روزنامهی دان پاکستان در تحلیلی تازه مینویسد که تحولات پسین در درون طالبان یادآور روزهای پایانی حکومت داکتر نجیبالله در سال ۱۹۹۲ است؛ زمانی که سقوط دولت او، «جنگسالاران مجاهدین» را به جان هم انداخت و افغانستان را به جنگ داخلی ویرانگری سوق داد.
این روزنامه افزوده که حاکمیت طالبان در دورهی نخست، به دلیل عدم قطع رابطه با القاعده سقوط کرد؛ این بار اما، اگر رهبران طالبان به صحبتهای اعضای «عملگرای» خود گوش ندهند، فروپاشی ممکن است از درون این گروه آغاز شود.
به گفتهی این روزنامه، اختلافات عمیق درونی، انزوای جهانی و بحران اقتصادی سه چالش عمدهای هستند که طالبان را تهدید میکنند. در حالی که جناح سختگیر قندهار به رهبری ملا هبتالله آخندزاده، به سیاستهای سرکوبگرانهی خود ادامه میدهد، جناح «عملگراتر» در کابل تلاش دارد تا تعامل بیشتری با جهان برقرار کند. اما اگر این شکافها عمیقتر شوند، احتمالاً نتیجهای جز تضعیف طالبان و آغاز یک چرخهی جدید از هرجومرج در افغانستان نخواهد داشت.
فرار مقامهای طالبان؛ نشانهای از نارضایتی داخلی؟
دان در گزارش خود اشاره میکند که برخی از مقامات ارشد طالبان در هفتههای اخیر پس از انتقاد از سیاستهای ملا هبتالله، افغانستان را ترک کردهاند. از جمله عباس استانکزی، معاون وزیر خارجهی طالبان، که در ماه جنوری پس از انتقاد از ممنوعیت تحصیل دختران، از افغانستان به امارات متحده عربی «گریخت.» اگرچه ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، مدعی شد که استانکزی فقط برای «استراحت» سفر کرده، اما گمانهزنیها دربارهی شکافهای درونی طالبان همچنان ادامه دارند.
سناریوی یک جنگ داخلی دیگر؟
دان تاکید میکند که اگر طالبان نتوانند شکافهای «جناحی، قبیلهای و ایدئولوژیک» درونی خود را مدیریت کنند، افغانستان بار دیگر در مسیر یک «جنگ داخلی ویرانگر» قرار خواهد گرفت. همانطور که در سال ۱۹۹۲، اختلافات میان گروههای مجاهدین باعث شد که کشور به میدان نبرد میان جناحهای مختلف تبدیل شود، امروز نیز شکاف میان جناحهای مختلف طالبان میتواند زمینهساز «فروپاشی» این گروه، به میان آمدن درگیریهای جدیدی در داخل افغانستان و تکرار این دورهای از «تاریخ خونین» این کشور شود.
این روزنامه مینویسد که گروههای افراطی مانند «داعش خراسان» و «تحریک طالبان پاکستان» در کمین نشستهاند تا از هرگونه بیثباتی در افغانستان برای گسترش نفوذ خود استفاده کنند. در صورت وقوع جنگ داخلی، نهتنها افغانستان بلکه کل منطقه، از جمله پاکستان، با موج جدیدی از خشونت، هراسافگنی و آوارگی مواجه خواهند شد.
آیا طالبان از گذشته درس خواهند گرفت؟
به گفتهی دان، اگر طالبان نمیخواهند با فروپاشی از درون دچار شوند، باید سیاستهای خود را تغییر دهند. ملا هبتالله آخوندزاده باید به جناحهای میانهروتر طالبان گوش دهد، از سرکوب داخلی بکاهد و درهای تعامل با جامعهی جهانی را باز کند.
این روزنامه اضافه کرده که «ادارهی یک کشور تنها با تکیه بر ایدئولوژی ممکن نیست»، و اگر افغانستان همچنان در انزوای بینالمللی و از نظر اقتصادی ضعیف بماند، نارضایتیهای داخلی افزایش خواهند یافت.
دان همچنین افزوده که طالبان به هیچ وجه یک نظام ایدهآل نیست؛ اما اگر این ساختار بدون وجود یک جایگزین مناسب از هم بپاشد، افغانستان بار دیگر به «ورطهی خشونت و درگیری» کشیده خواهد شد.
این روزنامه گفته که اگرچه انتظار نمیرود که طالبان به «ارزشهای دموکراتیک» احترام بگذارد، اما باید به صدای «مخالفان» خود گوش دهد و انعطاف بیشتری نشان دهند، بهویژه در زمینه آزادیهای اساسی و حقوق زنان. به گفتهی دان، در حالت ایدهآل، افغانستان باید به سمت ایجاد یک «نظام دموکراتیک» که حقوق تمامی اقوام، قبایل و گروههای مذهبی را تضمین کند، حرکت کند.
اما این روزنامه تاکید کرده که تا زمانی که این هدف محقق شود، رهبران طالبان باید به «ندای عقلانیت» توجه کنند و از «سختگیریهای افراطی» خود بکاهند ورنه فروپاشی از درون این گروه «بعید» به نظر نمیرسد.