English
  • درباره‌ی ما
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • تماس با ما
پنج‌شنبه 15 جوزا 1404
تلویزیون دیار
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
تلویزیون دیار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

کودکی به‌نام «یازده سپتامبر»

20 سنبله 1402
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
رسانه و بیان
اشتراک‌گذاری با رمز کیوآراشتراک‌گذاری در فیس‌بوکاشتراک‌گذاری در توییتر

بیست‌ودو سال از بزرگ‌ترین حمله به امریکا در تاریخ آن کشور، به‌دست گروه افراط‌گرای اسلامی؛ «القاعده» می‌گذرد. حملاتی که در آن نه‌تنها برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک به‌خاک نشستند و براساس آمار «بانک فدرال نیویورک» بین «۳۳ تا ۳۶» میلیارد دالر زیان اقتصادی به امریکا رسید که از آن مهم‌تر؛ نزدیک به سه هزار تن از مردم امریکا جان باختند. حملاتی که منتج به واکنش آنی و سریع نظامی امریکا – در نخست خواستاریِ تحویل عاملان این حمله از رژیم نخست طالبان و با رد آن خواست از سوی مقام‌های رژیم طالبان- حمله به افغانستان شد. حمله‌ای که در فرصتی کوتاه بساط رژیم طالبان را برچید و مخالفان و دشمنان آن‌ها – جبهه‌ی متحد- را در کشور به‌قدرت رساند. تردیدی نیست که «نشست بُن» در واقع نتیجه‌ و معلولِ این حملات بود و بدون حمله‌ی نظامی پیمان «ناتو» و در رأس آن ایالات متحده‌ی امریکا، «جمهوری اسلامی» افغانستان امکان نداشت به‌وجود بیاید. اینک که بیست‌ودو سال از آن رویداد دوران‌ساز گذشته‌است – رویدادی که باعث شد نزدیک به پنجاه کشور از دور و نزدیک در افغانستان نیروی نظامی و تانک و توپ سرازیر کنند- دوباره هم‌فکران و هم‌طریقان سازندگان و طراحان آن حملات در افغانستان به‌قدرت رسیده‌اند. نه‌تنها در افغانستان به‌قدرت رسیده‌اند که در سراسر جهان در حال تبلیغ و توسعه‌ی ایدئولوژی خود هستند، اگر «اسلام سیاسی» و «افراطیت اسلامی» در یازده سپتامبر کودک نوباوه‌ای بود که همان حملات را بزرگ‌ترین شاهکار کارنامه‌ی خود می‌دانست، اکنون جوان تنومندی شده‌است که برخلاف جریان تاریخ و میل جهان، با وضاحت و روشنی تام، در مکتب‌های دخترانه را می‌بندد و زنان و دختران را از کار و فعالیت در جامعه منع می‌کند و «شرع» را – آن‌گونه که خود تعریف کرده‌است- بی‌کم‌ترین توجهی به پیمان‌های بین‌المللی بر روی خیابان‌ها اجرا می‌کند. این کودک در نتیجه‌ی سیاست‌ها و تدبیرهای ابرقدرت‌های جهان – و بیش‌تر از همه ایالات متحده‌ی امریکا- به‌دنبال رسمیت یافتن است و جهان برآن شده‌است که این پدیده را ‌به‌عنوان «واقعیت موجود» بپذیرد.

حادثه‌ی یازده سپتامبر را می‌توان در دو سطح بررسید. یکی سطح ایدئولوژیک و مربوط به فکر، سطحی که از عناصر مهمی چون مقاومت نهاد سنت در برابر مدرنیزاسیون در کشورهای اسلامی و ستیز با غرب به‌دلیل عقده‌ی تاریخی ناشی از استعمار شکل یافته‌است. و سطح دوم نیز سطح مربوط به سیاست‌های روزینه و رئال پولیتیک؛ سطحی که در آن می‌توان به‌روشنی نشان داد که پدیده‌ی افراط‌گرایی اسلامی در دامان چه‌کسان و چه کشورهایی پرورده شد و کدام کشورها در «مسلح‌» شدن این جنبش و در پاگیری این جنبش نقشی عمده و اساسی داشتند و تا همین ام‌روز هم خواسته و ناخواسته به این جنبش، «امکان وجود» و «مشروعیت» می‌دهند.

در سطح فکری، افراط‌گرایی اسلامی را باید از اصل «پدیده‌ای مدرن» دانست. پدیده‌ای که حاصلِ بحران هویتی و معرفتی مسلمانان در رویارویی با جهان جدید است. بحرانِ «کسی نبودن»، بحرانِ «در حاشیه‌ی تاریخ» بودن و نسبتی محکم و مستقیم با جهان جدید و هنجارهای آن برقرار نکردن. مشکل در این‌جا چیز هپروتی و هوایی‌ای به‌نام «ذات اسلام» نیست، بلکه «دگرگونی مدرن» است. دگرگونی‌ای که مسلمانان را از جهانی که اسلام در آن می‌توانست «مدیر» و «سامان‌بخش» جامعه باشد، کنده‌است و به جهانی پرتاب‌کرده که «شرع» نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای جامعه‌های اسلامی باشد و مسلمانان چون هنوز نسبت به این بحران به خودآگاهی تاریخی نرسیده‌اند، واکنش‌های پراکنده، گیجی‌آلود و بسیار خشونت‌آمیز در برابر این بحران نشان می‌دهند. و البته همین وجه مربوط به «بحران» است که حلقه‌ی اتصال جنبش‌های اسلام سیاسی در سرتاسر جهان می‌شود، ضدیت با مدرنیته و مواجهه‌ی گیجی‌آلود با بحرانی که خود را به‌گونه‌های متفاوت صورت‌بندی مي‌کند، گاه به‌صورت غرب‌ستیزی، گاه به‌صورت سنت‌پرستی و گاه هم دشمنی کور با همه‌ی «دگراندیشان» و «ناخودی»‌های جهان که بخاطر همین گیجی تاریخی، «دشمن» دانسته می‌شوند و بی‌شک که فرد – و یا افرادِ- گیج، به هرچیز و هرکسی مظنون است و در برابر احساس «ناامنی» دارد. و به همین‌جهت است که در پارگراف بالایی نوشته‌ی حاضر من به‌قدرت رسیدن رژیم حاکم در افغانستان را پویایی و بزرگ‌تر شدن همان جنبشی نامیدم که یازده سپتامبر را رقم زد، زیرا این جنبش‌ها هرقدری هم که در امور سازمانی و جغرافیایی از هم دور و ناهمگون باشند، در اصل جوهره‌ی تاریخی و علت وجودی، یک‌سان هستند. و ما نباید هم‌چون امریکا به این دل‌خوش بگردیم که «نامِ» این جنبش «القاعده» نیست و چیز دگری است، زیرا این جنبش‌ها هرنامی هم که داشته باشند، برخورد آن‌ها با خارجی و دگراندیش و مازاد اجتماعی و اقلیت‌ها در جامعه بسیار مشابه است و هدف آن‌ها نیز برقراری نظام قدر قدرت اسلامی و برگرداندنِ شکوه و افتخار به «امت مسلمه» است.

