در تحولی که خصلت ژئوپلیتیکی جنوب آسیا را دگرگون ساخته، پاکستان که دههها از طالبان حمایت کرد و بازگشت دوبارهی این گروه به قدرت را یک «پیروزی راهبردی» خواند، امروز به خاک افغانستان حملهور میشود، شهروندانش را هدف قرار میدهد، مرزها را میبندد و مهاجران افغانستان را اخراج میکند. بر بنیاد یک تحلیل تازهی نشریهی «ایندین اکسپرس»، این چرخش صدوهشتاد درجهای نه از دشمنی تازه، بلکه از امیدهای نافرجام پاکستان به طالبان نشات گرفته است؛ امیدهایی که اکنون به تهدیدهای امنیتی بدل شدهاند.
این نشریهی میافزاید که پاکستان اکنون وارد مرحلهای از «تقابل نظامی مستقیم» با این گروه شده است؛ مرحلهای که در آن، ابزارهای گذشته کارایی خود را از دست داده و «جنگی پنهان» با هزینههای انسانی و سیاسی فزاینده در جریان است. تحولاتی که بر بنیاد این تحلیل، بازتاب «شکست آشکار» پروژهای چند دههای به نام «عمق استراتژیک» برای پاکستان است.
این نشریه، به حداقل سه دور حملات هوایی پاکستان علیه خاک افغانستان طی یکونیم سال گذشته اشاره کرده که تازهترین آنها در دسامبر ۲۰۲۴ رخ داد. افزون بر این، تنشهای مرزی در امتداد خط دیورند، هم از موارد دیگر یادشده در این تحلیل اند.
در ادامهی این تحلیل میآید که ریشهی این چرخش تاریخی را باید در نحوهی شکلگیری روابط اسلامآباد با طالبان جستجو کرد. از دههی ۱۹۸۰، پاکستان با حمایت مالی و سیاسی ایالات متحده و عربستان سعودی، مجاهدین افغانستان را برای پیکار با اشغال شوروی تجهیز و پشتیبانی کرد. با خروج شوروی، و شروع جنگ داخلی میان جناحهای مجاهدین، طالبان در سال ۱۹۹۴ با رهبری ملا عمر ــ روحانی افراطی و فارغالتحصیل دارالعلوم حقانیه در پیشاور ــ ظهور کرد؛ مدرسهای که بعدها بهعنوان «دانشگاه طالبان» شهرت یافت.
این تحلیل میافزاید که در دوره نخست حاکمیت طالبان (۱۹۹۶–۲۰۰۱)، پاکستان در کنار عربستان سعودی و امارات متحده عربی، تنها کشورهای بهرسمیتشناختهشدهی این رژیم بود. اما پس از حملات ۱۱ سپتامبر و حملهی امریکا به افغانستان، طالبان به حاشیه رانده شدند، در حالی که در خاک پاکستان، با حمایت پنهان ارتش و سازمان اطلاعاتی آن کشور (آیاسآی)، به بازسازی صفوف خود پرداختند.
بهرغم همکاری اعلامی پاکستان با ایالات متحده در «جنگ علیه هراسافگنی»، «اندین اکسپرس» مینویسد که این کشور بازی دوگانهای را دنبال کرد؛ در ظاهر با هراسافگنی مخالفت میکرد، اما در عمل به طالبان اجازه میداد که در مناطق مرزی و شهری پاکستان، از جمله کویته، پناه بگیرند، نیرو جذب کنند، و حملات خود را در افغانستان سازماندهی کنند.
از دید تحلیلگران، این رفتار ریشه در راهبردی قدیمی در ارتش پاکستان دارد: ایجاد یک دولت اسلامی همسو در کابل بهمنظور مقابله با نفوذ هند و گسترش «عمق استراتژیک». این نگاه بازمانده از دورهی جنرال ضیاءالحق بود که معتقد بود پاکستان در صورت جنگ با هند، باید امکان جابهجایی و مانور در خاک افغانستان را داشته باشد.
