ناتالی گونلا-پلتز، مدیر سیاست جهانیِ موسسهی جورج دبلیو بوش و جسیکا لودویگ، پژوهشگر این موسسه در مقالهی تازهای که در نشریهی «نشنل اینترست» منتشر شده، نوشتهاند که طالبان پیوسته ادعاهای خود مبنی بر کاهش خشونت و فساد در افغانستان را نقض کرده است.
آنها اظهار کردند که اگر طالبان در سه دههی گذشته تغییری کرده باشد، تنها در این بوده که «در تبلیغات و سوءاستفاده از قدرت خود زیرکتر و زبدهتر شده است.» در مقاله آمده که آزار و اذیت زنان در هیچ جایی از جهان به اندازهی افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان، عمیق و نهادینهشده نیست.
این نویسندگان اظهار داشتند که مقامهای دولتی، تحلیلگران سیاسی، فعالان شبکههای اجتماعی و وبلاگنویسان سفر، که ادعاها و رفتارهای طالبان را تایید میکنند، در برابر «جنایتهای گستردهای که این گروه علیه مردم افغانستان مرتکب میشود»، بیاعتنا اند. در مقاله آمده که در بسیاری از موارد، این افراد مستقیماً در مشروعیت بخشیدن به طالبان و پذیرش افراطگرایی، خودکامگی و زنستیزیِ نهادینهشده، شریک میباشند.
در ادامهی مقاله تاکید شده که اگرچه میزان خشونت اجتماعی در مقایسه با سالهای پیش از خروج نیروهای خارجی کاهش یافته است، اما این کاهش بیشتر به آن دلیل است که همان «زورگویانی» که پیشتر عامل اصلی این خشونتها بودند، اکنون با «مشت آهنین» بر کشور حکومت میکنند. اگر جامعهی افغانستان در ظاهر آرامتر به نظر میرسد، به این دلیل است که کل کشور عملاً به «زندانی در فضای باز» تبدیل شده است، جاییکه آزادیهای اساسی انسانی و اشکال بیان فرهنگی، از موسیقی گرفته تا کتاب و سخن، با فرمان و دستور ممنوع شدهاند.
نویسندگان پیشنهاد دادند که دولت امریکا طالبان را بهعنوان یک گروه هراسافگن بهرسمیت بشناسد و تحریمهای هدفمندی را علیه رهبران این گروه اعمال کند.
آنها نوشتند: «ایالات متحده و جامعهی جهانی باید به حمایت از جامعهی مدنی افغانستان ادامه دهند، به صداهای متنوع شهروندان افغانستان گوش دهند و آنها را تقویت کنند تا به طالبان نشان دهند که ما صدای آنها را به عنوان تنها آواز مهم برای آیندهی افغانستان بهرسمیت نمیشناسیم.»
آنها ادعاها مبنی بر تثبیت اقتصاد افغانستان را رد کرد و گفتند در حالیکه در سال 2021، تولید ناخالص داخلی افغانستان 30 درصد کاهش یافت و در سال 2022 راکد ماند، پس خوشحالی برای نرخ رشد 2.5 درصدی در سال 2024 هیچ ارزشی ندارد. اکنون فقر و نامنی خوراکی گسترش یافته، میزان بیکاری بالا رفته و محدودیتها بر مشارکت اقتصادی زنان تشدید شده است.
نویسندگان خاطرنشان کردند که محدودیتهای طالبان، چشمانداز را برای زنان به «ازدواج و بارداری» تقلیل داده است، خطر کودکهمسری و کودکمادری را افزایش داده و در نتیجه سلامت جسمی و روانی زنان در سراسر افغانستان را شدیداً تحت تاثیر گذاشته است.
در مقاله آمده که باید حمایتها از شهروندان افغانستان که برای همکاری با امریکا جانشان را در خطر انداختهاند، از سر گرفته شود.
این مقاله تاکید کرد که طالبان برای تثبیت قدرت و نظارت خود بر مردم افغانستان، به رفتارهای «شبهمافیایی»، متوسل شده است. فساد و «کلپتوکراسی» ناشی از این اقدامات، هزینههای انسانی سنگینی بههمراه داشته است، از جمله کار کودکان، گرسنگی و نبود مراقبتهای صحی. کلپتوکراسی به شیوهای از حکومتداری گفته میشود که در آن حاکمان به جای خدمت به مردم، ثروت کشور را برای منافع شخصی خود غارت میکنند.
نویسندگان ادعای کسانیکه خود را حامی زنان میدانند ولی از اقدامهای طالبان دفاع میکنند را چیزی جزء یک پوشش نمیدانند، زیرا این گروه زنان را از تقریباً تمامی جنبههای زندگی عمومی در افغانستان حذف کرده است.