در فهرستهایی که از «درخشانترین ترانههای تمام دورانها» تهیه میکنند، معمولاً اسم معروفترین ترانهی نیروانا که یادآور زیبای خاطرهی کرت کوبین است را بهحتم میآورند، اسم ترانهی «بوی روح نوجوانی میده»، این ترانه را بهترین و ماندگارترین کار نیروانا میپندارند و مظهر ظهورِ نبوغِ کوبین. نمونهی تام و تمامی از عصیان، کلافگی، پوچگرایی و میلِ به نهیلیسم نسلی که رسانهها آن را نسلِ X مینامیدند. از متن ترانهی قطعه گرفته تا تنظیم موسیقی و نواری که باز نبوغ کوبین آن را تبدیل به یکی از نمادینترین نوارهای تصویری تاریخ موسیقی راک کردهاست، جزئیاتی که باعث میشوند شما نوار را بارها نگاه کنید و در جستوجوی معناها و شبهمعناهای نهفته در آن باشید؛ مثل نماد آنارشیسم بر روی لباس دخترکانی که با موسیقی قطعه میرقصند. ترانهی «بوی روح نوجوانی میده» بهصورت گستردهای بهترین قطعهی آلبومِ شاهکار نیروانا، «بیخیال» انگاشته میشود. آلبومی که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، دومین آلبوم منتشرشدهی نیروانا بود و تبدیل به یک موفقیت تجاری حیرتآور شد، افزون بر اینکه قطعات همین آلبوم باعث شدند نیروانا در مقام بهترین راکِ باندِ دنیا تثبیت شود و کوبین به شهرتی افسانهای دست یابد.
«بیخیال» باوجود اینکه سایهی سنگینِ یک ترانهی شاهکار، «بوی روح نوجوانی میده»، روی آن بود؛ قطعات قابل توجه و درخشان دگری را نیز در دل جا داده بود. قطعاتی چون «بیا، آنچنان که هستی» و «مانعی در راه» که هریک در میان هواخوهان نیروانا جای و ارج خاص خویش را دارند. ولی قطعهی کمتر شنیده شدهی این آلبوم که از بهترین کارهای کوبین است، قطعهی «لیتیوم» است. «لیتیوم» که اشاره به داروی روانگردان خاصی که برای اختلالهایی چون «اختلال یکقطبی» استفاده میشود دارد، ترانهی پنجم آلبوم بیخیال است. متن این ترانه از عمیقترین کارهایِ کل کارنامهی کوبین است و اشاراتی هنرمندانه به ژرفترین مسئلههای انسانی و «راهی تازه» برای مواجهه با آنان دارد:
چه زشتم!
ولی چه باک؟
تو نیز زشتی
…آئینههامان را شکستیم
خیلی تنهایم…
ولی ایرادی ندارد
سرم را تراشیدم
اما غمگین نیستم…
[از متن ترانهی لیتیوم]
لیتیوم دقیقاً مثل «بوی روح نوجوانی میده» باوجود اینکه در سبک «پانکراک» ساخته شدهاست و برای صدای سنگیناش میتواند برای کسانی که علاقه به موسیقیهای عاصی و پُرسروصدا ندارند؛ گوشآزار باشد، موسیقی لطیفی دارد و میتواند بهشکل آکوستیک نیز اجرا شود، موسیقی این قطعه آنقدر لطیف است که حتا با کاستن از سرعت ریتم آن، یک «لالایی» نیز از آن ساخته شدهاست.
بهرغم اینکه «لیتیوم» قطعهی کمتر شناختهشده و کمتر شنیدهشدهی نیروانا است و در شهرت و محبوبیت بههیچروی به پای قطعاتی چون «بوی روح نوجوانی میده» نمیرسد، اما برای من معرف نبوغ کوبین در موسیقی، معرف روح پالوده و سرگردان او، معرف رنج لطیفی که او میخواست بهواسطهی موسیقی انتقالش دهد و معرف تسلیمنشدن و عصیان در برابر این رنج، معرف قدرت شگفت و حیرتآور کوبین در ترانهنویسی – که مجلهی رولینگ استونز بهدلیل همین استعداد و نبوغ مسلمِ کوبین، نام او را در شمار صد ترانهنویس برتر تمام دورانها و در کنار غولهایی در ترانهنویسی چون لئونارد کوهن، باب دیلن و برایان ویلسون آوردهاست- و در یک کلام معرف «هنرمندی» کوبین، نه هیچ ترانه از هیچ آلبوم دگری، بلکه همین لیتیوم است.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.