سطح دومی که یازده سپتامبر را می‌توان در آن به بررسی گرفت، سطح ناظر بر امور حادث (Contingency) در تاریخ است، اموری که آن‌ها را می‌توان «عَرَضی» یا امور انضمامی و روزمره خواند. در این سطح و ملاحظه‌ی تاریخ رشد جنبش اسلامی سیاسی، ما را از تقصیر همان نیروهای هژمونیک در جهان در این رشد و نمو آگاه می‌کند. در روزگار جنگ سرد، ایالات متحده و هم‌پیمانانش، بخاطر پیروز شدن بر اتحاد شوروی و بلوک شرق، حربه‌های بسیار یافتند و ساختند، یکی از این «ابزارها» در دست‌های «سخاوتمند» آن روزهای غرب، اسلام سیاسی و ایده‌ی «جهاد» بود که نمونه‌ی آن را در همین افغانستان شاهد بودیم. حمایت بی‌دریغی که از جنبش‌های «مجاهد» و ضدِ «اشغال» می‌شد و تزریق کمک‌های گونه‌گون به خود آن‌ها و ترویج و گسترش طرز نگرش آن‌ها. چنانی‌که همین قدرت‌های غربی باز در دهه‌ی نخست هزاره‌ی سوم میلادی سعی کردند از جنبش‌های ضدشیعه و «سلفی-جهادی» عراق و سوریه برای فشار آوردن بر ایران و کاستن از نفوذ جمهوری اسلامی در خاور میانه استفاده کنند، پروژه‌ی ناکامی که در نهایت منتج به پیدایش و رشد حیرت‌ناکِ گروه «داعش» شد. قدرت‌های توسعه‌طلب غربی به‌صورت مکرر سعی کرده‌اند تا اسلام سیاسی را ابزار بازی‌های سیاسی خود کرده و از آن به‌نفع خود بهره برند، حالانکه همین یازده سپتامبر به‌خوبی گواه این است که دستِ‌ یاری دادن با چنین گروه‌هایی برای غرب آخر و عاقبت خوشی نخواهد داشت. اما این قدرت‌ها هم‌چنان در حال کمک کردن و «هم‌کاری» با این جنبش‌ها و «جا انداختن» این جنبش در متن «جامعه‌ی جهانی» و توجیه کارنامه‌های آنان استند، راهبردی که تاکنون نتیجه‌ی نداده‌است و تاریخ نشان خواهد داد که نتیجه‌ی تکرار مکرر این خطا چه خواهد بود.

خبرهای مرتبط

مردان یا زنان؛ قربانی اصلی بحران حاکمیت طالبان کیست؟
تمهید

ترمپ و افغانستان؛ بازگشت ترمپ برای افغانستان به چه معناست؟

2 دلو 1403
مردان یا زنان؛ قربانی اصلی بحران حاکمیت طالبان کیست؟
تمهید

۲۰۲۴ و طالبان؛ سالِ سرکوب و محدودیت

11 جدی 1403
مردان یا زنان؛ قربانی اصلی بحران حاکمیت طالبان کیست؟
تمهید

تصوف در سرزمین خشونت؛ چرا اهل تصوف هدف حمله قرار می‌گیرند؟

2 قوس 1403
مردان یا زنان؛ قربانی اصلی بحران حاکمیت طالبان کیست؟
تمهید

شلاق در محضر عام؛ فاجعه‌ای که درحال «عادی» شدن است

29 عقرب 1403

تلویزیون دیار، رسانه‌ای مستقل است که از سوی شماری از «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایه‌گذاری شده‌است. این رسانه، با تمرکز بر بسترهای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبان‌های فارسی، پشتو و انگلیسی روایت می‌کند. پخش زنده‌ی اینترنتی تلویزیون دیار هم‌اکنون در سراسر جهان در دسترس است.


© 2025 تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • برگه نخست
  • تمهید
  • خبر
    • افغانستان
    • جهان
  • اقتصاد
  • فرهنگ
  • دانش
  • نگاه شما
  • ورزش
  • ویژه‌نامه‌ها
    • شهرخوانی
    • زنان
    • حقوق بشر
    • پناهندگان
  • چند رسانه‌ای
    • عکس
    • ویدئو
    • پادکست

© 202۵ تلویزیون دیار. تمامی حقوق محفوظ است.