در سومین سالروزِ کوچِ رهنورد زریاب از واحهی هستی به کویر نیستی، پابلیک تریبون گفتوگویی را با حسین فخری، نویسنده و منتقد ادبی نامور و باسابقهی کشور و از دوستان زندهیاد رهنورد زریاب انجام دادهاست. در این گفتوگو بهصورت کوتاه به کارنامهی ادبی زریاب و اهمیت این کارنامه پرداخته شدهاست.
احمد: سلام و ممنونم از فرصتی که به ما دادید. «زریابِ نویسنده»، چه چیزی با شنیدن این به ذهنتان میآید؟
فخری: اینکه زریاب پُرکارترین نویسندهی این کشور بودهاست، بیشتر از صد داستان کوتاه، رمانهاییکه همه میشناسیم و نهفقط اینها، بلکه در زمینههایی چون خاطرهنویسی، نقد ادبی و پرداختن به مسائل فرهنگی و سیاسی و در آثاری چون «دور قمر»، کارهای شایستهای از این نویسنده بهیادگار ماندهاست.
احمد: درست. پس پُرکاری و پیگیری همیشگی کار با قلم را بایست یکی از مشخصات مهم کارنامهی ادبی مرحوم استاد زریاب شمرد، ولی سوای این پُرکاری و حجمِ حجیمی از مطالبیکه به قلم شخص استاد زریاب نقش هستی یافتهاند، در مورد تاثیر و کیفیت این آثار چه میتوان گفت، یعنی این کمیت گسترده آیا منتج به کیفیت محدود و گرایش به ابتذال نشدهاست؟
فخری: خیر. زریاب هرگز و در هیچکاری به ابتذال نگرایید. رمانهایی چون «گلنار و آینه»، «درویش پنجم»، «کاکه ششپر و دختر شاه پریان» و «چارگرد قلا گشتم» به ادبیات داستانی ما غنا بخشیدهاست. نهتنها در داستانها، بلکه در کتابها و آثاری چون «شمعی در شبستانی»، «چهها که نوشتیم»، «هذیانهای دور غربت»، «پایان کار سه رویین تن» و «گنگ خوابدیده» او هرگز بهسمت ابتذال نگراییدهاست و همهی این آثار، آثار مغتنم و مهم ادبیاند. در حقیقت آثار او از هرجهت عالیاند و همیشه در اوج قرار دارند.
احمد: درست. در مورد بُنمایهی کار زریاب، در مورد نقش مکتبهای ادبی در آثار او و شخصیتهایی که او خلق کردهاست چه نظری دارید؟
فخری: زریاب از مکتبهای ادبی و داستانی متعددی تاثیر پذیرفته و شخصیتهای گونهگونی آفریدهاست. نشانههایی از رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم، سوررئالیسم و رئالیسم جادویی در اثر او دیده میشوند که نهتنها نشاندهندهی تاثیریاند که او از این مکتبهای ادبی پذیرفته بود، بلکه همچنین نشانگر آشنایی گسترده و تسلط او بر میراث ادبی جهان و استفادهی این میراث در خلق شخصیتها و داستانهای بومی بودهاست.
احمد: گذشته از مکتبهای ادبی که شمار بهدرستی نام برده و اشاره کردید که در آثار زریاب تاثیرات آنها را بهوضوح میتوان دید؛ در مورد نویسندگان خاص، نویسندگان بزرگ و کلاسیکی که همه بهگونهای از آنها تاثیر میپذیرند، آیا تاثیر این نویسندگان در کار زریاب پیدا و قابل مشاهده است؟ و اگر بله، کدام نویسندگان را از میان فهرست بلند نویسندگان کلاسیک و بزرگ ادبیات جهان میتوان نام بُرد که بر روی نگاشتههای رهنورد زریاب بیشترین تاثیر را داشتهاند، چه از نویسندگان بزرگ ایرانی، چه نویسندگان بزرگ روس – که من میدانم تاثیر شگرفی روی کارهای ادبی مرحوم استاد زریاب نهاده بودند – و چه از بزرگان ادبیاتِ اروپا.
