English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
پنج‌شنبه 15 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

لاله؛ فاجعه‌ی سقوط و خشونت خانوادگی

الهام

7 عقرب 1402
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
0 0
لاله؛ فاجعه‌ی سقوط و خشونت خانوادگی
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

زن در تمام جوامع به‌عنوان نیمه‌ی پیکر و تشکیل دهنده‌ی نصف همان جامعه عنوان شده‌است.

باحاکمیت دوباره‌ی طالبان در افغانستان، همان‌گونه که نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حکومتی متحول شده‌است زند‌گی زنان و دختران این سرزمین نیز دگرگون و تار شده‌است.

این رژیم حق تحصیل، کار، رفتن به پارک‌های تفریحی را از این طبقه گرفته است.

بانوانی که برای خواستن حق‌شان صدای اعتراض را در مقابل رژیم طالبان نواختند از سوی طالبان بازداشت و حتا شکنجه شدند.
                                              

وارد خانه‌ای شدم که دو منزل با ظاهر نسبتاً خوب و یک باغچه‌ی کوچک دارد.

دختری حدود دوازده ساله بعد از سلام دادن ،من را به یکی از اتاق‌ها رهنمایی کرد.

وقتی وارد اتاق شدم دختری حدود ۱۸ ساله بالای دوشک نشسته و مصروف نوشیدن چای سبز است.

بعد از گذشت چند ثانیه متوجه حضورم در اتاق شد، با تبسم بر لب از جا برخاسته و با صمیمیت همراه من احوال‌پرسی کرد.

بعد از احوال‌پرسی برای نشستن با دست راست خود به یکی از دوشک‌ها اشاره کرد.

من هم به دوشکی که نزدیک خودش بود نشستم، چون قبل از آمدنم اطلاع داشت، گیلاس و نقل را در سینی جدا گذاشته بود.

به سبک مهمان‌نوازی افغانستانی‌ها با چای سبز از من پذیرایی کرد.

با صدا زدن نامش ازش تشکری کردم، آرام خندید و گفت لاله صدایم کنید، با تعجب دلیل تغییر نامش را پرسیدم.

بعد از مکث کوتاهی درحالی‌که نقل را در دهان مزه مزه می‌کرد، دلیل تغییر نام خود را شباهت زیاد زند‌گی‌اش به گل لاله عنوان کرد.

گل لاله از بیرون زیبا است و توجه همه‌ی ما را به‌ظاهر خود جلب می‌کند ولی در قلب خود داغی به رنگ سیاه دارد، درست مثل او که در سن کم مشکلات زند‌گی و ظلم سرنوشت را به‌نام  تقدیر تحمل می‌کند و در قلبش مثل همین گل یک داغ ناسور ایجاد شده‌است.

  لاله داستان زندگی خود را چنین آغاز می‌کند، او در یک خانواده‌ای با اقتصاد نسبتاً خوب تولد شده‌است، دختر نازدانه‌ی خانواده و خواهر یک‌دانه‌ی برادرها بود.

خیلی به‌درس و تحصیل علاقه داشت ولی با حاکمیت دوباره‌ی طالبان زند‌گی او مثل دیگر دختر و زن افغانستانی دگرگون شد.

چون حق تحصیل از سوی رژیم طالبان از او گرفته شد، مجبور بود برای ساختن زندگی برادرش با خسربره‌ی برادرش ازدواج کند.

او در مورد روزهای دشوار زند‌گی خود و این‌که چرا خود را قربانی خوشی برادرش کرد در صحبت با پابلیک تربیون، چنین می‌گوید: «صنف ۹ مکتب بودم که طالب آمد، از مکتب رفتن ماندم.

زیاد جگرخون بودم ولی فامیلم دلداری می‌داد که حتماً یک روزی دوباره به مکتب می‌روم و آینده‌ای خوب به خود می‌سازم.»

وقتی به این‌جای داستان زند‌گی خود رسید، بغض گلویش را قید می‌کند و نمی‌تواند به صحبت خود ادامه دهد.

اشک مثل مروارید از چشمان میشی رنگش به رویش سرازیر می‌شود.

بعد از گذشت حدود یک دقیقه، چشمان خود را با گوشه‌ی چادر خود پاک می‌کند و بخاطر تازه شدن گلویش یک جرعه از چای تلخی که در گیلاسش بود می‌نوشد.

با تبسم بر لب‌های بی‌رنگ می‌گوید که مزه‌ی چای دقیقاً مثل زندگی‌اش تلخ است.

لاله دوباره به بیان داستان زندگی خود می‌پردازد. او در مورد ازدواج خود چنین می‌گوید: «یک سال از حکومت طالب‌ گذشت، اما دروازه‌های مکاتب به روی ما باز نشد.

در همین وقت خبر شدیم که برادرم از دختر همسایه‌ی در به دیوار ما، خوشش آمده و فامیل به‌قصد خواستگاری به خانه‌شان رفت.

وقتی پدرم و مادرم از خانه‌ی دختر برگشتند خوشی چند دقیقه قبل در چهره‌شان نبود، هردو غم‌گین بودند.»

 لاله علت جگرخونی پدر و مادر خود را جویا می‌شود، بعد از دریافت پاسخ چشمانش سیاهی می‌کند و  آکسیجن اتاق برای نفس کشیدنش کم‌ می‌شود، پاهایش توان نگهداشتن وزنش را از دست می‌دهند.