«اندین اکسپرس» مینویسد که پیروزی طالبان در اگست ۲۰۲۱، برای پاکستان یک لحظهی پیروزی تلقی شد. نخستوزیر وقت، عمران خان، این رخداد را «رهایی از بند بردگی» خواند و فیض حمید، رییس آیاسآی، تنها چند روز بعد در کابل با سرکردن پیروزمندانهی پیالهای چای، با مقامات طالبان عکس یادگاری گرفت. باور دستگاه نظامی و امنیتی پاکستان این بود که طالبان افغانستان، با توجه به پیشینهی حمایت اسلامآباد، همانند «یک دولت دستنشانده» عمل خواهد کرد.
اما به گفتهی این نشریه، این تصور، بهسرعت با «واقعیت سختی» جایگزین شد.
بر بنیاد این تحلیل، برخلاف انتظارها، طالبان افغانستان نهتنها حاضر به سرکوب طالبان پاکستانی (تیتیپی) نشدند، بلکه این گروه را یک «مسئلهی داخلی» پاکستان دانستند. «تیتیپی» که در سال ۲۰۰۷ توسط بیتالله محسود تأسیس شد، خواهان برپایی یک خلافت اسلامی در داخل پاکستان است و مسئولیت صدها حمله، از جمله کشتار ۱۳۲ کودک در مدرسهای در پشاور در سال ۲۰۱۴ را برعهده داشته است.
این نشریه میافزاید که «تیتیپی» همریشهی قومی، ایدئولوژیک و جغرافیایی با طالبان افغانستان دارد و اکثر اعضای آن از مناطق قبیلهای پشتوننشین، بهویژه خیبر پختونخوا، میآیند. اکنون بسیاری از اعضای این گروه در خاک افغانستان پناه گرفتهاند و از آنجا عملیات در داخل پاکستان را سازماندهی میکنند.
به باور نویسنده، طالبان افغانستان نهتنها تمایلی به سرکوب این گروه ندارند، بلکه از آن بهعنوان سدی در برابر نفوذ گروههای افراطی رقیب، مانند داعش خراسان، استفاده میکنند. در واقع، طالبان نمیخواهند با ایجاد خلأ در میدان افراطگرایی، فضا را برای رشد گروههایی فراهم کنند که ممکن است علیه خودشان عمل کنند.
در نتیجه، پاکستان به جای برخورد غیرمستقیم و دیپلوماتیک، به سرکوب نظامی مستقیم روی آورده است. حملات هوایی، اخراج گستردهی پناهجویان افغانستان (از جمله پناهجویانی که دههها در پاکستان زندگی کردهاند)، و مسدودسازی راههای بازرگانی افغانستان از جمله ابزارهایی بودهاند که اسلامآباد برای فشار بر طالبان بهکار برده است.
تحلیل میافزاید که این اقدامات نهتنها امنیت داخلی پاکستان را بهبود نبخشیده، بلکه موجب رشد احساسات ضدارتش در مناطق پشتوننشین مانند خیبر پختونخوا شدهاند؛ بهویژه از آنجا که عمران خان، محبوبترین چهرهی این مناطق، از سوی ارتش کنار گذاشته و زندانی شده است.
در مقابل، طالبان نیز تلاش کردهاند که برخلاف تجربهی انزوای دهه ۹۰، این بار روابط منطقهای و بینالمللی خود را گسترش دهند. اندین اکسپرس میافزاید که طالبان امروز در حال برقراری روابط با چین، روسیه، ایران، کشورهای آسیای مرکزی و حتی هند هستند؛ وضعیتی که کار اسلامآباد را برای فشار بینالمللی دشوارتر کرده است.
در پایان، این تحلیل نتیجهگیری میکند که آنچه برای پاکستان «عمق استراتژیک» تصور میشد، اکنون به «تهدید امنیتی ژرف» بدل شده است. همزمان با افزایش تلفات نظامی و ملکی، فرسایش داخلی، و شکست در هدایت طالبان به سوی منافع اسلامآباد، این بحران میتواند به یکی از پیچیدهترین چالشهای امنیتی تاریخ معاصر پاکستان بدل شود.