فخری: بله، بیشک که تاثیر داشتهاند. در مراحل گونهگون فعالیت ادبی زریاب، تاثیر نویسندگان بزرگی چون صادق هدایت، صادق چوبک، ماکسیم گورکی، امیل زولا، فرانتس کافکا، گابریل گارسیا مارکز، ژانپل سارتر، نیچه و غیره در آثار و نوشتههاییکه این نویسنده منتشر کردهاست، مشهود است.
احمد: صحیح. اما دربابِ خصوصیات منحصر بهفرد زریاب، بهعنوان یک نویسنده، و نقطهی تمایز او با دگر نویسندگان چه میتوان گفت؟ چنین خطوطی در کجا ترسیم میشوند؟
فخری: زریاب [یک نویسندهی] اهل فن و یک «تکنسین» است؛ سلیقه و انضباط هنری دارد و میتوان گفت که او یک نویسندهی ساختارگرا است. به این معنا که داستانهای رهنورد از تمامی اصول کلاسیک ساختار داستانی تبعیت میکنند و این عناصر را در خود دارند؛ از قبیلِ مقدمه، تنه، بحران و اوج. و بهخصوص داستانهای اولیهای که او نگاشته بود، از اصول داستاننگاری کتاب «هنر داستاننویسیِ» ابراهیم یونسی، داستانهای ادگار آلن پو و موپاسان بهرههای بسیاری بُردهاست.
احمد: درست. در کنار اینکه زریاب یک نویسندهی تیزبین و دقیق و بهتعبیر شما یک «تکنسین» بود، داستانهای او مایههای عمیق و ژرف روانکاوانه نیز داشتند، درحدیکه هیچ نویسندهی معاصری در افغانستان بهقدر رهنورد زریاب شخصیتهای داستانهای خود را در دل این بحرانهای اگزیستانسیال قرار ندادهاست، در مورد این وجه روانشناختی آثار او چه میگویید؟
فخری: بله، جدالهای درونی و روانی مانند وسوسه، جدال با خود، دلهره و اضطراب، تردید، دروغ و هیچوپوچ بودن در «نقشها و پندارها»، «باشه و درخت»، «زیبای زیرخاک خفته»، «مرغی که مُرد» و غیره آثار زریاب قابل مشاهدهاند و این تکیه بر بحرانهای وجودی و درونی انسان، یکی از خصوصیات مهم داستانهای زریاب بهحساب میآید.
احمد: در مورد شیوهی نگارش زندهیاد زریاب چه نظری دارید؟
فخری: شیوهی نگارش و نوشتن رهنورد زیبا، فصیح، ادبی، روان و سلیس است؛ زبانیکه اغلب در آثار زریاب میتوان سایهی نثر گذشته، بهخصوص زبان سبک خراسانی و قرون چهارم و پنجم هجری را بر سر آن دید. زبان و نثر داستانها و کتابهای رهنورد از بهترین نثرهای داستانی و ادبی بهشمار میرود و در عینِ حالیکه ادبی و فاخر است، برای هرخوانندهای، از هرکجای این کشور، قابل فهم است.
احمد: درست. در پایان، میخواهم از شما بپرسم که بازتاب آثار زریاب را در کشور چگونه میدانید، آیا کتابهای او خوانده میشوند؟
فخری: بله. آثار زریاب از پُرفروشترین کتابها در افغانستاناند و نهتنها در ادبیات داستانی. این آثار بیشترین چاپها را بهخود اختصاص دادهاند و اکثرشان بهچاپِ دوم و سوم رسیده و استقبال بسیار خوبی را شاهد بودهاند که خود نشان میدهد که نوشتهها و آثار زریاب مورد توجهاند. در پایان اضافه میکنم که یاد آن زندهیاد را گرامی میداریم و خاطرات او را همیشه بهیاد داریم.
احمد: سپاس فراوان.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.