فامیل دختر به‌شرطی حاضر بودند که دختر خود را به عقد نکاح برادر لاله دربیاورند، که لاله با پسر بزرگ خانواده ازدواج کند.

او با کشیدن آهی از سرناامیدی علاوه کرد: «اوایل راضی نبودم که بدل بیادرم شوم، فامیل هم سرم فشار نمی‌آورد.

بعد از چند وقت متوجه شدم که فامیلم و برادرم به تصمیم فامیل دختر راضی هستند و من را تحت فشار قرار می‌دادند که ازدواج کنم.

بخاطر خوشی برادرم و فامیلم مجبور شدم تن به ازدواج در سن ۱۷ سالگی بدهم.»

لاله با شوهرش از لحاظ سنی حدود ۱۰ سال تفاوت دارد.

لاله یک دختر هفت ماه دارد که دنیای او را رنگین ساخته‌است.

شوهر او بی‌سواد و معتاد به مواد مخدر است.

باوجودی که شوهر لاله معتاد به سگرت، چرس و نصوار است ولی او را دوست دارد و تلاش می‌‌کند تا بخاطر خانم و دخترش تداوی شود و یک زندگی خوب برای‌شان بسازد.

او در مورد آینده‌ی دختر خود نگران است و چنین می‌گوید: «شوهرم قول داده که تداوی شود و برای ما زند‌گی خوب بسازد.

طالب‌ها اجازه‌ی درس و کار به ما نمی‌دهند، حیران ماندیم چطور به دخترم یک زندگی خوب بسازم که مثل مه بدبخت نشود.

اگر به مکتب روان کرده نتوانم، قول دادیم به هیچ کس اجازه نمی‌دهم که او را قربانی خواسته خود کند،

اجازه نمی‌دهم که در سن خورد عروسی کند و مثل مه بدبخت شود.»

در شرایط دشوار اقتصادی یگانه حامی این خانواده‌ی سه نفره، خسر و برادر شوهر لاله است‌.

این مادر بعد از بیان کردن داستان زندهگی خود خندید و می‌گوید که  چی کند همین زندگی است، همین در سرنوشت او نوشته شده‌است.

لاله با سرنوشتی که دچار شده کنار آمده و برای دختر خود زند‌گی می‌کند.

در همین‌حال، براساس گفته‌ی روان‌شناسان ازدواج‌های زیرسن کودکان نه‌تنها بالای خودشان بلکه بالای اولاد و اطرافیان‌شان نیز تاثیر دارد و آنان را با چالش‌های بزرگ مواجه می‌کند.

به عقیده‌ی آنان، ازدواج زیر سن در قدم نخست به روح و روان دختران آسیب جدی می‌رساند چون این کودکان در سنی قرار دارند که باید وقت خود را با بازی سپری کنند نه این‌‌که ازدواج کنند.

این کودکان با یک سسلسله مسئولیت‌هایی مواجه می‌شوند که سن‌شان تقاضای آن را نمی‌کند.

بارداری و مشکلات این دوره دومین معضلی که از سوی روان‌شناسان بزرگ‌ترین چالش برای ازدواج کودکان زیر سن عنوان شده‌است.

براساس اطلاعات روان شناسان مادرهای که در سن خورد صاحب فرزند می‌شوند، از عهده‌ی تربیه برآمده نمی‌توانند.

 مانند لاله هزاران دختر در پی به‌قدرت رسیدن دوباره‌ی طالبان در افغانستان، قربانی ازدواج اجباری و زیر سن شده‌اند و تجربه‌ی مشابه او را دارند. فقر و ناداری خانواده‌ها از یک‌سو و اعمال محدودیت‌های طالبان بر زنان و دختران افغانستانی از سوی دیگر، فضا را برای آنان تنگ و تنگ‌تر ساخته است و بیشتر خانواده‌ها به زود ازدواج کردن دختران‌شان موافقت دارند.

خبرهای مرتبط

رسانه‌ی «ابجد میدیا» با تمرکز بر خبرهای مهاجرتی آغاز به فعالیت کرد
افغانستان

رسانه‌ی «ابجد میدیا» با تمرکز بر خبرهای مهاجرتی آغاز به فعالیت کرد

13 ثور 1404
اسوشیتدپرس: مهاجران اخراج‌شده‌ی افغانستان به پاناما به دنبال پناهندگی اند
افغانستان

اسوشیتدپرس: مهاجران اخراج‌شده‌ی افغانستان به پاناما به دنبال پناهندگی اند

1 حمل 1404
زنان معترض: وضعیت فعلی زنان افغانستان با «پیام نوروز» در تضاد است
افغانستان

زنان معترض: وضعیت فعلی زنان افغانستان با «پیام نوروز» در تضاد است

30 حوت 1403
مهاجران اخراج‌شده‌ی افغانستان به کاستاریکا در خطر اخراج دوباره قرار دارند
پناهندگان

مهاجران اخراج‌شده‌ی افغانستان به کاستاریکا در خطر اخراج دوباره قرار دارند

29 حوت 1403

تلویزیون دیار، رسانه‌ای مستقل است که از سوی شماری از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این رسانه، با تمرکز بر بسترهای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند. پخش زنده‌ی اینترنتی تلویزیون دیار هم‌اکنون در سراسر جهان در دسترس است.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 202۵ تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.