جنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحدهی امریکا، در یک گفتوگو با شبکهی خبری ایبیسی گفتهاست که خروج ایالات متحده از افغانستان، چنانی نبود که او میخواستهاست. او همچنین این خروج را یک «شکست» برای ایالات متحدهی امریکا توصیف کردهاست. بهگفتهی میلی: اگر دشمن موفق به اشغال پایتخت میشود، این یک شکست است. البته میلی این مهم را نیافزوده که سقوط این پایتخت [کابل] درحالی اتفاق افتاد که هنوز نیروهای ارتش ایالات متحده کابل را ترک نکرده بودند و در میدان هوایی بینالمللی کابل مستقر بودند. او همچنین افزودهاست که پایان ماموریت امریکا در افغانستان بهگونهي نبودهاست که او میخواسته و در واقع بهگونهی نبوده که هیچیک از امریکاییها میخواستند. البته این گفتههای مارک میلی تبر پشتیبانان و طرفداران رژیم حاکم در افغانستان را دسته کرد و باعث شد که آنان با تفاخر و تکبر بسیار، باری دگر از «قهرمانيهای ملت شهیدپرور» و حماسهی ملتی که با «دستخالی» بزرگترین قدرت نظامی جهان را شکست داد، سخن بگویند. آنان این سخن مارک میلی، که از برجستهترین فرماندهان نظامی امریکا است، را برهانی آشکار و اعترافی روزگون بر شکست خوردن ایالات متحده در این جنگ دانستند. از سویی دگر، کرکسانِ کرسینشین زمان حاکمیت جمهوری نئولیبرال نیز این سخنان میلی را دلیلی بر صاحبتقصیری ایالات متحده و «عصمت ذاتی» خود انگاشته و بهزبان بیزبانی به ما مجدداً گفتند که «تمام تقصیر از امریکاست» وگرنه ما این کشور را آباد میکردیم. ولی آنچه در این «جنگ زرگری» میان مدعیان لافکیش و واهی گم میشود، ریشههای ماجراست. اینکه چرا باید چنین اتفاقی بیفتد، چرا باید افغانستان میدان چنین نبردی شود، و در پایان، چرا باید پایان دو دهه جنگ و کشتار و سوختن، رفتنِ طرفِ مهاجم از این کشور، مورد تجلیل باشد و دلیلی برای بر حق دانستن یکی از اطراف منازعه، که در واقع اصل بهانهی حمله به افغانستان و ویرانی این کشور به دست امریکا را هم همان طرف به دست آنها داد.
اینکه امریکا در جنگ خودش با افغانستان شکست خوردهاست را پنتاگون و کاخ سفید بپذیرد یا نه، نوارهای بهجا مانده از خروج ایالات متحده از افغانستان به صریحترین صورتی تایید و تثبیت میکنند. برکسی پوشیده نیست که «ناتو» و ایالات متحده با چه شعارهایی به افغانستان حمله کردند و بر چه طبلهایی میکوبیدند تا حملهیشان به افغانستان را توجیه کنند. و اکنون که بعد از بیست سال جنگ و کشتار دوسویهی مردم این کشور زیرنامِ «اردوی ملی» و «افراطیت»، پرچمی سپیدرنگ بر بالای کاخهای کابل با باد میرقصد، هیچ نیازی برای گفتن اینکه امریکا در این جنگ شکست خوردهاست، باقی نمیماند. نهتنها جنگ افغانستان، بلکه آن شاهکار دگر ادارهی بوش – یا دقیقتر ادارهی «چِنی»- جنگ عراق، نیز برای امریکا یک شکست استراتژیک محسوب میشود. ولی شکست امریکا آیا به معنای پیروی مردم افغانستان است؟ روز گذشته، سازمان ملل متحد از خطر جدی گرسنگی که خیل گستردهی از فرودستان افغانستان را تهدید میکند، هشدار داد؛ آیا بهراستی این سیمای یک «پیروز» در جنگ است؟ و از سویی دگر، پیروزی یک گروه نظامی و خشونتگرا، چرا باید بهعنوان پیروزی کل مردم یک کشور عنوان شود؟
در این جدال، نهتنها امریکا که مردم افغانستان نیز شکست خوردهاند، آنانیکه دختران، خواهرانشان اجازهی رفتن به مکتب و احقاق ابتداییترین حق انسانی را ندارند، بیشک شکست خوردهاند. در این میان، و در نتیجهی نابخردی و فرومایگی «مسئولانِ سابق» و همچنین «ادارههای» در حال تغییر در واشنگتن، تنها طرف پیروز، طالبان است. گروهی که بلندپایگان آن بهروشنی و در برابر پردهی تلویزیون میگویند که هرگز خواب برگشتن بهقدرت در کابل را هم نمیدیدند و بلندترین آرمانهای آنان «راندن امریکا» و یا «شهادت» در میدان نبرد بودهاست. آنان این برگشت را «معجزه» میخوانند، ولی یک نگاه ژرف، ولی اندکی تامل، خیلی روشن به ما نشان میدهد که این «معجزه» را نباید «لطف بیپایان الهی» دانست، بلکه این معجزه، نتیجهی «حماقت» و «بلاهت» بیحد و حصر کسانیست که با تمامی امکانات در دست داشته، عرضهي ساختن یک نظام استوار و پابرجا را نداشتند و فکرهای کوچک زنگزدهی آن بیسوادان بهقدر منحط و محدود بود که بهفکر برپایی تجارتهای و «بزینسهای» جدید در دبی و اروپا و کجا و کجا بودند. و بیشک شکست این مردم را در برابر آنچه امروز بر آنان چیره شدهاست را همین خیل «احمقان» و «کار نابلدان» تسهیل و تسریع کردند و از آن فراتر، «ممکن» کردند. و اکنون که ایالات متحده این شکست را میپذیرد، مردم این کشور نیز باید بپذیرند که «شکست سختی» خوردهاند و تاریخ را آموزگار قرار دهند و هرگز دگر به آن کفتاران و کرکسان قدرتخواهِ سستعنصر اعتماد نکنند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.