در تاثیریگذاری محمداعظم رهنورد زریاب روی ادبیات داستانی در افغانستان نمیتوان شکاک بود. تاثیر او – چه در نثر، چه در استعارهها، چه در بافت و پیرنگ داستانی و چه در مضامین و خلق فضاهای بومی برای داستاننگاری – از همنسلهای او شروع تا ادبیات جوان افغانستان را دربرمیگیرد. اما تاثیر زریاب را نمیتوان به ادبیات داستانی فارسی فروکاست، کارنامهی درازدامن او ابعاد و سویههای دگری را نیز دربرمیگیرد. سویههاییکه تاکنون بهقدر بایسته و شایسته مورد توجه جامعهی نخبگان افغانستان واقع نشدهاند؛ یکی از این ابعاد نادیدهانگاشتهشده، تاثیر محمداعظم رهنورد زریاب بر روی ادبیات رسانهای در افغانستان بودهاست، ادبیاتیکه جسورانه میتوان مدعی شد که بهدست زریاب تبدیل به «ادبیات معیاری» گردید.
زریاب درکنارِ کار داستاننویسی حرفهای – از آنجا که داستاننگاری و نویسندگی بههیچرو نمیتواند هزینههای مورد نیازِ زندگی در افغانستان را برآورده کند – و بهخاطرِ علاقهی شخصیای که به شغل روزنامهنگاری داشت، سابقهی کار ژورنالیستیک و رسانهای را نیز در کارنامهی خویش دارد. او با رسانههای متعددی – اعم از چاپی و تصویری – در این زمینه همکاری داشتهاست. و این همکاری هماره در مقامِ نگارنده و تولیدگر محتوا نبودهاست.
زریاب در سالهای پس از «نشستِ بُن» و استقرارِ نظام جمهوری در افغانستان، عهدهدار ویراستاری مطالبِ بزرگترین بنگاه خبری و بزرگترین رسانهی تصویری افغانستان، تلویزیون «طلوع» بود. برنامههایی از جنسِ «گفتمان» – که میتوان آن را «یگانه» برنامهی گفتوگوهای اندیشگی ژرف در تاریخ رسانههای تصویری افغانستان دانست – از ابتکارات زندهیاد رهنورد زریاب بود.
چه مستقیم و چه غیرمستقیم، در اینکه حدوداً تمامی رسانههای تصویری افغانستان – و حتا رسانههای چاپی و شنیداری کشور – ادبیات و طرز استفادهی واژگان فارسی را از «طلوع» تقلید میکردند جای حرف و ایرادی نیست. ترویجِ برابرواژههای فارسی در مقابل استعمالِ نابهجا و بیرویهی واژگان زبانهای خارجی، و نهتنها عربی، بلکه همچنین زبانهای مدرن اروپایی همچون انگلیسی، فرانسوی و آلمانی؛ تاکید بر کاربرد درست و بههنگام واژهها و متناسبسازی ادبیات مورد استفاده در رسانهها با کار رسانهای و جلوگیری از «عوامگرایی» بیش از حد در این شغل و یا هم گونهای سرمدزدگی صرفاً چند مورد از اصلاحاتیست که زریاب در ادبیات رسانهای کشور اعمال کرد.
اینکه مرحوم استاد زریاب چه تاثیر عمیقی بر روی «معیارینویسی»، «سرهنویسی» و «درستنویسی» در ادبیات رسانهی افغانستان داشتهاست، کافیست نگاه و مروری گذرا بر وضعیت این ادبیات در دورهی پس از آسمانیشدنِ مرحوم استاد، داشتهباشیم. حتا همان رسانهای که زریاب در آن «انقلابی» از حیث درستنویسی و نگارش معیاری رسانهای برپا کرده بود، اینک دوباره با درست نوشتن واژههای فارسی همپنجگی میکند و چه بسا در اکثریت زیرنویسهای این رسانه میتوان بر روی یک و یا چندین غلط املایی انگشت انتقاد نهاد.
بهرغم اینکه در بیستسال و اندی که رسانههای افغانستان «آزادی آفاقی» و سطحیای را تجربه کردند، تعداد این رسانهها بهصورت روزافزونی درحالِ بیشتر شدن بود، اما هیچیک از این رسانهها – که بیتردید «نهاد» بودند و به این معنا مجموعهای از افردایکه کار رسانهای میکردند – موفق بهخلقِ تغییر و جهشی که زریاب در ادبیات رسانهی افغانستان پدید آورد، نشدند. او بهدرستی و آشکارگی نشان داد که فقط یک چراغ افروخته نیز میتواند دستی عظیم در غلبه بر تاریکی داشته باشد و همان یک شمع در این ظلمتسرا، کمترین کاری که کرد، این بود که پیروزی بلامنازع تاریکی را در این جامعه، زیر پرسش برد.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.