنجوری ندارند. آینده برای جوانان تیرهبختی که جوانیشان همزمان و همگام با این مرحله از تاریخ شدهاست؛ بسیار تاریک و مهآلود و در بهترین حالت فروتر از آرزوها و آمالی که آنان در سر داشتند بهنظر میرسد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.