نوارهای تبلیغاتیای که طالبان برای خریدِ محبوبیت و پشتوانهی اجتماعی در سطح شهر آویختهاند مسئلههای گونهگونی را شامل میشوند، ولی مضمون یکی از جالبترینِ آنها این است: «قرآن قانون ماست» که در واقع، بهمعنای این است که قرآن و دینِ «وسیلهی اعمالِ قانون ماست» و طالبان تاکنون هرکاری که کردهاند را خواستهاند در حجابی از قدسیت و دین بپوشانند ولی کدامین مومن دینآشنایی از خودش نمیپرسد که مگر در قرآن آموزش زن ممنوع شدهاست؟ مگر در قرآن اجازهی دستگیری زنان و دختران نامحرم به گروه مسلحِ حاکم داده شدهاست؟ مسئلهی حقیقی این است که رژیم طالبان در افغانستان بهمعنای رفتن و غیبتِ کامل قانون بودهاست. در رژیم طالبان، هرمجاهد و هرملا خودکامهای است که ارادهی شخصی خود را بهنام «قانون» و «شرع» بر مردم تحمیل میکند و این زورگویی با چه توجیه میشود؟ شریعت و قرآن.
هیچ فرایندی برای پردازش، تایید و یا ردِ قوانین از سوی متخصصان در این رژیم وجود ندارد. امور تخصصی و حقوقی که دور، این رژیم حتا فقیهان تعلیمیافته و با مدرکی ندارد که مجموعهای از آنان بتوانند نسبتِ فقه را با شرایط امروزی زندگی مردم در این کشور منطبق کرده و بتوانند براساس این انطباق قوانین شرعی مورد پذیرش و عملی اجتماعی را طرح کنند. آنچه در این رژیم جریان دارد، حضور جمعی روحانی و ملایِ درسنخوانده و متعصبِ و خشکمغز بر سر سریر قدرت و عقدهگشایی و کینهورزی آنان با مردم است. کسانیکه زندگیشان را در شکنجهی خودخواسته و ناضروری بهنام شریعت – که هیچ نیاز و ارتباطی هم با شرع و دین ندارد – سپری کردهاند و اینک میخواهند که قصد و هزینهی این زندگیهای تلخ و فروتبارانه را از دگر مردم بگیرند و سروری و درستی خود را بههرنرخی بر آنان تحمیل کنند.
در تمامی این جنبش، حتا یک چهرهی دانشور و مهم وجود ندارد. در جنبشهای اسلام سیاسی در سرتاسر جهان، چهرهها و تئوریسنهایی وجود داشتند که سعی در همگامسازی و هماهنگسازی آن جنبش با مردم و جامعه داشتند؛ بهگونهی مثال در موردِ جنبش اخوان چهرههایی چون سیدقطب و مودودی وجود داشتند، در موردِ جریان سیاسی اسلامگرا در انقلاب ایران کسانی چون آیتالله طالقانی و روحالله خمینی وجود داشتند و در کل در همهی این جریانها کسانی بودند که سواد و اندیشمندی کافی دینی را برای اینکه فقه و شرع را تبدیل به راهی برای زندگی کردن کنند، دارا بودند. در میان طالبان چنین چیزی وجود ندارد، آنان آنقدر غرق در زورگویی و حکومت کردن هستند و این جنبش آنقدر خشک و دگماتیک و متجزم است که حتا جایی برای بحث در مورد فقه و قانون میان این گروه وجود نداشتهاست و این گروه را میتوان تجسد و تجسمِ نهاییِ فکر منحط و گندیدهی افراطی دانست.
منتقدان و موافقان رژیم طالبان بارها سعی کردهاند که این رژیم را با جمهوری اسلامی در ایران مقایسه کنند و این رژیم را چیزی شبیه به آن بخوانند. موضع من و امثالم این بودهاست که این رژیم ده درصد جمهوری اسلامی هم نیست و از جهات بسیاری اصلاً قابل مقایسه با آن رژیم نیست. مهمترین تفاوت جمهوری اسلامی با رژیم طالبان در افغانستان این است که جمهوری اسلامی یک رژیم مشروع است و کمتر از پنجاه سال قبل بیشتر از ۹۸ درصدِ مردم ایران به برپایی و ایجاد این رژیم رای دادند، حمایت مردمیای که در تاریخ نظامهای بشری کمپیشینه بودهاست. مضاف بر اینکه جمهوری اسلامی یک رژیم تخصصمحور است و در تمامی عرصههای آن چهرههای متخصص زمام امور را در دست دارند و همین تخصصمحوری این رژیم را تبدیل به یکی از قدرتهای مهم منطقه کردهاست، درحالیکه رژیم طالبان در بهترین حالت جمع عظیم و گستردهای از ملاها در تمامی سمتها و مقامهای مهم این کشور است. در ایران وزیر امور خارجه برای سالها دیپلومات کارکشته و کاردانی چون جواد ظریف بود، حالانکه در رژیم طالبان یک ملای جنگجو بهنام امیرخان متقی را بر راس وزارت خارجه نشاندهاند.
باری، یکی دگر از تفاوتهای ذاتی و جوهری طالبان با جمهوری اسلامی مسئلهی قانون است، در ایران نهادهای ملی، دینی و تخصصی مهمی بهصورت مداوم درحال قانونگذاری و بررسی نسبت این قانونها با دین اسلام و قوانین بینالمللی و فرهنگ اجتماعی هستند، در سیرکی که طالبان بهنام قانون و حاکمیت راه انداختهاند، هیچ فرایند و نهاد و معیاری برای تعیین قانونی وجود ندارد و از آن بدتر، نظام قضایی و قانونی وجود ندارند که بخواهیم اکنون از چندوچون تعیین و ایجاد آن سخن بگوییم. اگر کسی شکایت قضاییای داشته باشد و بخواهد آنرا در این رژیم پیگیری کند، کافیست که بهنظر یکی از مجاهدان عالیقدر خوش نیاید و همین امکان تحقق عدالت برای او را تا همیشه منتفی کند.
نبود قانون، آخرین و بدترین صورتِ اجرای خودکامگیست. طالبان مثل خودکامگان خاندانِ مصاحبین یا خودکامگان حزب دموکراتیک خلق نیستند که بگویند این قانون ماست و شما باید از این قانون پیگیری کنید، آنان میگویند ما قانونی نداریم ولی هرچه ما – بهعنوان سخنگویان و نمایندگان خدا بر زمین – بگوییم قانون است و شما باید از آن تبعیت کنید، بهعبارتی دگر قانون در رژیم طالبان فروکاسته شدهاست به امیال و عواطف و عقدههای ملاهای عقدهزدهای که زندگیشان را در سرکوب انسانیت و هستی انسانی خود گذراندهاند و حالا میخواهند که همین زندگی را بر عامیان و مردم تحمیل کنند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.