تِم وینر، روزنامهنگار تحقیقی و نویسندهی برندهی جایزهی ملی کتاب در ایالات متحده، در اثر تازهاش با عنوان «ماموریت: شکست سیا پس از جنگ سرد»، گزارشی مستند از «زوال تدریجی» استقلال اطلاعاتی در امریکا ارائه میدهد. او در این کتاب، نقش سیاست در تضعیف ماموریت حرفهای و فنی سازمان سیا را تحلیل میکند و مینویسد که چگونه این نهاد اطلاعاتی، بهویژه در سالهای پسین، بیش از پیش به ابزاری در خدمت منافع سیاسی تبدیل شده است.
وینر در «ماموریت» بر پایهی اسناد و گفتوگوهای گسترده با مقامات پیشین اطلاعاتی، به الگوهای تکرارشوندهای اشاره میکند که در آنها تصمیمگیریهای سیاسی دولتها – بهویژه دولت جورج دبلیو بوش و دانلد ترمپ – با بیتوجهی یا تحریف تحلیلهای حرفهای اطلاعاتی همراه بوده است. او نمونههایی از جمله فشار برای اثبات وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، ناکامی در پیشبینی بهار عربی، و فریبخوردن از نهادهای امنیتی استبدادی منطقه را بررسی میکند.
در بخشی از نقدی که اسکات اندرسون دربارهی این کتاب در نیویارکتایمز منتشر کرده، آمده که یکی از برجستهترین هشدارهای وینر، مربوط به روندی خطرناک در دولت ترمپ بود؛ جایی که نهادهای اطلاعاتی از جمله سیا، تحلیلهای فنی خود را همسو با خواستههای سیاسی رییسجمهوری تغییر میدادند یا در برابر روایت کاخ سفید سکوت میکردند.
اندرسون در روایت تحلیلیاش به رخدادی اشاره میکند که در آن، ترمپ از «موفقیت کامل» حمله به تاسیسات هستهای ایران سخن گفت، در حالی که بر اساس ارزیابی مقدماتی سازمان اطلاعات دفاعی، تاثیر این حمله محدود بود. به گفتهی اندرسون، جان رتکلیف، ییس سیا، در رسانهها ظاهر شد و با استناد به «اطلاعات جدید» روایت رییسجمهوری را تقویت کرد، رفتاری که نویسنده آن را نشانهای از سیاسیسازی اطلاعات توصیف میکند. با اینکه این رویداد به شکل مشخص در کتاب وینر ذکر نشده، اما به باور اندرسون، با خط تحلیلی کتاب همخوانی دارد.
وینر در کتاب خود بارها نشان میدهد که چگونه سازمان سیا، از جنگ عراق گرفته تا دوران پس از ۱۱ سپتامبر، بهجای ایفای نقش مستقل، زیر فشار برای ارائهی اطلاعات همسو با برنامههای سیاسی قرار گرفته است. او هشدار میدهد که اگر این روند ادامه یابد، نهتنها کارآمدی و مشروعیت جامعه اطلاعاتی امریکا، بلکه امنیت بینالمللی و تصمیمگیریهای راهبردی در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
به گفتهی وینر، ناتوانی در ارائهی تحلیل بیطرفانه در موقعیتهای کلیدی، مانند عملیات پهپادی، بازجوییهای خشن، یا مداخلات خارجی، نهتنها اعتبار اطلاعاتی امریکا را تضعیف کرده، بلکه منجر به تصمیماتی شده که هزینههای انسانی، دیپلوماتیک و امنیتی سنگینی به همراه داشتهاند.
اسکات اندرسون در پایان گزارشش نتیجه میگیرد که آنچه وینر در «ماموریت» روایت میکند، صرفاً بازخوانی یک تاریخ اطلاعاتی نیست، بلکه هشداری روشن درباره حال و آیندهی سیاست اطلاعاتی ایالات متحده است. به باور او، این هشدارها نهتنها نگرانکننده، بلکه «پیشگویانه» نیز هستند.
برای کشورهای منطقه، از جمله افغانستان، چنین تحولاتی تنها در سطح نظری مهم نیستند. در دو دههی گذشته، افغانستان بارها شاهد تصمیمهای ناگهانی، سیاستگذاریهای تغییرپذیر و برخوردهای گزینشی ایالات متحده بوده است که بسیاری از آنها ریشه در ارزیابیهای غیردقیق یا اطلاعات سیاسیشده داشتهاند. نمونهی بارز آن را ناتوانی این نهادها در پیشبینی سقوط افغانستان بهدست طالبان میسازد.
زمانی که سیا و سایر نهادهای اطلاعاتی قادر به ارائهی تحلیلهای مستقل و مستند نباشند، کشورهای آسیبپذیر مانند افغانستان، ایران، عراق یا سوریه، بیشتر در معرض تصمیمهای شتابزده و پرهزینهی قدرتهای بزرگ قرار میگیرند.