پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، فرآیند حذف زنان از سپهر عمومی، به سرعت و بدون وقفه آغاز شد. این حذف، نه صرفاً به معنای محدودسازی نقش زنان، بلکه بهمثابهی پروژهای تمامعیار برای «انکار وجود اجتماعی زن» است. حذف زنان، در رژیم طالبانی، نه یک سیاست موقتی بلکه جوهر ایدئولوژی قدرت است؛ قدرتی که برای تثبیت خویش، نیازمند پاکسازی نظاممند نیمهای از جامعه است.
در وضعیت کنونی، زن در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، نهتنها از حق آموزش در مکاتب و دانشگاهها محروم است، بلکه از ابتداییترین حقوق انسانی نیز برخوردار نیست؛ از حق اشتغال در بخش دولتی و بسیاری از نهادهای غیردولتی گرفته، تا حق حرکت آزادانه در سطح شهر، مراجعه به مراکز درمانی، یا حضور در اماکن عمومی و تفریحی، آنهم بیآنکه همراه مرد (محرم شرعی) باشد. در تازهترین مراحل این سیاست، بازداشتهای خودسر زنان در کابل – صرفاً به دلیل حضور در فضاهای عمومی – عملاً به اوج رسیدهاند و بهمثابهی «پاکسازی جسمانی» زن از فضاهای شهری و حذف نمادین او از هستی اجتماعی عمل میکنند.
از منظر فقهی نیز، رفتار طالبان با زنان، هیچگونه انطباقی با اصول شناختهشدهی فقه اهل سنت – بهویژه فقه حنفی که خود طالبان مدعی پیروی از آناند – ندارد. فقه حنفی بر اصل «برائت ذمه» (فرض بیگناهی) تاکید میورزد و معتقد است هیچکس بدون اثبات جرم در محکمهی ذیصلاح و بدون حق دفاع نمیتواند بازداشت یا مجازات شود. زن بهمثابهی فاعل اخلاقی و دارای استقلال در شریعت اسلامی، حق دارد بدون تعرض در فضای عمومی ظاهر شود، مگر آنکه حکم شرعی مشخصی، صادرشده از نهاد قضایی مشروع، مانع آن شود. آنچه طالبان بهنام امر به معروف انجام میدهند، در واقع نقض همین بنیانهای فقهی است؛ زیرا نه بر قطعیت منکر بودنِ عمل مبتنی است، نه از مجاری مشروع انجام میگیرد، و نه در چارچوب تدرج و شروط شرعیِ توصیهشده برای تغییر منکر حرکت میکند.
در مورد حجاب نیز، طالبان نه تنها از مفهوم عبادی و اخلاقی آن عدول کردهاند، بلکه آن را به ابزار انضباط خشن سیاسی بدل ساختهاند. در حالیکه اجماع علما بر آن است که التزام به حجاب، پیش از آنکه یک الزام حکومتی باشد، یک تکلیف اخلاقی در چارچوب ارادهی فردی است. آنچه طالبان تحت عنوان «نظم اجتماعی» اعمال میکنند، بیش از آنکه نظم فقهی باشد، تبلور انضباط ایدئولوژیک اقتدارگرایی دینی است.
از منظر جامعهشناختی نیز، حذف زنان نه یک تبعیض صرف جنسیتی، بلکه یک فروپاشی ساختاری تمامعیار است. ساختارهای اجتماعی سالم، نیازمند حضور و مشارکت فعال همهی اقشار جامعهاند. حذف نظاممند زنان، به معنای از کار انداختن نیمی از ظرفیت تولید اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اخلاقی کشور است. کنش اجتماعی، بازتولید فرهنگی و انتقال ارزشها بدون مشارکت زنان دچار اخلال اساسی میشود. آنچه طالبان بهنام نظم و شریعت ایجاد کردهاند، در عمل «نظم تکجنسیتی» است که حتی در تجربیات کلاسیک حکومتهای مذهبی نیز کمنظیر است.
در این میان، جامعهی جهانی، با آنکه در کلام، بارها نقض حقوق زنان را محکوم کرده، اما در عمل، با سکوت یا واکنشهای حداقلی، به نوعی در بیاثر شدن این ایستادگی جهانی نقش ایفا کرده است. نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر، از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل، کمیسیون وضعیت زنان، و کنوانسیون رفع همهی اشکال تبعیض علیه زنان، بهوضوح سیاستهای طالبان را نقض فاحش حقوق بشر و مصداقی از «آپارتاید جنسیتی» دانستهاند، اما هیچ اقدام الزامآور و اثرگذاری در مهار این روند صورت نگرفته است.
از منظر حقوق بینالملل نیز، بسیاری از اقدامات طالبان مشمول مصادیق «جنایت علیه بشریت» قرار میگیرند. محدودیت نظاممند زنان از مشارکت در زندگی عمومی، سلب حق آموزش، سلب آزادی حرکت، و محرومیت از مراقبتهای بهداشتی، برخلاف اسناد بنیادین حقوق بشر نظیر میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیهی جهانی حقوق بشر، و کنوانسیون حقوق کودک است.
در نتیجهگیری میتوان گفت که طالبان نهتنها زن را به حاشیه راندهاند، بلکه بهمعنای دقیق کلمه، او را از هستی اجتماعی حذف کردهاند. حذف در تمامی سطوح: جسمانی، معرفتی، نهادی، حقوقی، فرهنگی و تمدنی. واژهی «محرومسازی» یا حتی «تبعیض» در توصیف این وضعیت نارساست؛ آنچه در افغانستان رخ میدهد، پروژهای نظاممند برای حذف زن است، در معنای کامل کلمه.
ایستادگی در برابر این وضعیت، نیازمند دو چیز است: از یکسو، آگاهیبخشی دربارهی ماهیت واقعی و عمیق این حذف – بهویژه در جوامع مسلمان که ممکن است دچار تردید در مرز میان دین و اقتدار شوند – و از سوی دیگر، تقویت صدای زنان افغانستان در سطح منطقهای و جهانی، تا روایتهای مسلط طالبان در زمینهی دین و اجتماع، بیپاسخ نماند. این مسئله، صرفاً بحران داخلی یک کشور نیست؛ بلکه آزمونی اخلاقی برای وجدان جهان معاصر است. جهانی که اگر به سکوت ادامه دهد، نه فقط تماشاگر، که شریک فعال در «ظلم» خواهد بود.
مطالب منتشرشده در بخش «نگاه شما» بازتاب دیدگاههای نویسندگان است و الزاماً بیانگر موضع رسمی دیار نیست.