پیروزی ماه نوامبر دانلد ترمپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا موجی از گمانهزنیها در مورد سیاست او در قبال حاکمیت طالبان در افغانستان را دامن زد؛ مخالفان طالبان با بازگشت ترمپ به مداخلهی مجدد امریکا در افغانستان «امید» بستند و طالبان نیز بهمحض پیروزی خواستار «روابط» با امریکا شدند.
با اینحال تحلیف روز گذشتهی رئیسجمهوری حاشیهساز ایالات متحده و فرمانهای اجرایی امروز او نشان دادند که او در تحقق آنچه در کارزارهای انتخاباتی وعده داده بود جدیست؛ بازگشت ترمپ به قدرت برای افغانستان به چه معناست؟
سیاست اجتناب از مداخلهی ترمپ چیز تازهای نیست؛ او بارهای از ادارههای پیشین امریکا بخاطر حمله به افغانستان، عراق و سوریه انتقاد کردهاست. ترمپ حتا طرفدار حمایت وسیع غیرمستقیم از متحدان امریکا همچون اوکراین در جنگ با روسیه نیست.
در پی تحولات پسین سوریه او باری دگر موضع خودش مبنی بر دوری جستن از «رویدادهای اینسوی» جهان مطرح کرده و تصریح کرد که این رویدادها به او و امریکا ربطی ندارند.
نباید از یاد بُرد که ترمپ با آغاز مذاکره با طالبان و امضای اولین توافق رسمی در تاریخ امریکا با طالبان، مقدمهی فروپاشی نظام پیشین افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت را چید. بیتردید نمیتوان نقش بایدن و ادارهی او در خروج شتابزدهی امریکا از افغانستان را از قلم انداخت؛ ولی بایدن و تیمش این فرصت را به لطف مذاکراتِ بهباور منتقدان «ناقص» ادارهی ترمپ با طالبان یافتند.
پیامد سیاسی پیروزی ترمپ بر وضعیت کنونی افغانستان چندانی که باید روشن نیست؛ چه بسا او و تیمش در جریان انتخابات از ارائهی جزئیات دقیق در مورد آنچه برای افغانستان در نظر دارند پرهیختند؛ با اینحال در نظر گرفتن این احتمال که ترمپ چیزی از برنامهاش برای افغانستان نگفت چون برنامهای برای افغانستان ندارد، غیرمنطقی نخواهد بود.
بههرجهت ترمپ سابقهی خوبی در تعامل و کنار آمدن با رژیمهای مستبد و خودکامه دارد؛ او کیم جونگ اون، رهبر کوریای شمالی را ستودهاست، از محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی ستایش کردهاست و روابط بدی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه نیز ندارد.
در دور نخست ریاستجمهوری و در جریان گفتوگوی معروفی که خبرنگار از او در مورد سابقهی کیم جونگ اون و «ستمگریهای» او بر مردم کوریای شمالی سخن گفت، ترمپ در پاسخ گفت «فکر میکنید ما معصوم هستیم؟ فکر میکنید کشور ما خیلی معصوم و بیگناه است؟»
پاسخی که باید برای نشان دادن میزان اهمیتی که ترمپ برای «حقوق بشر» و «آزادیهای انسانی» قائل است روشنگر و رهگشا باشد.
به این اعتبار نمیتوان به تعهد ترمپ به آزادیهای بنیادین و ضروری زنان افغانستان که طالبان سلب کردهاست امید چندانی داشت. در بهترین حالت باید امیدوار بود که ترمپ در تغییر وضعیت افغانستان منافع بزرگی برای امریکا ببیند و تنها در آنصورت شانس منطقیای برای مداخلهی امریکا در امور افغانستان وجود خواهد داشت.
اما بهلحاظ اقتصادی، آمدن ترمپ نهتنها افغانستان بلکه کل جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد؛ از همین روز نخست سیاستهای اقتصادی ترمپ نگرانیهایی بسیار جدی را در سطح جهانی بهوجود آوردهاست.
زنجیرهی اقدامات اقتصادیای که ادارهی ترمپ ممکن است روی دست بگیرد، از هماینک نرخ دالر را در برابر افغانی بهصورت قابل ملاحظهای بالا بُردهاست.
اگر او کمکهای هفتهوار امریکا به افغانستان را قطع کند – که وعدهی قطع کردن آنها را دادهاست – آنگاه اقتصادِ درآستانهی فروپاشی افغانستان ضربهی هنگفتی خواهد خورد؛ چنانچه قطع این کمکها بهمعنای قطع دگر کمکهای امریکا به افغانستان نیز خواهد بود و در آنصورت نمیتوان اطمینان داشت که نهادهای امدادرسانی که بودجهی آنها اکثراً از سوی امریکا تامین میشد چگونه به وضعیت بشری فاجعهبار افغانستان رسیدگی خواهند کرد.
پیروزی برای متحدان منطقهای طالبان نیز خبر خوبی نیست؛ او منتقد سرسخت جمهوری اسلامی ایران، مارکو روبیو را بهعنوان وزیر امور خارجهی خود انتخاب کردهاست و موضع او در مورد ایران در دور نخست ریاستجمهوریاش نیز کاملاً روشن بود.
جنگ بازرگانیای که ترمپ با چین و بهوسیلهی وضع تعرفههای سنگین بر محصولات چینی آغاز خواهد کرد بیتاثیر بهتوانایی چین برای ارائهی کمک به طالبان نخواهد بود.
آنچه روشن است این است که چهار ساله آینده برای امریکا، جهان و بهتبع افغانستان آبستن رویدادهای تاثیرگذار و مهمی خواهد بود؛ آیا ترمپ بخاطر اهداف بشری در وضع کنونی افغانستان مداخله میکند؟ سابقهی تاریخی و سیاستهای دور نخست او پاسخ این پرسش را «نه» مینمایند. ولی آیا او منفعتی برای حضور مجدد امریکا در صحنهی سیاست افغانستان میبیند؟ اگرچه دوباره کارنامهی ترمپ به این پرسش نیز پاسخ منفی میدهد؛ ولی سیاستهای ترمپ در قبال افغانستان بیشک وابسته به پاسخ به پرسش دومی هستند.