چندبار شنیدهاید که اندیشمندان و نویسندگان را به «بیکارگی» و «بهدرد نخوردن» متهم کنند و یا کارگران و عملگرایان را به «کمعقلی» و تهی بودن از بار و برِ اندیشگی؟ جدال نظر و عمل که یکی از مهمترین جدالهای جدیِ دنیان مدرن بهشمار میرود را معمولاً در میان جدالهای کهن و لاینحلی چون «جبر و اختیار»، «آزادی یا عدالت» و دگر جدالهایی از این دست طبقهبندی میکنند. اما آیا یگانه راه نگاه کردن به این جدال این است که ما این و یا آنسوی این جدال را برگزینیم؟ آیا راهی «عملی» و «کاربردی» برای نگاه کردن به این جدال وجود دارد؟
روزگاری فریدریش هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی – و بهباور عدهای بزرگترین فیلسوف عصر مدرن – گفتهبود که مردان عمل در نهایت چیزی جز بازیچهی دستهای مردان اندیشه نیستند. این نخستین و واپسین باری نبود که یک متفکر به عمل تاخته باشد و یا یک عملگرا به فکر. اما نگاهها و منظرگاههای گونهگونی در طول تاریخ اندیشه وجود داشتهاند که مسئلهی عملگرایی را با نظریهپردازی و تفکر محض مقایسه کردهاند و بهنتایج گونهگونی رسیدهاند. در این میان اما میتوان نگاه نظریهپردازان هگلی و نوهگلی را که دیالکتیکی را نقطهی عطف مهمی در بهپایان رساندن بسیاری از دوگانههای دوآلیستی دکارتی و منجمله این دوگانه بود.
در نگاه دیالکتیکی، نمیتوان هیچیک از این دو را بر دیگری مقدمتر و اصیلتر شمرد. به این اعتبار که زندگی انسانی در رفتوآمدی بینهایت بین این دو معنا پیدا میکند. نظر بدون عمل و مایهی تجربی و عمل بدون نظر و باورهای پیشینی، امکان ندارند و بدینگونه است که انسان هماره در رفتوآمدی بینهایت از سطح عمل به باورهای نظری و فکری و از باورهای نظری دوباره به زندگی عملی قرار دارد. و در این میانه هم کار اندیشدگی و نظری و فکری واجد اهمیتی حیاتی میشود و هم کار عملی و تاریخی و انضمامی. در واقع نگاه درست این است که هیچکدام از این دو را نمیتوان دوگانهی متافزیکی و همزاد شرور آن دگر برشمرد، به این دلیل که این دو ادامهی همدگر و شرط امکان همدگر استند و یگانه دلیل قائل شدن تقدم و ارجحیت نهادن بر یکی از این دو، فهم ناقص و نادرستی از تاریخ است که به آن فهم «خطی» از تاریخ یاد میشود. فهمی که تقدم زمانیای حتمی میان پدیدههای قائل میشود و پدیدههایی را که بهلحاظ زمانی بینهایت و هماره در رفتوآمد باشند را نمیتواند فهم کند و این نقصان ذاتی این فهم از تاریخ باعث شدهاست که گونهای توهم ضرورت برای یکی از این دو پدیدهها مدنظر باشد، توهمی که بنابر نگاه دیالکتیکی درسن نیست.
نتیجهی عقلی این نگاه را میتوان این شمرد که زندگی و کار انسانی در حقیقت عرصهی تداخل هردو بُعد و وجهِ عملی و نظریست. چنانیکه گفتهی معروفی در یونان قدیم به درستی اشاره کرده بود که «جامعهای که عملورزان آن از اندیشمندان آن جدا هستند، اندیشهاش را بهواسطهی بیتجربگان و ناکارآمدان و عملاش را بهواسطهی ابلهان و چیزنفهمان بهسر میرساند» و اگر جامعهای میخواهد که از چنین چالشی رها باشد باید بیتردید بپذیرد که قبل از هرچیزی و در نخستین گام نمیتواند تقدمی میان عمل و نظر قائل باشد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.