عبدالخالق عابد معین وزارت سرحدات و قبایل طالبان، روز دوشنبه در نشستی در ولایت/استان پروان گفت که طالبان نیازی برای بهرسمیت شناختهشدن از سوی جهان ندارند. او در ادامهی این صحبتها افزود: افغانستان را خداوند خودش جور میکند. گفتهها و کنشهایی از این دست، واکنش- و حتا گاه حساسیت-برانگیز از سوی طالبان بیپیشینه نیست. آنان بهتکرار در رفتار و گفتار خویش به مردم داخل و خارج از کشور فهماندهاند که شعور سیاسی آنها چه مقدار است و آنها در گفتن آنچه گفتن را نشاید و در کردنِ آنچه کردن را، تا چه پایه بیباک و بیپروا هستند.
باید توجه داشت که تکرار مکررِ این رفتار از سوی «مقامهای بلندپایه» و مشهور طالبان، از سوی وزیر «امر بالمعروف و نهی از منکر» آنها، از سوی رئیسالوزرای آنها و از سوی دگرانی در میان آنها، نه تصادفی است و نه یکسره ناشی از نادانی و کمسوادی یا بیسوادی. چنین کردارهایی ریشه در ماهیت این گروه دارد، در چیستی بسیار پیدا و واضح این گروه، و اکنون که این گروه بهقدرت رسیده؛ این رژیم. برای ما نباید جای اعجابی داشتهباشد که یک «مسئولِ» نهاد حاکم، آنقدر کمخِرد و بیپروا باشد که در مناسبتی رسمی و در حضور صدها تن به بلندی و آشکارا بگوید: این کشور را «خداوند خودش جور خواهد کرد»، به این دلیل که چنین اندیشهای در ماهیت و گوهر حرکت سیاسی طالبان تنیده شدهاست. باور به اینکه «حاکمیت» از ماست ولی «مسئولیت» از خدا. ایدئولوژیای که برای هرآن کژرفتاری و خطای فاحشی که بسیار و هرچندگاه میکند، ساحت امنی تدارک دیده و هرچه را که نیشاش به جانِ قدسی حضرات بخلد به همان ناحیه حواله میدهند. به ساحتِ «الوهی»، به ساحتِ موهومِ «قضاوقدر» به چیزهایی که ایدئولوژی آنها بهروشنی تام، آن باورها و عقاید را تبلیغ میکند؛ به خرافات. به خرافاتی از این دست که هربلایی بر سرِ ما میآید، «مشیت» الهی است و ما نباید تلاشهای مسئولان «پرهیزگار» خود را نادیده بگیریم و از آنان ناسپاس باشیم. ولی تا سخن میکشد به مخالفت و میرسد بر سرِ نقد کارها و کارستانهای این رژیم، حبابِ «مشیت» میترکد و آنها قبول ندارند که ارادهی الهی کسی را «منتقد» و «برابریخواه» کند و کل مسئولیت اعمال او را باخودش دیده و با شکنجهها و زندانهایی که میتوان از کسانی همچون این طبقهی حاکم در افغانستان انتظار داشت، حسابِ منتقد و مخالف را تحتِ عنوانِ «باغی» و «طاغی» میرسند.
ولی خارج از وجه «مسئولیتگریزانهی» گفتههای این مقام، باید به کلافگی و لبریزی کاسهی صبر رژیم نیز نظر کرد. آنان در این دوسالی که از قدرتیابیشان میگذرد، با تحمل و صبوری بسیار سعی کردهاند کشورهای جهانی را مجاب کنند که آنها خواسته نخواسته حاکمیت عینی، اصلی و مشروع افغانستان هستند و «باید» بهرسمیت شناخته شوند، ولی عملکرد دوسالهی آنها بهگونهای بوده که حتا کشورهای متهم به نزدیکی به آنها نیز تاکنون هیچ طرح و برنامهی زمانمندی برای بهرسمیت شناسی آنها ارائه نکردهاند، نقض حقوق اساسی و ابتدایی زنان، وضع محدودیتهایی جدی بر آزادی بیان، سرکوب شدید و بیوقفهی مخالفان و نپرداختن به بحرانهای ریشهای و مهم افغانستان؛ نقاط تاریکی در این کارنامه هستند که باعث شدهاند کشورهای دور و نزدیک به طالبان در جهان، در پذیرش رژیم این گروه بهعنوان حاکمیت رسمی افغانستان تردیدهای جدی داشته و چنین چیزی را رویِ میزِ کار خویش قرار ندهند.
مخمصهی «بهرسمیت شناختن و یا نشناختن» رژیم طالبان از همان نخستین روزهای بازگشت این گروه بهقدرت در افغانستان زاده شد. مخالفانِ سرسخت و سنتی طالبان، که عمدتاً طرفدارانِ «جبههی مقاومت ملی» هستند به تندی جهان را از بهرسمیتپذیری دولت این گروه هشدار میدهند و باور دارند که چنین کنشی، باعث استحکام و امتداد حیات این رژیم در افغانستان برای مدتی بسیار طولانيتر خواهد شد. ولی از سوی دگر، عدهای از اندیشمندانِ خارج از کشور برآنند که بهرسمیت نشناختن طالبان تاثیر چندانی بر رویِ حاکمیت این گروه در افغانستان ندارد و آنها در هرصورتی – حتا با خشونت و جبر- حاکمیت خود بر مردم را تحمیل خواهند کرد و تنها گروهی که از این رسمیتنیافتنِ طالبان زیان و ضرر خواهد دید، مردم و فرودستان افغانستان خواهند بود.
تلویزیون دیار، رسانهی مستقر در ایالات متحده است که از سوی شماریاز «خبرنگاران در تبعید» افغانستان پایهگذاری شدهاست. اینرسانه هماکنون روی پایگاههای دیجیتال، رویدادهای افغانستان و جهان را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی روایت میکند و در نظر دارد تا بهزودی پخش زندهی اینترنتی و ماهوارهای اش را نیز آغاز کند.