براساس تخمین پسین سازمان ملل متحد؛ کاهش یک درصدیِ کمکهای غذایی به افغانستان، بیشتر از ۴۰۰ هزار تن از فرودستان کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و آنها را یک گام به «گرسنگی محض» و «قحطی» نزدیکتر خواهد کرد. سخنگوی دبیر کل عمومی سازمان ملل، استیفن دوجاریک، این سخنان را سهشنبه در یک نشست خبری بیان کردهاست. او افزود که کاهش عملیاتهای «برنامهی غذایی جهان» نهتنها افغانستان، بلکه کشورهای فقیر و فرودست دگری چون جمهوری کنگو، بنگلهدیش، سوریه و سومالیا را نیز متاثر خواهد کرد. او همچنین گفتهاست که نزدیک به ۲۴ میلیون تن در یکسال آینده با گرسنگی شدید و «خطرناک» مواجه هستند. این سخنانِ سخنگوی دبیر کل سازمان ملل درحالیست که برنامهی غذایی جهان اخیراً در گزارشی خبر از کاهش ۶۰ درصدی در بودجهی خود دادهاست، کاهشی که بهقول خود این برنامه، «بیسابقه» است.
بیتردید که فرارسیدنِ فصل سرمای استخوانسوز در افغانستان، این وضع را بدتر از آنچه هست هم میکند و فرودستان، بهصورت بسیار جدیای در معرض ابتلا به بیماریهای خطرناک و حتا در معرض خطرِ از دست دادنِ کودکان کمتوان و ناتوان خویش به اثر سرماخوردگی قرار میگیرند. نهتنها جهان، «جامعهی بینالمللی» و «جامعهی جهانی» در برابر این بحران خاموشی اختیار کردهاند که رژیم حاکم بر کابل نیز، هیچ طرح و برنامهای برای مهار فاجعهی در حال وقوع انسانی ندارد. اندیشههای رژیم کابل بیشتر حول مفاهیم و مسائلی چون «حجاب»، «شریعت» و چگونگی آمدوشد زنان میچرخد، تا گرسنگی رسوا و خطرناکی که جان میلیونها انسان را تهدید میکند. و در این میان، مردمی بیپناه، بیدستوپا با نگاههای حیران، باید خود راهی برای «زنده ماندن» در جهانی چنین، پیدا کنند که اگر نتوانستند نیز، دگر محل توجه «ناتو» و «ایالات متحده» و امثالهم نیستند و مدتیست که «کالايی» بهنام افغانستان، در بازار مبتذلِ «توجه جهانی» خریدار چندانی ندارد.
اما نباید از بُعد بزرگتر این بحران غافل ماند، از بُعد مربوط به بیرحمی نظام اقتصادی حاکم بر جهان. براساس گزارش سالِ پارِ «آکسفام»، «یک درصد» از ثروتمندان جهان نزدیک به «دو برابرِ» ۹۹٪ باقیمانده در جهان ثروت دارند، این درحالیست که تنها «هفت» سال پیش، گاردین گزارش داده بود که ثروت ۶۲ تن از ثروتمندترینهای جهان، برابر است با ثروت نصف جمعیتِ کرهی زمین. این جهانیست که انسانها ساختهاند، جهانیکه عدهای بیهیچ تقصیری از خویش و از بدو پیدایش و میلاد، محکوم به گرسنگی کشیدن و بیچارگی خوردناند، و عدهای دگر باز بهحکم نظم نامعقول حاکم بر این جهان، از روز زادن تا بههنگام مرگ، بهدلیل ثروت ابایی بیمهاند و هرگز پایشان در خریدن خودروهای مُدلِ سال و جتهای شخصی نمیلنگد، و فرد انسانی حق دارد که به خونخواری این نظم اعتراض کند. به اینکه نباید «سرمایهداری» را «پایان تاریخ» و نظامی «غیرقابل نقد» و «مقدس» تصور کرد، نباید اینگونه اندیشید که همهچیزِ جهان قابل تغییر و تکامل است، منهای سرمایهداری! حالانکه نگاهی ژرف و تیز، بهسرعت ما را اقناع میکند که کمتر چیزی در جهان به اندازهی سرمایهداری ارتجاعی و نامعقول و غیرقابل تعدیل و تغییر است.
اما این پرسش تلخ و سخت که سرنوشت خیلِ گستردهی گرسنگان افغانستان چه خواهد شد را پاسخی نیست. گرسنگانی که نه «پروژهی سیاسی» میتوانند بود، نه «میدانِ جنگی نیابتی» و نه هیچ سودی برای هیچ طرف لافکیش دگری در این میدان هرز دارند، گرسنگانی که هنوز و پس از دههها گرسنگی و آوارگی نمیدانند که تنها داشتهی آنها بر زمین، «زنجیرهایی» است که دشواری روزگار بر دستوپایشان افکنده و کژی راه تاریخ را با همان زنجیرها میتوانند راست کنند.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.