English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
یکشنبه 11 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

«دختران دشت»؛ شهکاری از احمد شاملو

راد

28 سنبله 1402
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
«دختران دشت»؛ شهکاری از احمد شاملو
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

در تاریخ شعر نو فارسی، بعضی شعرهایی که سروده‌ی بهترین و بلندقامت‌ترین شاعران این سنت هستند، تبدیل به نمونه‌هایی از امکان‌های گسترده‌ای شده‌اند که در این شعر نهفته‌است. شعر «می‌تراود مهتاب» از نیما، شعر «زمستان» و یا «قاصدک» از اخوان ثالت، شعر «مسافر» از سهراب و شعرهایی دگر از شاعران دگر. در این میان، شعری از اشعار احمد شاملو که در دفترِ بسیار تاثیرگذارِ «هوایِ تازه» منتشر شده‌است را نیز می‌توان شمرد، شعرِ‌ «از زخمِ قلبِ آبائی» که بیش‌تر از آن به‌نامِ شعرِ «دختران دشت» یاد می‌شود. این شعر در رثای «آبائی» که یک معلم ترکمنِ کشته‌شده به‌دست رژیم پهلوی بود، سروده‌ شده‌است. چه به‌لحاظ فرم و چه از حیث محتوا، این شعر را می‌توان کاری بسیار درخشان و استثنایی از شاملو دانست، این شعر نمونه‌ای‌ست از رهایی شاملو از زبانِ‌ شعرِ «نیما» و برسازی زبان شاعرانه‌ای مستقل، به‌عبارتی دگر، در این شعر و در این دوره‌ی شاعری و هم‌زمان با انتشار «هوای تازه» شاملو «زبان شعر» خودش را یافته بود و ساخته بود، مبدل به شاعری پیش‌رو و تاثیرگذار شده بود که دگر «مریدی» نیما را نمی‌کرد،‌ البته او از مدت‌ها پیش «وزن عروضی» را در کار خود کنار نهاده بود، اما به‌هرجهت تاثیر نیما در کار او مشهود بود و در شعرهایی مثل «تا شکوفه‌ی سرخ یک پیرهن» می‌توان به‌روشنی استعاره‌ها و تصویرهای نیمایی را ردیابی کرد.

حکایت سرایش این شعر نیز، حکایت جالبی است که آوردن آن بی‌شک تهی از لطف نخواهد بود. شاملو چنان‌که دوستی از دوستان او، پوری سلطانی در مستندِ «شاعر بزرگ آزادی» ساخته‌ی مسلم منصوری می‌گوید، گاه‌گداری به ترکمن‌صحرا می‌رفت و با عامه‌ی برزگران و مردم روستاهای آن حوالی، مشغول کار و زندگی دهقانی می‌شد. او در نامه‌ای به پوری نوشته‌است که در زمان اقامت‌اش در آن‌جا، «تراکتور» می‌رانده‌است و برای دهقانان و کارگران ترکمن روزنامه می‌خوانده‌ و در کارهای روزمره آن‌ها را یاری می‌داده‌است. در وسط هر چادر ترکمنی، آتشی بزرگ برپا می‌کنند تا در چارسوی آن اهل خانه بتوانند بخوابند، شبی شاملو در میانه‌ی یکی از این چادرها در مورد معلم ترکمنی که به‌تازگی توسط رژیم کشته شده بود،‌ سخن می‌گوید، در مورد «آبائی» و متوجه دخترکی می‌شود که این بحث او را خوش نمی‌آید، در نزدیکی گاه خفتن، در چادری در سویی از دگر آتش، نگاه شاملو به دخترک جوان ترکمن می‌افتد که نخوابیده‌است و به‌آتش خیره مانده‌است؛ شاملو می‌نویسد که پیش‌تر در همان روز از او پرسیده بود که آیا «آبائی» را می‌شناسد و او پاسخی نداده بود. شاملو نوشته‌است: در همان دم به خودم گفتم به آبائی فکر می‌کنید. و چنین بود که شاملو این شعر را نوشت.

شعر بخاطر سانسور در ابتدا با نام دگری منتشر شد، البته این یگانه شعر سانسورشده‌ی شاملو نبود و شهکارهایی چون «وارطان سخن نگفت» نیز برای محفوظ ماندن از تیغ سانسور و سانسورچیان، به‌ناچار با نام‌های دگری منتشر می‌شدند.

ضرباهنگ حماسی شعر با صدای مطنطنی که شاملو خود این شعر را خوانده‌است، امتزاجی بی‌نظیر ایجاد می‌کند، که به بهترین گونه‌ای حال‌وهوای آن روزهای تاریخ ایران را بازنمایی می‌کند. زبانی‌که در عین عاشقانگی و سخن گفتن از «بوسه‌ای» که یکی از این دختران نهانی بر لبان آبائی کاشته‌است، از «حماسه» و «شکوه» خالی نیست و نه‌تنها خالی نیست،‌ بلکه «عشق» را در ردای پدیده‌ای «حماسی» بازنمایی می‌کند. حتا در سطوری که شاملو با استادی تمام، صوت واژه‌ها را به‌خدمتِ رسایی معناهای شعرش می‌گیرد، چنانی‌که در آن پاره‌ی «دختران شرم، شبنم، افتادگی، رمه…» شما می‌توانید نرمی و افتادگی را حتا در واژه‌های شاملو متوجه شوید و احساس کنید.

شهکاری که با سخن از «روز انتقام» به‌پایان می‌رسد، با این پرسش که از میان آن «دختران دشت»، کدام‌یک سلاح و دشنه‌اش را برای روز انتقام جلا می‌دهد، پاک می‌کند و صیقل می‌دهد. روز انتقامی که نهایتاً فرارسید، روزهای انتقامی که بی‌شک فرا می‌رسند، زیرا هرگز هیچ‌جا، فریاد زندگی بی‌پاسخ نمانده‌است.

خبرهای مرتبط

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن
جهان

افتتاحیه‌‌ی پرشور «روزشمار نهایی» تام کروز در  جشنواره‌ی کن

25 ثور 1404
نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها
افغانستان

نوروز در کلرمون‌فران فرانسه؛ روایتی از سه روز هم‌افزایی فرهنگ‌ها

7 حمل 1404 - بروز شده در 11 حمل 1404
سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟
فرهنگ

سال‌گرد مرگ گاندی؛‌ گاندی برای ما چه پیامی دارد؟

11 دلو 1403
از نیچه چه می‌توان آموخت؟
فرهنگ

از نیچه چه می‌توان آموخت؟

10 دلو 1403

تلویزیون دیار از سوی شماری‌از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این‌رسانه هم‌اکنون روی پا‌ی‌گاه‌های دیجیتال، روی‌دادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند و در نظر دارد تا به‌زودی پخش زنده‌ی اینترنتی و ماهواره‌ای اش را نیز آغاز کند.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 2024 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.